دوران عاشقی، کلیشه ای که نجیب و جذاب روایت می شود

کدخبر: 1020376

آخرین اثر علیرضا رئیسیان با اینکه به هیچ وجه ادعای ارائه اثری دینی را ندارد اما بر اهمیت محوری ترین موضوع دین یعنی پرهیزگاری انگشت می گذارد/جنس پرداخت می تواند یک مضمون کلیشه ای را به اثری قابل دفاع تبدیل کند

گروه فرهنگی «نسیم»- جواد محرمی-دوران عاشقی به نسبت آثاری متاخر سینمای ایران که حول مضمون خیانت ساخته شده اثر قابل دفاعی است و علی رئیسیان توانسته موضوعی که به دلیل تکرار در سینمای ایران شاید دیگر کلیشه ای و دم دستی به نظر می آید را با پرداختی جذاب و البته فکر شده و رعایت ظرافتهای سینمایی حساب شده به اثری قابل اعتنا تبدیل کند.

فیلم در بیان سینمایی یک دغدغه اجتماعی در قالب روایت روابط پنهانی یک مرد و عواقبی که دامنگیرش می شود کمتر به ورطه افراط و تفریط فرو غلطیده است.

رئیسیان قصه اش را جذاب و روان روایت می کند و در بازنمایی یک مسئله مهم اجتماعی کم و بیش به پرداختی روشن، فصیح و بعضا کم لکنت دست یافته است.

پیچیدگی روابط میان کاراکترها و گره های داستانی که به لطف روایت غیر خطی داستان دوران عاشقی به مرور باز می شود مخاطب را با فیلمی خوش ساخت مواجه می کند.

فیلم با نشان دادن زنی که در حرفه اش موفق است اما به دلیل مشغله فراوان قاعدتا آنطور که باید فرصت رسیدگی به امور منزل را پیدا نمی کند به نوعی به زنان جامعه نسبت به اهمیت وظایف و مسئولیت خانوادگی شان هشدار می دهد.

زن با اینکه در حرفه اش کاملا موفق عمل می کند و یک وکیل کارآمد است اما زمانیکه در مواجهه با ارتباط پنهانی شوهرش با زنی دیگر قرار می گیرد اثری از احساس رضایت و خوشبختی در چهره اش دیده نمی شود که بازی ماهرانه لیلا حاتمی نیز به انتقال این مفهوم کمک زیادی می کند.

عدم رسیدگی مناسب به امور منزل در اولین سکانس فیلم با نمایش خانه و آشپزخانه ای نامرتب جلب توجه می کند و در انتها مخاطب با زن و مردی مواجه می شود که با وجود موفقیت حرفه ای شان اما هیچکدام خوشبخت نیستند و این معنایی است که در پایان بندی فیلم به شکلی مطلوب به تماشاگر انتقال می یابد.

دوران عاشقی به هیچ وجه فیلمی شعاری از کار درنیامده و این در نوع پرداخت روایت داستانی و چینش دیالوگهای حساب شده فیلم به خوبی خود را نشان می دهد.

فیلم با اینکه به مسئله زنان بسیار پر رنگ پرداخته است اما در ورطه تمایلات فمینیستی درنغلطیده و به عبارتی به هیچ وجه نگاهی جنسیتی به یک معضل اجتماعی ندارد.

پرداخت مواجهه یک زن وکیل با پرونده ای که در نیمه انتهایی فیلم مشخص می شود یک سوی آن شوهر خود اوست در یک فیلمنامه سینمایی کار آسانی نیست که رویا محقق سربلند از آن بیرون آمده و تدوین هوشمندانه هایده صفی یاری نیز به ساختار جذاب روایی دوران عاشقی یاری رسانده است.

از نقاط قوت فیلم دوران عاشقی این است که نجیب روایت می شود. در واقع شخصیت پردازی کاراکتر زن صیغه ای و مرد دوزنه به سمت مبالغه و افراط سنگینی نکرده و کاراکترهای خلق شده با وجود خطایی که از آنها سر زده به واسطه شخصیت محترمشان و رفتارهای معقولی که از آنها سر می زند از چشم مخاطب نمی افتند و به تماشاگر این گونه القا نمی شود که با جامعه ای سیاه و فاسد که غرق در تباهی است روبروست به عبارت بهتر فیلمساز در بازنمایی یک معضل در جامعه حد نگه داشته و به هیچ عنوان بزرگنمایی از طریق تزریق پریشانی به ذهن مخاطب را دنبال نکرده است.

این حد نگه داشتن در پرداخت شخصیتها و نشان دادن پلشتیهای جامعه باعث نشده تا فیلمساز از سوی دیگر بام نیافتد بلکه در فیلم اتفاقا به شکلی حاشیه ای ولی موثر به یکی از بزرگترین نابسامانیهای کنونی جامعه یعنی زدوبندهای اقتصادی که بربستری بیمار رشد می کند نیز اشاره شده تا حدی که البته قابلیت این را پیدا می کند تا نابسامانیهای خانوادگی و اخلاقی مرد را به نحوه درآمدزایی او نیز دلالت دهد و این مفهوم پراهمیت به دلیل اینکه فیلم در نحوه شخصیت پردازی و پرداخت دیالوگها ظرافت به خرج داده قابلیت انتقال به مخاطب می یابد.

تعادل در ارتباط میان آدمها در دوران عاشقی باعث می شود تا واکنشهای بعضا معقول به نسبت شخصیت کاراکترها مشاهده شود. زن صیغه ای بر خلاف کلیشه های رایج شخصیتی باوقار و محکم دارد و رفتارهایی عاقلانه از او بروز می کند. همسر مردی که رابطه پنها نی‌اش برملا شده نیز رفتاری جنتلمن منشانه دارد و در پایان فیلم هم حاضر نیست زندگی خانوادگی فعلی‌اش با وجود از دست دادن کارش از هم بپاشد.

دوران عاشقی با اینکه به هیچ وجه ادعای ارائه اثری مذهبی و دینی را ندارد اما به شکلی موثر بر اهمیت اصلی ترین و محوری ترین موضوع دین که جنبه ای نفسانی داشته و به نوعی روح اصلی دین را تشکیل می دهد انگشت می گذارد. در پایان بندی فیلم آنگاه که مرد خطاکار در آستانه فروپاشی زندگی اش به واسطه از دست دادن زن و شغلش قرار گرفته همراه با دیالوگهای بامعنای زن در بیان اینکه او فقط برای مدت کوتاهی از مردش دور بوده و قرار گرفتن مرد در جایگاه یک محکوم که در چنگ عمل خودش قرار گرفته موقعیتی را خلق می کند که حقیقت رعایت تقوا و پاکدامنی و پرهیزگاری در بزنگاههای خطر را گوشزد می کند.

میزانسن طراحی شده در این صحنه از فیلم که زن در حال بالا رفتن از پله و بی اعتنا به مهلکه ای است که مرد در آن گیر افتاده درحالیکه دوربین از نمای پایین اقتدار زن و از نمای بالا ضعف و ذلالت مرد را نشان می دهد نیز در نوع خود جزو تمهیدات مثال زدنی فیلم دوران عاشقی است.

فیلم به خوبی این موضوع را جا می اندازد که فرآیندهای طبیعی و ریشه های موجود در سنتهای الهی زمینه ای فراهم کرده تا انسان بازخورد منفی خطاهای خود را مشاهده کند به علاوه اینکه محدودیتهای حقوقی نیز اگر مبتنی بر نیازهای فطری بشر وضع شده باشد باعث می شود رعایت تقوی بهترین راه پیش روی کاراکتر فیلم برای داشتن یک زندگی سالم و ایده آل باشد.

علیرضا رئیسیان با ساخت دوران عاشقی بار دیگر ثابت کرد مضمون و محتوا در سینما امری فرعی و حاشیه ای محسوب می شود و نوع نگاه و پرداخت به موضوع است که می تواند یک مضمون کلیشه ای و تکراری را به اثری جذاب و ماندگار تبدیل کند.

ارسال نظر: