انتقاد شدید مشاور نوبخت از تدوین کنندگان برنامه ششم توسعه

کدخبر: 1036928

بهروز هادی زنوز گفت: به نظر می‌رسد که برج نشینان سازمان اهداف برنامه رویایی‌شان به واقعیت تبدیل نمی‌شود؛ به نظر من این شیوه برنامه‌نویسی راه به جایی نمی‌برد و به‌طور قطع به اهداف کمی مندرج در برنامه دست پیدا نخواهیم کرد

به گزارش نسیم روزنامه اعتماد نوشت: بهروز هادی زنوز، مشاور سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گفت:‌ من بخشنامه‌ای را از طرف سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سراغ ندارم که به دستگاه‌ها در خصوص تنظیم برنامه‌های بخشی‌شان ابلاغ کرده باشد تا جزو ارشادی یا اجباری و دستوری برنامه را تفکیک کنند. اگر بخشنامه‌ای هم در خصوص آسیب‌شناسی عملکرد گذشته و پیش‌بینی چالش‌های آتی در بخش‌های زیرمجموعه دستگاه‌ها ابلاغ شده باشد؛ تا به امروز هیچ برنامه مدونی از بخش‌های زیرمجموعه دستگاه‌ها به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ابلاغ نشده است. این برنامه‌ها از آن جهت باید به سازمان مدیریت ابلاغ شود تا با منابع تلفیق شده و اجزای برنامه‌ها با یکدیگر سازگار شود... در دولت و خارج از سازمان برنامه یک گرایش غالب این است که اساسا زمینه مساعدی برای برنامه‌نویسی وجود ندارد بنابراین دولت بهتر است تکلیفی برای خود تعیین نکند. یک استراتژی در پیش گرفته شده آن است که احکام قانونی برنامه پنجم را که جنبه موقت نداشته و استمرار دارد استخراج کنیم و به صورت یک جزء از لایحه برنامه به مجلس بدهیم. بنابراین فعلا استخراج این احکام در دستور کار است. ظاهرا رییس‌جمهور این مورد را هم مورد تاکید قرار داده که لایحه برنامه را در قالب یک جزوه خلاصه‌شده و کم‌حجم ارایه دهد. برداشت من این است که شاید تلقی دولت این باشد که قسمتی از برنامه که مربوط به برنامه‌های بخشی دستگاه‌هاست الزامی به ارایه و تصویب مجلس نداشته باشد. بنابراین ممکن است دولت دنبال این باشد که جزوه کوچکی را در‌خصوص اهداف بخشی دستگاه‌ها تهیه کرده و در دولت نیز به تصویب برساند. در مورد اینکه قسمت اول به مجلس خواهد رفت قطعیت وجود دارد اما در مورد استراتژی دوم دولت، اینکه آیا دولت خواهد توانست بخشی از قوانین را بدون ارایه به مجلس به مورد اجرا گذارد هنوز تردید وجود دارد. شاید دولت منتظر انتخابات مجلس است تا با نحوه چینش نمایندگان استراتژی خود را تعیین کند. به‌طور قطع اگر مجلس بعد همین ترکیب را داشته باشد با برنامه‌های دولت چالش‌های زیادی خواهد داشت... به نظر من ارتباط بین دفتر اقتصاد کلان و مدیریت‌های دیگر سازمان برنامه ضعیف بوده و ارتباط بین سازمان مدیریت و دستگاه‌های بخشی نیز در حداقل است لذا تمرین‌هایی که انجام می‌شود در سطح تمرین‌های ریاضی است و از دل این تمرین‌ها برنامه بخشی بیرون نخواهد آمد. خود آقایان نیز معتقدند بعد از تصویب کلیات برنامه، بخش‌ها باید برنامه عملیاتی خود را تدوین کنند... اگر محک تجربه به میان بیاید؛ به نظر می‌رسد که برج نشینان سازمان اهداف برنامه رویایی‌شان به واقعیت تبدیل نمی‌شود. از هم‌اکنون می‌توان به ضرس قاطع گفت که برنامه‌ریزی در سطح کلان بدون توجه به واقعیت در حال انجام است. برنامه‌ریزی در سطح بخش‌ها هم انجام نمی‌شود و به آینده موکول شده است... اخیرا در معاونت تولیدی سازمان مدیریت، برنامه راهبردی وزارت صنعت، معدن و تجارت که یک برنامه 10 ساله است همزمان با برنامه‌ریزی ششم شرف ظهور پیدا کرده است. اگر به این برنامه نگاه کنید می‌بینید که تلقی ایجاد شده در برنامه این است که در عرض 10 سال به کشورهای نوظهور صنعتی خواهیم رسید. بررسی جزییات این برنامه‌ هم یک آرمانگرایی را متبلور می‌کند. در بندهای این برنامه نه خبری از آسیب‌شناسی است و نه تحلیل و چگونگی دستیابی به اهداف. این نمونه‌ای از برنامه‌های از هم گسیخته است... به نظر من این شیوه برنامه‌نویسی راه به جایی نمی‌برد و به‌طور قطع به اهداف کمی مندرج در برنامه دست پیدا نخواهیم کرد... واقعیت این است که سیاستگذاری در بخش عمومی یک علم است و برنامه‌نویسان سازمان برنامه به این علم آشنایی ندارند. در این بین همکاری دستگاه‌های مربوطه در سیاستگذاری بخشی لازم است. سازمان برنامه جدا از بانک مرکزی نمی‌تواند سیاست‌های پولی، مالی و ارزی را تدوین کند. بنابراین باید روی اصلاح سیاست‌ها کار شده و برای مبارزه با فساد باید برنامه‌ریزی شود. مثلا قواعد مالی برای رفتار مالی دولت تدوین شود. این هرج و مرجی که امروز شاهد هستیم همه نشات گرفته از بی‌قاعدگی دولت و تبعیت بانک مرکزی از دولت است... بعدها اما بسیاری از کارشناسان در سازمان برنامه زرخرید وزارتخانه‌ها شدند و سازمان برنامه دستگاهی شد در میان سایر دستگاه‌ها. حتی آن زمان نیز وزارت نیرو و نفت هرگز از سازمان برنامه حرف‌شنوی نداشتند موضوعی که امروز در همه دستگاه‌ها شاهد هستیم. به نظر شما علت چیست؟ علت این است که این دستگاه‌ها از سازمان برنامه دیگر کمکی دریافت نمی‌کنند که حرف شنوی داشته باشند. بنابراین با توجه به نداشتن پولی ته کیسه، دیگر سازمان برنامه اقتدار مالی ندارد، ضمن آنکه اقتدار کارشناسی خود را نیز در این سال‌ها از دست داده است. بسیاری از کارشناسان سازمان برنامه یا برای مجمع تشخیص یا دستگاه‌های مربوطه کار می‌کنند لذا استقلال گذشته را ندارند. بنابراین شأن و منزلت سازمان برنامه به لحاظ کارشناسی، استقلال و دسترسی به منابع مالی تضعیف شده است.

ارسال نظر: