قیام سی تیر؛ قدرت‌نمایی پیوند دین و سیاست

کدخبر: 1014704

«نسیم»، به بازخوانی قیام تاریخی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ می‌پردازد/ این قیام بازتاب وسیعی در سراسر خاورمیانه داشت به طوری که یک هفته پس از آن، افسران آزاد مصر ملک فاروق را برکنار کردند

به گزارش «نسیم» قیام مردمی 30 تیر 1331ش، یکی از رخدادهای مهّم و عبرت آموز تاریخ معاصر ایران است. در این روز مردم و گروههای سیاسی به دعوت آیت الله کاشانی و به حمایت از دکتر مصدق در تهران و سایر شهرها به تظاهرات پرداختند که به درگیری شدید و شهید و مجروح شدن عده‌ای انجامید.

25 تیر 1331، مصدق برای مشورت در مورد وزیران جدید به دیدن محمدرضا شاه رفت. وی تصمیم گرفته بود اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد «تا دخالت دربار در آن کم شود »(1). واکنش شاه در برابر این پیشنهاد منفی بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.» مصدق شاه را در صورت عدم پذیرش پیشنهادش تهدید به استعفا کرد.

مخالفت شاه در اعطای وزارت جنگ به دولت سبب شد مصدق بدون مشورت با یارانش استعفا کند

می توان ادعا کرد پیش درآمد قیام سی تیر، تلاش مصدق برای در دست گرفتن وزارت جنگ بود. آنچه او از شاه می خواست تنها چیزی بود که مقام سلطنت را هم برای مخالفان و هم برای سفارتخانه‌های خارجی مهم جلوه می داد.(2) با مخالفت شاه مصدق در 26 تیر ماه 1331 بدون مشورت با یارانش استعفا کرد.(3)

دربار به خوبی آگاه بود که با وجود جبهه ملّی و کاشانی و با توجه به رشد فکری که مردم در این مبارزات پیدا کرده‌اند کنار گذاشتن مصدق کار ساده ای نیست. شاه اگرچه از هر نخست وزیر صاحب اراده و مصممی که به دستورات شاه و دربار بی توجه است، بیزار بود اما پس از استعفای مصدق به دنبال کسی بود که بتواند در برابر مصدق و هوادارانش بایستد. لذا با اینکه از قوام هم دل خوشی نداشت بدلیل موافقت آمریکا و انگلیس برای جانشینی قوام تن به نخست وزیری وی داد.(4)

نقش اشرف در روی کار آمدن قوام و کشتار سی تیر

یکی از عوامل مهم روی کار آوردن قوام و کشتار سی تیر را اشرف می دانند. اشرف نظر شاه را نسبت به مصدق تغییر داد و مجلس سنا را به مبارزه با دولت واداشت و میان شاه و قوام آشتی داد.(5)

روز 28 تیرماه شاه فرمان نخست وزیری قوام را با لقب «جناب اشرف» برای او صادر کرد. قوام هم پس از دریافت فرمان نخست وزیری، اعلامیه ی شدیدالحنی را منتشر نمود که باعث بر جای گذاشتن اثرات سوء در افکار عمومی شد.(6) در بخشی از این اعلامیه آمده است:

"ایران دچار دردی عمیق شده و با داروهای مخدر دیگر امکان پذیر نیست؛ من به همان اندازه که از عوام فریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که لطمه ی شدیدی به آزادی وارد ساخته، زحمات بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف هدر داده اند. من در عین احترام به تعالیم مقدسه ی اسلام، دیانت را از سیاست دور نگاه خواهم داشت و از شر خرافات و عقاید قهقرایی جلوگیری خواهم کرد. وای به حال کسانی که در اقدامات من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را بر هم بزنند. این گونه آشوبگران با عکس‌العمل شدید از طرف من روبه رو خواهند شد و چنانکه در گذشته نشان داده ام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین، کیفر اعمالشان را در کنارشان می‌گذارم. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدها تبه کار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم. به عموم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است. کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد. تهران 27 تیر 31 رئیس الوزرا قوام السلطنه"

در برابر اعلامیه ی قوام، آیت‌الله کاشانی به مخالفت شدید با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد، در بخشی از اعلامیه وی آمده است:

"احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجیده آن پس از سالها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده اند نباید اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته جمعی تهدید نماید من صریحاً می گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچ یک از بیگانگان اجازه نخواهند داد که به دست مزدوران آزمایش شده استقلال آنها پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است مبدل به ذلت و سر شکستگی شود".(7)

اوج گیری تظاهرات مردمی در سراسر ایران از 26 تا 30 تیر

روزهای 26 و 27 تیرماه، اعتراض طبقات مردم به موضوع کناره گیری مصدق بیشتر شد و تهران را ناآرامی فراگرفت موج اعتراض به تدریج سراسر کشور را در بر گرفت. بزرگترین تظاهرات از سوی مردم آبادان به وجود آمد. تظاهرات مردم از روز 28 تیر با شدت گسترش یافت. روز 29 تیر تهران به حال تعطیل درآمده بود. کارگران کارخانه‌ها، سیلوها، راه آهن و سرویسهای اتوبوس رانی دست از کار کشیدند. مردم در میدان بهارستان و میدان سپه به تظاهرات پرداختند. مأموران انتظامی تظاهرکنندگان را متفرق ساختند. عصر روز 29 تیر، زد و خورد بین مردم و مأمورین انتظامی شدیدتر شد و کشته‌ها و زخمیهای بیشتری را بر جای گذاشت. شعار اصلی مردم "مرگ بر حکومت ننگین قوام و زنده باد مصدق" بود. تظاهرات و درگیری ها از ساعت 7 صبح روز 30 تیر آغاز و در میانه روز به اوج خود رسید تا اینکه ساعت 5 بعد از ظهر به دستور دربار نیروهای نظامی صحنه را ترک کردند.(8)

نمایندگان مجلس در ملاقات با شاه خطر سقوط رژیم را گوشزد کردند

در همان روز وقتی عده‌ای از نمایندگان مجلس در ملاقات با شاه خطر سقوط رژیم را اعلام کردند، شاه قوام را از نخست‌وزیری عزل کرد(9) وی همراه با پذیرش خواستهای جنبش ملی به مجلس پیغام داد که «من مصدق را عزل نکردم خودش استعفا داد. بنابر این یکی را از جبهه ملی معرفی کنید.» دکتر شایگان و عبدالله معظمی می‌خواستند کاندیدای نخست‌وزیری شوند که با نطق دکتر بقایی در مجلس منصرف شدند و آیت الله کاشانی وزیر دربار را تهدید نمود که اگر دکتر مصدق به نخست‌وزیری برنگردد با جلوداری شخص خودم دهانه تیز انقلاب را به جانب دربار رهبری می‌کنم.(9)

بعد از کشمکشهای فراوان تظاهرات مردم نتیجه داد و مصدق یک بار دیگر با اختیارات تام و در دست داشتن وزارت دفاع زمام امور را در دست گرفت. دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی با انتشار اعلامیه‌هایی از مردم خواستند از حمله و ضرب و جرح نظامیان و مأمورین پلیس خودداری نمایند، چرا که نقش سازمان افسران ناسیونالیست در خنثی کردن کشتار مردم توسط نیروی زمینی و هوایی ارتش و امتناع فرماندهان واحدهای زمینی مستقر در بهارستان از تیراندازی کردن به مردم در این روز قابل توجه بود.(10)

اعلامیه آیت الله کاشانی پس از پیروزی قیام سی تیر

غروب 30 تیر پس از تسلط مردم بر تهران، اعلامیه زیر از سوی آیت الله کاشانی صادر گردید:

"بسم الله الرحمن الرحیم. پس از سلام به عموم برادران عزیزم، از این که برای مرتبه دیگری همت عالی و شهامت خداپسندانه شما به نتیجه بسیار گرانبها رسید و عنصر سفاک و جنایت کاری مانند احمد قوام را از صحنه زمامداری پوشالی طرد و آخرین تیرترکش استعمار به سنگ خورد؛ لازم می دانم؛ اولا خدای بزرگ را شکرگزاری نموده و در ثانی از این همه فداکاری و استقامت شما مردم قهرمان ایران صمیمانه قدردانی نمایم. عزیزان من، مسلم است ،همان طور که استقامت و همت شما برای استقلال، آزادی و حفظ دین و دنیا ثمربخش می باشد؛ همانگونه سبب ایجاد آبرو و حیثیت شما در بین جهانیان خواهد بود. لازم به تکرار نیست، که رمز موفقیت ملت ایران در گذشته و حال، اتحاد، اتفاق، فداکاری و جانبازی بود و در آینده، همین خصال، سبب ادامه حیات پرافتخار فرزندان رشید ایران خواهد بود. لازم می دانم؛ به مناسبت شهادت رشیدانه فرزندان عزیزم، تاثرات بی پایان خود را به عموم هموطنان گرامی از تهران و شهرستان ها بالخصوص بازماندگان آن شهیدان پرافتخار ابراز دارم و از خدای بزرگ صبر جمیل و اجر جزیل در این مصائب برای بازماندگان و آمرزش روح پرفتوح آنها را خواستارم. در خاتمه با ابراز صمیمانه ترین تشکرات از احساسات عالیه هموطنان عزیز تقاضا دارم؛ از فردا به اعتصاب خاتمه داده و با نصب پرچم های ملی، سبب کوری چشم دشمنان داخلی و خارجی نهضت ملی ایران بشوید. بدیهی است، می توانم با کمال صراحت به هموطنان عزیز قول دهم؛ که از گرفتن انتقام قانونی و خداپسندانه از عاملین وقایع ناگوار امروز کوتاهی ننمایم... والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، سیدابوالقاسم کاشانی."

کودتای افسران آزاد در مصر و خلع ملک فاروق، واکنش فوری در خاورمیانه به قیام سی تیر بود

قیام 30 تیر زوال دولت مستعجلی را همراه داشت که بیش از 3 روز از تشکیل آن نمی‌گذشت. و پیروزی مردم در واقعه 30 تیر بازتاب وسیعی در سراسر خاورمیانه داشت. اگرچه در داخل ایران بهره‌برداری مطلوبی از آن نشد، اما در خارج واکنش فوری آن کودتای افسران آزاد در مصر و خلع ملک فاروق بود که در کمتر از یک هفته پس از آن رخ داد.(11) روز بعد از قیام 30 تیر در 9 ژوئن 1952 دیوان داوری بین‌المللی لاهه با اکثریت 9 رأی در مقابل 5 رأی به این نتیجه رسید که صلاحیت رسیدگی به دعوای دولت بریتانیا علیه ایران را ندارد.(12) و در محافل سیاسی انگلیس قیام 30 تیر و رأی دیوان دادگستری بین‌المللی به نشانه شکست امپراطوری بریتانیا در ایران و خاورمیانه تلقی گشت(13)

پس از رأی اعتماد مجلس به دکتر مصدق و اعطای حق انتخاب وزیر دفاع از سوی شاه به نخست‌وزیر، مراسم سوگواری شهدای 30 تیر برگزار شد و با تصویب مجلس روز 30 تیر به عنوان روز "قیام ملی" نامگذاری شد.(14)

اولین بار در دوران پهلوی که وزارت جنگ در اختیار دولت قرار گرفت

در نخست‌وزیری مجدد مصدق، برای اولین بار در دوران پهلوی بود که وزارت جنگ در اختیار دولت قرار می‌گرفت و به وزارت دفاع تغییر نام داد. اشرف و مادر شاه، به عنوان توطئه گران ضد ملّی از ایران تبعید شدند. دکتر امامی رئیس مجلس به بهانه معالجه از کشور خارج شد و کاشانی به ریاست مجلس برگزیده شد. (15و 16)

چگونه در داخل ایران بهره‌برداری مطلوبی از قیام سی تیر نشد؟

پس از قیام سی تیر اعضای جبهه ملّی به جای اینکه وحدت و یگانگی و یکپارچگی خود را بیشتر حفظ نمایند، دچار اختلاف و نفاق شدند و راه ناسازگاری را در پیش گرفتند. (17) غرور بی حد و حصر عده‌ای از افراد جبهه ی ملّی به خصوص خود دکتر مصدق را گرفت. دشمنان و مخالفین از نفوذ زیاد روحانیت که در رأس آن کاشانی بود و با یک اعلامیه چند سطری سراسر کشور را به تعطیلی کشاند و حتی توانست دربار را تهدید کند مطلع شدند. همچنین دریافتند پیوند عمیق میان دین و سیاست توانست مردم را با دست خالی در مقابل ارتش وارد مبارزه ی بی امان کند، اما افسوس که مصدق این پیوند را ندانست و غافل از نفوذ روحانیت در بطن جامعه بود و از این نیروی مذهبی بهره کافی را نبرد و در اثر پاره ای از اقداماتش این پیوند گسسته شد و دشمنان هم برای این منظور دست به کار شده و توفیق یافتند بیشتر میان مصدق و کاشانی ایجاد اختلاف کنند.

با نخست وزیری دوباره مصدق، او اختیارات شش ماهه را به محض تصدی به تصویب مجلس گذارد که قبلاً مجلس روی خوش به آن نشان نداده بود. سپس قوانینی را وضع کرد که موجب ناخرسندی یاران نزدیکش شد.در نتیجه بعد از سی تیر تا زمان کودتای28 مرداد 32، مخالفتها با او در داخل (مجلس) و در خارج بیشتر می شد و بر تعداد ناراضیان هم افزوده شد و حتی وضع اقتصادی مملکت رو به وخامت گذاشت.

تقاضای تمدید اختیارات توسط مصدق، اختلاف میان مصدق و آیت الله کاشانی که همان آرزوی دشمنان داخلی و خارجی و گسسته شدن پیوند دین و سیاست بود را شدت بخشید یه طوری که آیت الله کاشانی می‌گفت مصدق تبدیل به دیکتاتور شده است. (18) با شروع این اختلافات در جبهه ملّی، مکی استعفا و بقایی رسماً به مصدق حمله نمود و حائری‌زاده هم در مخالفت با تمدید اختیارات مستقیماً به مصدق حمله کرد که قسمتی از سخنان او این است : این دکان نفت که برای جمعی نان و آب شده برای مملکت موجب فلاکت شده و باید بسته شود مصدق، مملکت را در کوچه ی بن بست گذاشته و در این مدت پنج ماه اختیارات، ما جز جنجال چیزی ندیدیم. دادن اختیارات صلاح نیست چطور ما در مسائل خارجی اختیارات را به یک نفر بدهیم در حالی که او حتی در مسائل جزیی گرفتار گریه و غش می شود. (19)

هر چند این قیام تاریخی، در کمتر از یک سال به شکست انجامید اما تا سال ها نمادی بود از قدرت نهاد روحانیت و پیوند دین و سیاست و امیدی بود برای ثمربخش بودن تلاش ها برای شکست دیو استبداد.

پی نوشت: 1. محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران (تهران، کارنامه، ج 1، 1378)، ص 462. 2. جامی (گردآورنده)، گذشته چراغ راه آینده (تاریخ ایران در فاصله دو کودتا 1332-1299) (تهران، جامی، 1367)، ص 623. 3. 30 تیر روز ایستادگی ست»، مهندس وحید میرزاده، نشریه ایران فردا، سال هفتم، شماره 45، مرداد 1377، اسناد 8 و 3 و 2 4. جامی ، گذشته چراغ راه آینده (تاریخ ایران در فاصله دو کودتا 1332-1299) ص 149. 5. حسین مکی، قیام سی ام تیر (تهران، ایران، 1366)، ص319. 6. غلامرضا نجاتی، جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332ش، (تهران، انتشار، 1365)، ص 218. 7. جامی ، گذشته چراغ راه آینده (تاریخ ایران در فاصله دو کودتا 1332-1299) صص635 - 634 . 8. مهندس وحید میرزاده. همان منبع، ص 28 9. دکتر باقر عاقلی. روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی. تهران، نشر گفتار، 1372. ص 468 10. «30 تیر، روز شکست نهضت ملی ایران»، دکتر حسن سالمی، کیهان فرهنگی، تیر 1378. شماره 153، ص84 11. عبدالرضا هوشنگ مهدوی. . تاریخ روابط خارجی ایران. تهران، امیرکبیر، 1349، ص 90-89 . 12. دکتر ایرج ذوقی. «مسائل سیاسی ـ اقتصادی نفت ایران»، انتشارات پاژنگ، چاپ سوم، سال 1375. ص 283-282 . 13. مهدی مازندی. کالبدشکافی یک کودتا، از 30 تیر 1331 تا 28 مرداد 1332»، مهدی مازندی، روزنامه نسیم صبا، شماره 128، 1 شهریور 1382، ص 7 . 14. مهندس وحید میرزاده. همان منبع، ص 29. 15. دکتر باقر عاقلی. روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی. تهران، نشر گفتار، 1372.ص 468 16. ناصر نجمی، دکتر مصدق بر مسند حکومت (تهران، پیکان، 1377)، ص 155. 17. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب (تهران، نی، 1387، ترجمه: احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی و لیلایی)، ص 340. 18. حسین مکی، قیام سی ام تیر (تهران، ایران، 1366)، صص 277- 275. 19. غلامرضا نجاتی،1376، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ی ایران (‌از کودتا تا انقلاب) (تهران، رسا، 1376، ج1)، صص 226-225 .

منابع:

1. مقاله "انقلاب و ضدانقلاب؛ تحلیلی بر قیام ملت مسلمان ایران در 30 تیر 1331 " فصلنامه زمانه، شماره 10، جلال الدین مدنی 2. مقاله "قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱"، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، زهرا عباسی 3. مقاله "تبیین و بررسی قیام 30 تیر 1331 ش/1952م ؛ (زمینه‌ها، علل و نتایج آن)"، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مرضیه یحیی آبادی

4. مقاله " جریان شناسی سی تیر 1331"، روزنامه جام جم، 31 تیر 1389، مسلم تهوری

ارسال نظر: