محسن مهدیان

چرا اصولگرایان در تهران رای نیاوردند؟

کدخبر: 2014714

اصولگراها یک اشتباه تاکتیکی در انتخابات کردند و یک اشتباه تاریخی در همه انتخابات ها. اشتباه تاکتیکی در این دوره انتخابات این بود که تصور کردند وحدت خودش موضوعیت دارد.

به گزارش « نسیم آنلاین » محسن مهدیان در یاداشتی نوشت: اصولگراها لیستی رای دادند؛ بهتر از اصلاح طلبها. فاصله رای اول اصلاح طلبا با رای سی ام حدود 450 هزار تاست و فاصله رای اول اصولگراها با نفر سی ام 350 هزارتا. این بدین معناست که اصولگرا ها در لیستی رای دادن موفق تر بودند. پس شکست ناشی از لیستی رای ندادن نیست. آیا مردم تهران همه اصلاح طلبند؟ ممکن است. اما این اتفاق یک شبه نیافتاده است. چرا باید به این نقطه برسیم؟ بدون شک تعدادی از آرای اصلاح طلبها از سبد اصولگراها خارج شده است. اما چرا؟ اصولگراها یک اشتباه تاکتیکی در انتخابات کردند و یک اشتباه تاریخی در همه انتخابات ها. اشتباه تاکتیکی در این دوره انتخابات این بود که تصور کردند وحدت خودش موضوعیت دارد. حال آنکه وحدت مسیر رسیدن به هدف است و خودش به تنهایی هدف نیست. کنار این مسیر باید دهها موضوع دیگر را هم توجه کرد که نکردند. از جمله "لیست بندی" بدون رای سلبی و مهمتر از همه جذب آرای میانه و خاکستری. 55 درصد مردم تهران در انتخابات مشارکت نکردند. این 55 درصد چه کسانی هستند؟ نه اصولگرایی را قبول دارند و نه اصلاح طلبی. پس چه طیفی اند و چه گرایشی دارند؟ چرا نباید اصولگراها بر این بخش تمرکز می کردند؟ اصولگراها نتوانستند حتا رای دورهای قبل را کسب کنند. نفر اول اصولگرایان تهران نتوانست حتا رای خودش را در انتخابات گذشته کسب کند. از طرفی مجموع رای اصولگرا ها در انتخابات ریاست جمهوری گذشته سرجمع 2میلیون و 500 هزارتاست. اگر 500 هزارتا رای غیراصولگرا را هم حذف کنیم بازهم فاصله زیادی بین رای اصولگراهای این انتخابات با انتخابات ریاست جمهوری دور گذشته است. این درحالی است که رای دهنده اصولگرا کمتر اهل کاهلی و رای ندادن است و بین مجلس و ریاست جمهور تفاوتی برای رای دادن نمی بیند. در نتیجه اصولگراها نتوانستند حتا رای خودشان را حفظ کنند. از طرفی سبک تبلیغات اصولگراها همچنان مبتنی بر تبلیغات یک دهه پیش بود. تبلیغات تلخ و تند و تیز. تخریب طرف مقابل روشی است که تاریخ مصرفش گذشته و بیشتر ضد خودش عمل می کند. اصولگرها بیشترین خلاقیت و توانشان در تحکیم انگیزه رای اصولگراها بوده است. غافل از اینکه یک رای اصولگرا با تقویت انگیزه دو رای محسوب نمی شود. اینکه رییس جمهور سابق توانست سال 88 در تهران 3 میلیون 800 هزار رای جمع کند ناشی از زنده کردن رای های خاکستری بود؛ اما اصولگراها کمترین دغدغه و البته هنری در جلب این رای نداشتند. باید توجه کرد که در این انتخابات 45 درصد مردم شرکت کردند. با فرض اینکه هیچ کس به مستقل ها رای نداده است ، 45 درصد رای تهران در دو قطبی ها تعریف می شود. 55 درصد خاکستری است که می توانست سرنوشت انتخابات را عوض کند. از جهت ترکیب لیست اصولگراها نیز اختلاف قابل توجهی با لیست اصلاح طلب ها وجود داشت. لیست اصلاح طلب ها لیستی مناسب برای رای نمادین بود. اما لیست اصولگراها دارای رای منفی و سلبی بود که این نیز ناشی از عدم درک مناسب از ترکیب سیاسی و اجتماعی مردم تهران داشت. اما از چه باید نگران بود؟ نگرانی اصلی این است که اولا اصولگراها بجای درس گرفتن از این انتخابات و نزدیک شدن به مردم فاصله خودشان را بیشتر کنند. کاری که همین چند ساعت گذشته در برخی تحلیل های دیده شده است. این استدلال بسیار ناصواب که برخی اصولگراها به جان مردم افتادند و آنها را رفاه طلب و غیرآرمان خواه می دانند آدرس غلط و اشتباهی است که ممکن است اصولگراها را باز هم از همینی که هست نسبت به مردم بیشتر دور کند. اصولگراها باید بدانند که مردم ما اتفاقا آرمانخواهند؛ اما اصولگراها را نپذیرفتند. والبته به دهها دلیل که جای طرح آن در این مختصر نیست حق هم دارند. کمترین و ساده ترین دلیل آن این است که اصولگرا ها امروز انقدر بهت زده و حیرت گرفته از نتایج انتخابات اند. سیاستمداری که تا این اندازه در پیش بینی آینده دچار ضعف است می تواند اسم خود را سیاست مدار بزارد؟ ساده تر اینکه می تواند مدعی نزدیک بودن به مردم داشته باشد؟ نگرانی دوم این است که برای بیرون آمدن از چاله به چاه بیافتند و اینبار برای مقابله با اصلاحات به دامن وحدت با انحراف بیافتند. این نگرانی هرچند ضعیف است اما وجود دارد. چه باید کنند؟ تغییر ترکیب در مدیریت جریان اصولگرایی که این اتفاق باید از پایین بیافتد. جوانان خلاق و خوش فکر اصولگرایی که اهل سرکوب فکر نیستند باید کار را بدست گیرند. دوم بازگشت به مردم با کلید واژه خدمت است. آنهم خدمت نه به شکل ادای سیاسی. مردم طبیعی است و حق هم دارند که شعار معیشت اصولگرا ها را باور نکنند. واقعن اصولگراها طی سالهای گذشته اهل شعار معیشت بودند؟ باید صادقانه خدمت کنند. خدمت زبان مشترک ما با همه عقاید سیاسی است.

ارسال نظر: