پس از ۱۴ ساله مداخله؛

باتلاق دائمی غرب در افغانستان

کدخبر: 2000219

گاردین نوشت: اگر همه نیروهای غربی هم افغانستان را ترک کنند، این کشور با تشدید یک نزاع چندجناحی میان دولت کابل، داعش، طالبان، و حتی نظامیان تاجیک به فاجعه جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ بازمی‌گردد.

گروه بین الملل « نسیم آنلاین »- گاردین در گزارشی از باتلاقی که غرب در افغانستان ایجاد کرده می نویسد و توضیح می‌دهد ترک نیروهای آمریکایی یا حضورشان در هیچ شرایطی نمی‌تواند این کشور را از خطر بازگشت به تنش‌های دهه‌ نود میلادی نجات دهد:

مداخله های نظامی روزافزون بریتانیا و متحدانش در سوریه، عراق و همچنین لیبی و شکست های اخیر در افغانستان، به روشنی خطرات و تبعات پیش بینی نشده مداخلات سریع غرب در سرزمین های خارجی و اینکه چنین ماجراجویی هایی چقدر راحت می تواند به طرز فاجعه انگیزی از هدف منحرف شود را نمایان کرد.

افغانستان اولین هدف حملات آمریکا به بهانه حمله 11سپتامبر بوده است، اولین هدف ایالات متحده از حمله به افغانستان؛ نابودی زیرساخت های القاعده بود. اما ماموریت به سرعت تبدیل به ماموریت تغییر رژیم شد و به محض اینکه طالبان سرنگون شد، هدف دوباره عوض شد: ساختن یک ملت!

بررسی تاریخی 14 سال مداخله در افغانستان نشان می دهد چطور ایالات متحده و هم پیمانان ناتویش در ساختن یک جامعه صلح طلب، با ثبات، موفق، با یک دموکراسی شبه غربی که در سال 2001 کاملاً خوشبینانه آن را پیش بینی کرده بودند شکست خوردند و با اعزام فوری نیروهای ویژه آمریکایی و بریتانیایی و اعزام مشاوران به هلمند، بیانگر این است که اقدامات شتابزده جایگزین طرح های سیاستی کلان شده است.

باراک اوباما، همواره اشغال عراق و سپس عقب نشینی با سرعت تمام را توسط جورج بوش مورد سرزنش قرار می داد و مطرود می دانست و زعم خود مسیر متفاوتی را در افغانستان پیش رو گرفت. در سال 2009، او دستور داد که تعداد سربازان به 30 هزار نفر افزایش یابد تا جنگ را در این کشور خاتمه دهد. اما هنوز در حوزه امنیتی پیشرفت چندانی نداشتند، طالبان شکست نخورد و آن ها نیز نتوانستند صلح را در این کشور برقرار کنند.

تصمیم اوباما در در ماه اکتبر مبنی بر توقف خروج باقی مانده 9500 سرباز نشان از این بود که وی اعتقادی ندارد که ارتش افغان و پلیس بتوانند امنیت را برقرار کنند. و حالا ایالات متحده گیر افتاده است، نه می تواند به طور کامل از این کشور خارج شود و نه نیروها را افزایش دهد. در پشت پرده بیانیه مطبوعاتی شیرین و مطلوب کاخ سفید، به نظر می رسد که اوباما حتی هیچ ایده ای ندارد که در مرحله بعدی چه کار می خواهد انجام دهد.

از سوی دیگر طالبان نیز در شرایط نامساعدی قرار دارد، به دنبال مرگ ملا عمر، رهبر طالبان، این گروه با بحران رهبری مواجه شد. جانشین وی، ملا اختر منصور، با مخالف هایی بسیار قدرتمند مواجه شد. گروه طالبان اخیراً وادار شد تا گزارش هایی مبنی بر زخمی شدن و یا حتی کشته شدن منصور را تکذیب کند.

این اختلافات، دو پیامد بسیار بزرگ دارد.یکی از آن ها این است که با توجه به اینکه بر اساس گزارش ها،‌ قرار است ماه آینده مذاکرات صلح مجدداً برگزار شود، این مذاکرات به دلیل اینکه شخصی نیست تا از جانب طالبان صحبت کند؛ ممکن است این مذاکرات تضعیف شود. و پیامد دیگر فرصتی است که این اختلافات برای گروه تروریستی داعش به وجود می آورد.

داعش حکومت خود را در شمال شرق ولایت کنر و ولایت ننگرهار پایه گذاری کرده است. جایی که منازعات با طالبان محلی گزارش شده است. در ماه ژوئن، طالبان از رهبر داعش، ابوبکر بغدادی درخواست کرد تا از اقداماتی که منجر به دسته بندی فرماندهی مجاهدین می شود اجتناب کند. درخواست آن ها نادیده گرفته شد و حالا داعش به صورتی فعال در شرق افغانستان با استفاده از زبان محلی پشتو در رادیو با با پخش برنامه " ندای خلافت"، در حال یارگیری است.

هفته گذشته جان کمبل، ژنرال آمریکایی و فرمانده نیروهای بین المللی در افغانستان، گزارش داد که داعش 3 هزار نفر نیروی نظامی دارد. او هشدار داد که نفوذ این گروه در حال گسترش است

با این احوال اگر همه نیروهای غربی هم بساط خود را جمع کنند و از کشور بروند، الزاماً‌ طالبان پیروز این میدان نخواهد بود. در این مرحله امکان زیادی وجود ندارد که افغانستان در یک نزاع چندجناحی سرتاسری بین دولت کابل، گروه های افراطی، پشتوهای بومی (طالبان)، مافیاهای سنی بدون مرز و حتی نظامیان تاجیک از متحدان شمالی قدیمی بیفتد. چنین نزاعی می تواند کشور را به حالت فاجعه جنگ داخلی دهه 1990 برگرداند و باعث نابودی پیشرفت های اجتماعی، آموزشی و بشردوستانه یک دهه گذشته شود.

ارسال نظر: