چنان زنده است چشمانش که می‌‎ترسم...

کدخبر: 1046445

۹ سال پیش در چنین روزی ناصر عبداللهی، خواننده جوان موسیقی پاپ به صورت مشکوکی درگذشت؛ علی‌محمد مودب به پاسداشت عبداللهی شعری را تقدیم او کرد

به گزارش «نسیم»، امروز سال‎روز درگذشت یکی از ستاره‎های درخشان ولی زودغروبِ هنر امروز است. نه سال پیش در چنین روزی زنده‎یاد ناصرعبداللهی ستارۀ درخشان موسیقی پاپ و خوانندۀ محبوب مردم ایران از میان ما رفت. عبداللهی هنرمندی بود که توانست توامان با ترانه‎های عاشقانه و ترانه‎های اجتماعی و مذهبی خود به چهره‎ای متمایز و موفق در فضای موسیقی امروز تبدیل شود. همچنین با مرور آثار او می‎توانیم به اهتمامش در خواندن شعرهای فاخر پی ببریم، آن‎هم شعرهای فاخر و درخشان شاعران امروز؛ امری که برای اکثر خوانندگان امروزی قابل درک و دستیابی نیست. سطرهای درخشان شعر امروز و شعر انقلاب در پیوند با موسیقی خاص و حنجرۀ قدرتمند عبداللهی لحظه‎ها و اتفاقات زیبا و شگفتی را رقم زدند. بسیاری از این شعرها مربوط به استاد محمدعلی بهمنی بودند و از دیگر شاعران انقلاب که عبداللهی سراغ شعرشان رفت باید به زنده‎یاد قیصر امین‎پور، یوسفعلی میرشکاک و علی معلم دامغانی اشاره کرد.

نه سال پیش، پس از درگذشت غریبانه و مظلومانۀ ناصر عبداللهی، علی‎محمد مؤدب، شاعر توانای کشورمان غزلی زیبا به یاد این هنرمند ارزشمند و با قدردانی از او سرود، که در ادامه می‎خوانید:

گلو می‎داند و آواز می‎داند صبوری را چه خوش می‌‎خواند این نزدیک دل، اندوهِ دوری را

به داوودی‌ترین الحان، صدا سرگرم اعجاز است که تا مرهم گذارد واژه‌ واژه، زخم کوری را

صدا برهم زده بازار منبر را و مُفتی را گشوده دیده مکتبخانۀ علم حضوری را

غم پنهان شادی را چه خوش می‌خواند این مطرب چه کس آموخته آیین عرفان، این چگوری را

چرا شبکورها تن می‌‎زنند از تابش بانگش مگر نو کرده‎است آهنگ مرغان سحوری را؟

کمند افکنده با هر رشته، گیسویش به هر سویی که می‌‎لرزاند از شوق اسارت‌، ‌پای حوری را

*

چنان زنده است چشمانش که می‌‎ترسم براندازد به مرگی این چنین پاکیزه‌،‌ رسم مرده‌شوری را

ارسال نظر: