یاسر جلالی:
امروز باید محکمه علمداران اسلام آمریکایی را برپا کرد
کارشناس مسائل سیاسی نوشت: باید به کسانی که وابستگی و شبیه شدن به آمریکا و انگلیس و فرانسه را افتخار میدانند، بدبین بود، سرهنگان و فرماندهان اسلام آمریکایی در اشاره، جهتگیری و سخن، در پیشگاه مردم متهم و مورد سؤالاند و امروز باید محکمه علمداران اسلام آمریکایی، چه در لباس عالم دین و چه در موضع سیاستمدار را برپا کرد.
به گزارش « نسیم آنلاین »، یاسر جلالی طی یادداشتی با عنوان " کلید راه اندازنده در دستان جریان انقلابی" نوشت: امروز، همه ایمان در نظام جمهوری اسلامی در مقابل کفر قرار گرفته است. مواجهه حق و باطل در صحنه تقابل اسلام ناب و اسلام آمریکایی جاری است و شاهد و ناظر شکل گیری دوقطبی به تمام معنا جدی، واقعی و غیر قابل نفی در صحنه فکر، اراده و عمل هستیم.
آرمان و واقعیت به عنوان دو بال اصلی اسلام ناب با یک موازنه استاندارد، ترکیب دقیق و اصیلی میسازند، که در یک صورت واحد انقلابی ـ عقلانیِ توأم، ظهور و بروز مییابد. اسلام آمریکایی این موازنه استاندارد میان آرمان و واقعیت را تغییر میدهد تا مدلهای متعدد و متکثر جعلی ایجاد شود؛ و اصل تمرکز آن بر حذف عناصر اصلی و حفظ دو صورت در فرآیند این تغییر، با ترجیح بر غلبه حداکثری یک از دو وجه در قالب صورت است.
پس از طراحی مدل مفهومی این ترکیب جدید، ایجاد نمونه عینی و عملیاتی کردن مدل جعلی، در دستور کار قرار میگیرد؛ خواه این نمونه در قالب یک گروه قدرتمند و پرنفوذ عینیت یابد، خواه پهنهای از یک سرزمین عرصه بروز آن باشد و یا حتی یک دولت آن را نمایندگی کند. اثبات کارآمدی مدل جدید با روشهای مصنوعی و دوپینگ، توأم با نفی پرقدرت مدل اصلی و مصادیق عینی آن از طریق ناکارآمد نشان دادن مدل اصیل و استاندارد متوازن، گام بعدی متولیان اسلام آمریکایی است. درنهایت، تکثیر مدل جعلی و تشویق به روی آوردن اشخاص، گروهها و دولتها به پیادهسازی هر مدلی غیر از مدل اصلی در فاز بعدی قرار میگیرد.
در شرایط فعلی به نظر میرسد عمیق کردن یک افتراق و تقویت جدی چهار صورت از صورتهای متعدد جعلی، مورد تمرکز دشمن قرار گرفته است. اصلی کردن افتراق و اختلاف شیعه و سنی و تقویت دو صورت در ذیل هر کدام از این دو مذهب اسلامی در دستور کار است.
بر روی صورت انقلابی در اهل تسنن، در قالب اسلام تکفیری و در تشیع بر روی صورت جریان افراطی شیعه، یعنی دو صورت متحجر و خشن سرمایهگذاری میشود. از سوی دیگر صورت عقلانی نیز با اسلام لائیک در اهل تسنن و جریان ظاهراً میانهرو در اهل تشیع، یعنی دو صورت نسبتاً سکولار، سازگار با استکبار و به شدت غربگرا مورد توجه و برنامهریزی جدی دشمن و متولیان اسلام آمریکایی است.
البته باید توجه کرد که حتی صورتهای متعصب و متحجر و مروج خشونت در مذاهب اسلامی نیز، که با نوگرایی و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامیاند - سازگار نیستند، درنهایت باعث ترویج سکولاریسم و بیدینی خواهند شد. هرچند روش و مبدأ متفاوت است اما مقصد همه صورتها واحد است. روشن است اسلامی که آتش تفرقه میان مسلمین را دامن بزند، یا به جای اعتماد به وعدهی الهی به دشمنان خدا اعتماد کند، به جای مبارزه با صهیونیسم و استکبار با برادر مسلمان بجنگد، و یا با آمریکای مستکبر علیه ملت خود یا ملتهای دیگر متحد شود، اسلام ناب نیست. بلکه شاید بتوان عنوان نفاق بر آن نهاد؛ یک نفاق خطرناک و مهلک.
به اختصار میتوان گفت مهمترین ویژگی اسلام آمریکایى در همه صورتهای آن، این است که با طاغوت و صهیونیسم سازگاری دارد و در خدمت اهداف آمریکا قرار میگیرد. این گرایش و سازگاری شاخص مهم و پرکاربردی در جایگاه تشخیص اسلام آمریکایی از اسلام ناب است. اسلام و حرکتهای اسلامی همواره از نفاق، بیش از کفر صریح لطمه دیده است. امروز خطر اسلام آمریکایی یعنی آنجا که نام و عنوان اسلام در خدمت طواغیت و در جهت هدفهای امریکا و دیگر مستکبرین قرار میگیرد، از خطر ابزارهای نظامی و سیاسی بیشتر است.
باید به دقت و با هوشیاری صحنه مواجهه را دید و دستهای دشمن را در طراحیها و برنامهریزیها رصد و تفرس کرد. نباید صرفاً به صورتها دل بست و سیرت را رها کرد. باید سیرت اصیل و متوازن مبتنی بر استاندارد خاص را شفاف کرد، غبار از چهره آن زدود و شالودهاش را تقویت نمود. اسلام ناب معیارهایی دارد که هم باید شناخت و هم باید در صحنه تقابل بر روی آنها تأکید نمود.
اکنون انقلاب اسلامی مظهر تام اسلام ناب است و در صحنه اجرا، جمهوری اسلامی، آن را نمایندگی میکند. حضرت امام خمینی (قدس سره) سیرت و صورت جمهوری اسلامی را منبعث از اسلام ناب طراحی و پیادهسازی نمود. عدالت، حفظ ارزشها و کرامت انسانی، حفظ ارزشها، برابری و برادری، ایستادگی در مقابل نفوذ و تجاوزطلبیهای دشمن، اخلاق اسلامی، مردمی بودن، خدمت و فداکاری و سادهزیستی مسئولین مهمترین آرمانهای جمهوری اسلامی هستند. این آرمانها، درونمایه و سیرت جمهورى اسلامیاند.
هدف اصلی انقلاب اسلامی، ریشهکن کردن حکومت استبدادی و قطع نفوذ بیگانه بود و همه دشمنی با ایران به نفی سلطهپذیری، تحقیر ملت، نفوذ و دخالت قدرتهای سیاسی مسلط، وابستگی، سکولاریسم اخلاقی، اباحیگری؛ و اثبات هویت ملی و ایرانی، ارزشهای اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، فتح قلههای دانش، برمیگردد.
دشمن به صراحت میگوید که به دنبال تغییر محاسبه، تغییر سیاست، تغییر رفتار و درنهایت تغییر مؤلفهها و اصول اساسی نظام است. میتوان گفت که منظور از تغییر در رفتار، کوتاه آمدن از همین نفی و اثبات است که نتیجه آن تغییر در اصول اساسی، شاکله اصلی و روح نظام و در یک کلام، تغییر سیرت نظام خواهد بود. این تغییر سیرت و هویت به تدریج و خیلى آرام حاصل میشود و ممکن است وقتى همه متوجه شوند که کار از کار گذشته باشد.
در شرایط فعلی، اصرار دشمن بر حفظ ظاهر و صورت در گام ابتدایی است. چراکه با تغییر سیرت، ساخت ظاهرى جمهورى اسلامى خیلى کمکى نمیکند و اثری نمیبخشد. پسوند «اسلامى» بعد از مجلس یا دولت جمهورى اسلامى، به تنهائى کارى صورت نمیدهد و اتفاقاً تسهیلکننده پروژه و فرآیند تغییر نیز هست.
به زعم دشمن، این برنامه در چند سال گذشته در جمهوری اسلامی پیش رفته و اکنون در گامهای انتهایی است؛ یعنی تغییر در محاسبه، سیاست و رفتار شکل گرفته و همچنان جاری است و جمهوری اسلامی در مرحله تغییر اصول و سیرت طی مسیر میکند.
تعارف و خوشبینی بیش از اندازه را باید کنار گذاشت. آرایشی که از آنچه توصیف شد، حاصل میشود، تقابل است؛ تقابل انقلاب و انقلابیون با ضدانقلاب است. این تقابل و دوقطبی را نه میشود نادیده گرفت و نه آن را انکار کرد. دلخوش بودن به حفظ «صورت و قالب» عبث است. باید به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین بود؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. چشم بیناى طبقه روشنبین و روشنفکر جامعه و جناح مؤمن و انقلابی مسئولیت مراقبت از روح، معنا و سیرت نظام را بر عهده دارند و عمده تلاش آنها بایستی در مراقبت از عدم بروز انحراف در هدفها، آرمانها و جهتگیریها باید باشد. کلید مبارزه با انحرافات برجسته کردن مرزهای اعتقادی، سیاسی و فکری است و باید شاخصهای هویت اسلامی تعیین و مطالبه گردد. تا به بیداری خود، مسئولین و مردم منتهی شود. باید موضع را روشن، و مرزبندی را شفاف نمود و طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد؛ بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد و نهایتاً موجب غلتیدن در دامان باطل خواهد شد. جناح مؤمن باید این منطق قرآن را آویزه گوش کند که عزت واقعی و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسی است که در جبههی خدائی قرار میگیرد. در مصاف میان حق و باطل، بین جبههی خدا و جبهه شیطان، عزت متعلق به کسانی است که در جبههی خدائی قرار میگیرند.
امروز جریان انقلابی باید ولنگاری، بی تعهدی و وادادگی را کنار بگذارد؛ و همچون یک جریان زنده، تکلیف بزرگی که بر دوش دارد را ابتدا احساس کند و بفهمد و پسازآن، سهم خود را به میدان بیاورد ادای تکلیف کند. باید شجاعانه با سر دادن لبیک به دعوت بیعت رهبری، به دفاع از انقلاب و امام وارد میدان شد؛ البته میدان هم میدان متعارفی نیست؛ ورود در این میدان هزینه دارد. اما باید هزینهها را به جان خرید و بدون ترس، با درک بههنگام و احساس تکلیف بهموقع عمل کرد. مبادا زمان بگذرد. این انجام تکلیف نیاز به موقعشناسی دارد. بعضی کارها اگر حتی اندکی پس از زمان مشخص انجام شود، دیگر هیچ ارزشی ندارد. امروز انقلاب نیاز به اعلام حضور دارد؛ اعلام حضور و دفاع از محتوای انقلابی و اصول باارزش انقلاب که کلید راهاندازنده یک جریان عظیم اجتماعی است.
حفظ توانائى ماندن، اقتدار و ظرفیت بقاء نظام اسلامی از دستور کارهای جدی و وظایف اصلی جریان انقلابی است. در این حضور، باید به عمقها توجه کرد و آنها را مطالبه نمود اما از ظواهر هم نباید دست کشید. شعار مهم است؛ امروز جامعه ما هم به شعور نیاز دارد و هم به شعار. همه باید حرف بزنند و شعار و تبیین وظیفه همگانی است. فضای رخوت و خاموشی و بیخیالی و بیمسئولیتی شکل گرفته، حتی شعار را نیز تحتالشعاع قرار داده است. امروز و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، نیاز به شعار بیش از هر روز دیگری احساس میشود. شعار را نباید فدای تأمل برای شعور و صبر برای تحقق حداکثری آن کرد. یکی از گرفتاریهای جدی جریان انقلابی سکوت است؛ باید این سکوت را شکست و از مارپیچ آن رها شد.
اخلاق اسلامى، عدالت، ساده زیستى و مردمى بودن مسئولان کشور را باید مطالبه کرد و نسبت به حذف مسئله خدمت و فداکارى براى مردم از ذهن و عمل مسئولین هشدار داد. باید ایستادگى در مقابل تجاوزطلبىهاى دشمن را یادآوری کرد و از حاکم شدن رودربایستى و ضعفهای شخصی و شخصیتى بر روابط سیاسى و بینالمللى ناله سر داد. امروز باید جلوی ضعیف شدن مغزها و بخشهای اصلى هویت واقعى جمهورى اسلامى را گرفت.
باید به کسانی که وابستگی و شبیه شدن به آمریکا و انگلیس و فرانسه را افتخار میدانند، بدبین بود. سرهنگان و فرماندهان اسلام آمریکایی در اشاره، جهتگیری و سخن، در پیشگاه مردم متهم و مورد سؤالاند و امروز باید محکمه علمداران اسلام آمریکایی، چه در لباس عالم دین و چه در موضع سیاستمدار را برپا کرد.
امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه میفرماید: صادقانه وارد میدان بشوید، ایستادگی بکنید، خدای متعال دشمن شما را سرکوب خواهد کرد و به شما نصرت خواهد داد. این قاعدهی کلی و قانون است. در این کارزاری که بین حق و باطل، راه افتاده است، پیروزی از آن طرف حق است. آن گروهی که طرفدار حقاند اگر بایستند و اقدام کنند، شکی نیست که بر باطل پیروز خواهند شد. سنتهای الهی در جهت تقویت حق است و انتظار طبیعی از جریان سنن الهی در تاریخ، اقتضاء این را دارد.
کلید راهاندازنده در دستان جریان انقلابی است؛ زمان کم است و کمی دیرتر ممکن است دیگر خیلی دیر باشد...
* در این نوشتار بخشهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به صورت نقل به مضمون و یا عیناً استفاده شده است. این موارد شامل بیانات در تاریخهای زیر است: § 19 دی 1394 § 15 مهر 1394 § 10 تیر 1394 § 8 مهر 1393 § 8 تیر 1393 § 14 خرداد 1391 § 14 بهمن 1390 § 2 مهر 1388 § 20 شهریور 1388 § 27 اردیبهشت 1388 § 24 آذر 1387 § 28 مرداد 1386 § 18 مهر 1385 § 24 بهمن 1382 § 26 خرداد 1370