روایت فضلی‌نژاد از بازی دو سر باخت هاشمی در گفتگو با «نسیم آنلاین»:

هاشمی قمار را باخت

کدخبر: 2008534

سردبیر مجله عصر اندیشه با بیان اینکه آقای هاشمی می‌خواست با اتکا به دشمنان سابق خود به جنگ دوستانش برود گفت: اما چون به این متغیر نیاندیشیده بود که شاید دشمنان شورشی باز هم به تضاد منافع با او برسند با سخنان دیروز خود، انتحار نابه هنگامی کرد که او را دوباره به نقطه کانونی تضاد منافع با اصلاح طلبان کشاند و قمار دیگر را باخت.

پیام فضلی نژاد سردبیر مجله عصر اندیشه در گفتگو با خبرنگار « نسیم آنلاین »، در خصوص حمله اخیر هاشمی رفسنجانی به شورای نگهبان گفت: آقای هاشمی بازی دو سر باختی را شروع کرده که هوش سیاسی وی را زیر سوال می برد و ناظران را درباره پختگی و کارکشتگی ایشان به شک می اندازد. او در ٦ سال گذشته با موضع گیری علیه نهادهای قانونی، باورهای اعتقادی و مراجع سنتی نظام، پایگاه اصلی مشروعیت خود را از دست داد. از دیگر سو، با یک تحلیل غلط به دنبال مصادره سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان نیز بود و همانطور که برخی سیاستمداران تحلیل کرده اند، دفاع تمام قدش از سیدحسن خمینی نه برای دفاع از وی، بلکه برای مصادره پایگاه اجتماعی اوست؛ غافل از اینکه طیف های چپ تندرو مثل سازمان مجاهدین انقلاب، حزب اتحاد و حتی مجمع روحانیون مبارز همواره مترصد عبور از هاشمی بوده اند و اکنون فرصت کم نظیری به دست آورده اند.

نویسنده کتاب ارتش سری روشنفکران با تشریح تاکتیک های متفاوت هاشمی و چپها افزود: تاکتیک امروز اصلاح طلبان بازسازی و ترمیم روابط خود با حاکمیت و بازگشت به درون دایره نظام است تا از انزوای سیاسی بیشتر خود جلوگیری کنند. اصلاح طلبان معتقدند که برای هرگونه رفرم و اصلاحی باید کار خود را در چارچوب ساخت رسمی نظام پیش ببرند و دقیقا در همین زمان که آنها ژست تمکین از شورای نگهبان را گرفته اند، هاشمی مسیری انتحاری و خلاف این تاکتیک را می پیماید. هرچه اصلاح طلبان از اپوزیسیون شدن پرهیز میکنند، آقای هاشمی بیشتر به سمت اپوزیسیون‌سازی از خود و دیگران پیش می‌رود و تبدیل به آلترناتیو غرب در ایران می شود. بنابراین، این تضاد تاکتیکی خیلی زودتر از انچه فکر کنیم به تعارض های استراتژیک خواهد انجامید و برخی نشانه های آن در مواضع عباس عبدی و محمدعلی ابطحی و دیگر فعالان اصلاح طلب دیده می شود.

فضلی نژاد ادامه داد: قمار اول آقای هاشمی از دست دادن سرمایه اجتماعی انقلابیون و اصولگرایان بود و مشروعیت سنتی خود را از دست داد. او سپس وارد قمار با سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان و رفرمیست ها شد، به این امید که هژمونی خود را افزایش دهد، اما این یک بازی دو سر باخت بود، چون اصلاح طلبان چه از جنس میانه رو و چه از جنس رادیکال نه تنها سرنوشت سیاسی خود را به او گره نمیزنند، بلکه اکنون برای بازسازی خود حاضرند از هاشمی عبور و او را هزینه بازگشت خود به نظام کنند. هاشمی برای آنها شاهی شکست خورده است که دیگر فرقی با مهره سرباز ندارد.

سردبیر مجله عصر اندیشه اظهار داشت: تحلیل غلط آقای هاشمی این بود که خود را دارای مشروعیت اصیل در پایگاه سیاسی و بدنه فتنه گران و اصلاح طلبان میدید، اما این دست از گروه ها تنها به یک استفاده ابزاری از هاشمی می اندیشیدند. در واقع هم هاشمی و هم اصلاح طلبان مترصد فرصتی بودند تا از یکدیگر انتقام بگیرند. چهره هایی مانند موسوی خوئینی ها، حجاریان، عبدی و... گرچه در دهه ١٣٧٠ با هاشمی کار کردند، اما توسط او به حاشیه رانده و سرکوب شدند. همین نیروها وقتی در دوم خرداد به قدرت رسیدند، پروژه انتقام گیری از هاشمی را کلید زدند، او را "اکبر شاه" و عالیجناب سرخ پوش نامیدند و در روزنامه هایی مانند صبح امروز، ترور شخصیت آقای هاشمی را به خشن ترین شکل خود آغاز کردند تا جایی که آقای هاشمی در مجلس ششم عملا اوت شد. از سوی دیگر آقای هاشمی هم به دنبال انتقام از چپ های سرکشی بود که نزد او، شورشی محسوب می شدند، اما انتخابات سال ١٣٨٤ و فتنه ١٣٨٨ یک ائتلاف تاکتیکی موقت را میان آنها و هاشمی به وجود آورد. هاشمی فکر میکرد که جریان اصلاح طلب و چپها را زیر چتر خود کشیده و نه تنها شورشی ها را سرکوب، بلکه آنها را آدم خود کرده است.

فضلی نژاد گفت: این یک اشتباه محاسباتی بود که دلسوزان واقعی آقای هاشمی مانند آقای حسین شریعتمداری در کیهان از دهه ١٣٨٠ به او گوشزد کردند، اما توهمات سیاسی ایشان چنان قوی و غلیظ بود که فکر میکرد فاتحه دشمنان خود را خوانده است. اشتباه بدتر آقای هاشمی این بود که میخواست با اتکا به دشمنان سابق خود به جنگ دوستانش برود. سوال مقدر این بود که اگر این دشمنان شورشی باز هم به تضاد منافع با آقای هاشمی برسند، چه خواهند کرد؟ آقای هاشمی شاید به این متغیر نیاندیشیده بود و با سخنان دیروز خود، انتحار نابهنگامی کرد که او را دوباره به نقطه کانونی تضاد منافع با اصلاح طلبان کشاند و قمار دوم را هم باخت. اگر آقای هاشمی این روند معکوس را معکوس نکند، به نازل ترین سطح مشروعیت سیاسی در طول زندگی حرفه ای اش سقوط میکند، اما آیا اینکه این روند در صورت خواست آقای هاشمی و تجدیدنظر در مشی فعلی اش قابل بازگشت هست یا نه، سوال مهمی است که پاسخ به آن نیازمند گذشت زمان است.

ارسال نظر: