رئیس سابق اداره بررسی‌های بازار نفت وزارت نفت:

مشاوران خارجی به مسئولان ایرانی درباره آینده بازار نفت اطلاعات غلط دادند/ به زنگنه هشدار داده بودم که نفت ارزان می‌شود

کدخبر: 2003212

محمد صادق معماریان گفت: در کشورهای نفتی عضو اوپک متأسفانه ۹۰ درصد اتکای مقامات نفتی بر مشاوران خارجی است.

به گزارش نسیم آنلاین ، فارس نوشت: وقتی برای مصاحبه در مقابل رئیس سابق اداره بررسی‌های بازار نفت وزارت نفت نشستم، حتی تصور آنچه که دقایقی بعد درباره تحلیل بازارهای نفت و پیچیدگی‌های بی‌نظیر آن خواهم شنید هم برای من مشکل بود. اما آنچه در این گفت‌وگو شنیدم، تحلیل‌هایی کاملا متفاوت و یگانه درباره وضعیت فعلی بازار نفت و پیش‌بینی‌های مربوط به آینده این بازار پر التهاب بود که پیش از این در رسانه‌های ایرانی نه به تصریح و نه به کنایه از زبان کسی بیان نشده است.

محمدصادق معماریان، دانش‌آموخته رشته اقتصاد دانشگاه دولتی دهلی DSE و عضو مدعو انجمن بین‌المللی اقتصاددانان انرژی در آمریکا است.

وی که اخیرا پس از 30 سال خدمت از وزارت نفت بازنشست شده، تمام عمر کاری خود را در حوزه‌های مربوط به مسائل بین‌المللی نفت گذرانده و کار خود را با فروش نفت خام در امور بین‌الملل شرکت ملی نفت آغاز کرده است. علاقه به بخش تحقیقات نفت، معماریان را به امور اوپک وزارت نفت کشاند و کار در این بخش را با کارشناسی اقتصادی آغاز کرد و با سمت ریاست اداره بررسی‌های بازار نفت به پایان برد. وی پیش از بازنشستگی 13 سال رئیس اداره بررسی‌های بازار نفت بود تا طولانی‌ترین دوره ریاست بر این بخش تحقیقاتی راهبردی را به نام خود ثبت کرده باشد.

تقریبا تا کنون از معماریان هیچ مصاحبه یا مقاله‌ای به زبان فارسی منتشر نشده است اما در عوض اغلب قریب به اتفاق رسانه‌های موثر بین‌المللی در حوزه نفت برای مستند کردن تحلیل‌های خود به گفته‌های وی ارجاع می‌دهند. چنانکه پیش‌بینی مشهور معماریان درباره بازار نفت در کنفرانس انرژی دبی به زبان‌های متعددی ترجمه شد و به شکل کم‌نظیری در رسانه‌های مختلف دنیا بازنشر شد. معماریان در این نشست خطاب به سران نفتی کشورهای عربی که مطمئن بودند قیمت نفت در کانال 60 دلاری تثبیت خواهد شد تاکید کرده بود که به این قیمت‌ها دل نبندند و منتظر سقوط قیمت به کانال 40 دلاری باشند.

در سمینار نفتی دبی، برخی از کشورهای عربی عضو اوپک در سطح مقامات ارشد‌ حضور داشتند و جمعاً‌ بر این اعتقاد بودند که قیمت‌ها با این اضافه تولید اوپک به حدود 60 تا 65 دلار سقوط می‌کند و کف قیمتی را 60 دلار نگه می‌دارند تا نفت‌های جدید شیل آمریکا که در حجم بالا عرضه می‌شود غیر اقتصادی شوند. یعنی چون قیمت تمام شده آنها بالای 60 دلار است آنها از میدان خارج می‌شوند و خودمان هم سهم و هم کنترل بازار را تواما در اختیار خواهیم گرفت.

مشاوران این کشورها بیشتر خارجی هستند و تحلیلگرانی که به آنها تحلیل ارائه کرده‌اند یا به عمد یا به سهو هیچ افقی را برای قیمت‌های پایین‌تراز 60 دلار قائل نبودند و به همین دلیل کشورهای عربی عضو اوپک هم برنامه‌ریزی کردند و استارت این حرکت قدرتمند گرفتن سهم بازار را زدند.

آن زمان قیمت‌ها حدود 67 دلار بود. آنجا مجبور شدم این هشدار را به آنها بدهم که در انتهای کانال جدیدی که در حال باز شدن است، قیمت‌ها از 50 دلار هم پایین‌تر خواهد رفت و برای مدتی جایی بین 40 تا 50 دلار حبس خواهد شد.

در فاصله کوتاهی بعد از کنفرانس دبی آقای پوتین هم گفت وقتی قیمت به 40 دلار رسید ما با مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان نفت وارد صحبت خواهیم شد. آقای نظربایف رئیس جمهور قزاقستان هم عیناً همین حرف را تکرار کرد و به قول وال‌استریت ژورنال این تبدیل به مایل استون یا سنگ نشانی برای قیمت‌های در حال سقوط شد.

این را صراحتاً بگویم که نه آقای النعیمی و نه آقای زنگنه موافق کاهش قیمت نفت نیستند. چنانکه وقتی به دلیل تنش عربستان با یمن قیمت‌ها به بالای 60 دلار رسید هر دو خوشحال بودند و گفتند که بازار به تعادل برگشته و همانطور که قبلاً گفته بودیم بازار مازاد عرضه را جذب کرده، اما به آقای زنگنه هشدار دادم که قیمت‌ها مجدداً پایین می‌آید. به دلیل اینکه عوامل بنیادین بازار کار خودشان را می‌کنند. چراکه کانال ژئوپلتیک ایجاد شده موقتی است.

اینکه بگویند ما پای نفت 20 یا 25 دلاری هم ایستاده‌ایم بیشتر یک ژست سیاسی است. چراکه هر دو مقام، زمانی که قیمت نفت بالا رفت خوشحال بودند که بحران به هر صورت پشت‌سر گذاشته شده است.

ایران بعد از تحریم‌ها دوست دارد با یک عرضه قوی‌تر وارد بازار شود و منابع مالی بیش‌تری به‌دست بیاورد و عربستان هم بدهی بالا آورده و فقط کسری بودجه امسال آن به 100 میلیارد دلار می‌رسد.

این افت قیمت ممکن است بیش‌تر دامان عربستان را بگیرد. مثلا ممکن است پرونده وزیر نفت فعلی عربستان مانند آقای زکی یمانی که با افت قیمت‌ها در سال 86 کنار گذاشته شد، پیچیده شود.

الان هم می‌بینید که آقای النعیمی در کنفرانس‌های خبری کمترظاهر ‌شده و صحبت می‌کند و بیش‌تر عبدالعزیز بن سلمان معاون وزیر نفت این کشور در این باره صحبت می‌کند. این نشان می‌دهد که آنجا هم بحران جدی است. گرچه به ظاهر چیزی نمی‌گویند. روند قیمت‌ها مسیر خود را طی می‌کند و هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. در واقع در همان کانالی که قیمت‌ها بالا می رود، با از بین رفتن آن کانال قیمت‌ها با همان ترتیب سقوط می‌کنند. بنابراین اگر کسی بتواند دامنه صعود قیمت را اندازه بگیرد، با اعمال ضرایبی می‌تواند دامنه سقوط قیمت را نیز مشخص کند.

مثلاً در بحران سال 2008 عین همین مسئله اتفاق افتاد و قیمت‌ها تا 30 دلار پایین آمد. در آن زمان هم روند سقوط قیمت‌ها را در یک سخنرانی در لندن تشریح کردم، اما مقامات وقت ایران در وزارت نفت نمی‌خواستند باور کنند که کسی می‌تواند ارزیابی دقیقی از وضعیت آینده بازار ارائه دهد.

قیمت‌های بالای 110 دلار به برکت برخورداری ایران از اورانیوم 20 درصد به‌دست آمده بود. قدرت چانه‌زنی بالای ایران تأثیر این اورانیوم را در بازار به وضوح نشان می‌داد، به گونه‌ای که قیمت نفت پس از توافق هسته ای ایران و پذیرش اکسیده کردن اورانیوم 20 درصد حدود 30 دلاردر بشکه کاهش یافت.

من در مقاله‌ چاپ شده درنشریه Oil& Gas Eurasia مطرح کردم که قیمت 40 دلار تقریباً آستانه تحمل اقتصاد آمریکا است و این سطح قیمت، خط قرمز فشار به اقتصاد آمریکا خواهد بود و قیمت‌های پایین‌تر باعث می‌شود اقتصاد آمریکا در این مسئله دچار ضرر و زیان شود. حتی مؤسسه گلدمن ساکس نیز صراحتا این مطلب را تایید کرده است. زیرا این سطح قیمت، نزدیک به 90 درصد پروژه‌های نفت شیل آمریکا را غیراقتصادی کرد و در نتیجه آن از بودجه عملیاتی برخی از این شرکت­‌ها یکباره به میزان 20 میلیارد دلار کاسته شد و این کاهش‌ها ادامه یافت بگونه‌ای که در مجموع این کاهش‌ها تا کنون از مرز 200 میلیارد دلار گذشته است.

صراحتا اعلام کردم که اگر آمریکا بخواهد قیمت نفت را به زیر 40 دلار ببرد، این یک تصمیم سیاسی خواهد بود و توجیه اقتصادی نخواهد داشت و آمریکا مجبور خواهد بود هزینه اقتصادی این تصمیم سیاسی را پرداخت کند.

با توجه به اینکه در حال حاضر دولت آمریکا با بحران شدید بدهی مواجه است، به عقیده من به این راحتی از این خط قیمت عبور نخواهد کرد مگر اینکه وضعیت اقتصادی آن بهبود یابد که در این صورت حتما این امر صورت خواهد گرفت.

این تله‌ای است که غربی‌ها گذاشته‌اند و با یک پوشش رسانه‌ای عالی مشابه یک جنگ نرم تمام‌عیار آن را جلو می‌برند. رسانه‌هایی مانند بلومبرگ، وال استریت ژورنال، بی‌بی‌سی و رویترز به کوچکترین خبری که باعث شود ساختار قیمت‌ها بیش از این فرو بریزد دامن می‌زنند.

این خط 40 دلاری مانند خاکریزی است که پشت آن باقی مانده‌اند، این خاکریز هم اقتصاد آمریکا است و همگی سعی در عبور از آن را دارند.

اینکه از این جا به بعد چه طرح و برنامه‌ای دارند، فقط به‌صورت خلاصه می‌توانم بگویم که در انتها می‌خواهند کنترل و مدیریت نفت و خصوصا قیمت گذاری آن را به‌طور کامل از دست اوپک خارج کرده و به گروه 20 منتقل کنند و از طریق نفت خام شیل، اوپک را از هم بپاشند و اگر ایران روی این مسئله به‌صورت حرفه‌ای کار نکند، قطعاً بسیار بیش از آنچه در غنی‌سازی 20 درصد از دست داده از دست خواهد داد. هر عاملی در نوسانات قیمت نفت وزن خود را خواهد داشت و نباید بیش‌تر یا کم‌تر از وزن آن به آن بها بدهیم.

یک میلیون بشکه مازاد عرضه یا کسری در شرایط سیاسی خاص بعضی وقت‌ها تا 10 دلار هم می‌تواند جابه‌جایی قیمت ایجاد کند، ولی در شرایط عادی این میزان نفت وزنی بیش از 2 دلار ندارد.

بنابراین مازاد 2 میلیون بشکه‌ای در شرایط عادی و بدون تأثیر عوامل دیگر حداکثر می‌تواند 4 دلار در قیمت نفت تأثیر بگذارد. نه اینکه قیمت را از 70 دلار به 40 دلار برساند.

از نظر علمی به دقت روی این مسئله کار کرده‌ام. این مطلب به نقش رسانه‌ها در جهت دادن به تراز بازار نفت بازمی‌گردد. چنانکه ممکن است در مواقعی اصلاً دو میلیون بشکه مازاد وجود خارجی نداشته باشد و رسانه‌ها به‌صورت هماهنگ و جهت‌دار وجود این دو میلیون بشکه را به‌صورت مجازی و غیرواقعی القا ‌کنند. من در دو بحران قبلی این پدیده را مدل‌سازی کرده‌ام. غربی‌ها بسیار راحت می‌توانند 2 تا 2.5 میلیون بشکه مازاد عرضه را در جهان از طریق رسانه‌ها نشان بدهند، در شرایطی که چنین مازادی از نظر فیزیکی و به‌صورت واقعی وجود نداشته باشد.

چنانکه در حال حاضر برای عبور از مرز 40 دلار در بشکه روی انتظار بازار بر بازگشت نفت ایران پس از رفع تحریم‌ها تبلیغات وسیعی انجام می­دهند و این تنها عاملی است که در حال حاضر می­تواند سد 40 دلار در بشکه را بشکند . البته این منوط به وضعیت اقتصاد امریکا نیز خواهد بود. در کشورهای نفتی عضو اوپک متأسفانه 90 درصد اتکای مقامات نفتی بر مشاوران خارجی است.

در ایران اروپایی‌ها مرجع هستند و در کشورهای عربی آمریکایی‌ها، تصور کنید یک جنگ نرم حرفه‌ای برای خارج کردن کنترل ذخایر نفتی از دست مسلمانان خاورمیانه درحال شکل گرفتن است، اینک کدام مشاور غربی حاضر خواهد بود حقیقت مسئله را به مقامات نفتی این کشورها بگوید؟

این مشاورین طوری مسائل را مطرح می‌کنند که بین کشورهای نفتی اختلاف بیندازند. من در همین دوره‌ معاصر چندین مورد از این نوع تحلیل‌ها را به مقامات نفتی کشورمان به صورت مکتوب ارائه دادم که منجر به تصحیح بعضی تصمیمات شد..

ارسال نظر: