گزارش "نشنال اینترست" از سابقه "تروریستپروری" آل سعود؛
آیا داعش، نخستین هیولای ساخته دست آلسعود است؟
نشنال اینترست نوشت: شواهد تاریخی نشان میدهد که داعش، نخستین هیولای ساخته دست آل سعود نیست، بلکه حدود یک قرن پیش، بنیانگذار آل سعود در تعقیب اهداف پلید خود در شبه جزیر عربستان، گروه تروریستی اخوان سعودی را که شباهتهای زیادی با داعش داشت، ایجاد کرد که مانند داعش، آموزههای افراطی فرقه وهابی را دنبال میکرد.
گروه بین الملل « نسیم آنلاین »- پایگاه آمریکایی"نشنال اینترست" به قلم "عباس کاظم"، عضو ارشد موسسه سیاست خارجی دانشگاه "جانز هاپکینز" به تاریخ عربستان در ایجاد گروه های تروریستی پرداخته و استدلال می کند داعش امروز، مشابه جنبشی است که پیشتر آل سعود آن را به راه انداخت:
از زمان ظهور داعش بسیاری از تحلیلگران تلاش کردند تا ریشه سیاسی، تاریخی و ایدئولوژیکی این گروه افراطی را ردیابی کنند. در این مقاله، نویسنده توجه ما را به سمت برخی از تشابهات غیرقابل انکار بین "داعش" و "اخوان سعودی" جلب میکند.
اخوان یکی دیگر از گروههای تروریستی است که جمعیت زیادی از مردم خاورمیانه را در سالهای 1912 تا 1930 مورد اذیت و آزاد قرار داد و پس از سالها همکاری مشترک با سعودیها برای ارتقای منافع دوجانبه، سرانجام علیه حامی خود یعنی عبدالعزیز بن سعود، بنیانگذار عربستان سعودی امروزی، به مخالفت برخاست. در این همکاری دوجانبه، سعودیها به دنبال کنترل شبه جزیره عربستان بودند و هدف اخوانها، تحمیل تفاسیر سختگیرانه خود از اسلام بر جوامع بیدفاع بود.
تصویری از تروریست های سعودی موسوم به "اخوان"
* اخوان همانند داعش، به عنوان جنبشی مرموز که اصل و ریشه آن برای ناظران خارجی نامعلوم بود، ظهور کردابن سعود (1875-1953) در تلاش برای بازگرداندن حکومت از دست رفته اجداد خود، یک رشته عملیات نظامی راهاندازی کرد که با موفقیت بسیار، او را در فتح ریاض در سال 1902 و نواحی بزرگ در نجد، منطقه مرکزی عربستان سعودی امروز، یاری کردند. میزان جاهطلبی او برای تسخیر سرزمینهای بزرگ، مستلزم داشتن ارتشی قدرتمند و بسیار وفادار بود. وی سپس بادیه نشینهای عربستان را در قالب یک فرقه مذهبی مبارز به نام اخوان به خدمت گرفت و شیوه زندگی عشایری آنها را به زندگی در سکونتگاههای گروهی به نام «هجر» ( (hujer تغییر داد. این اصلاح از لغت عربی مهاجرت (هجرت) گرفته شده است و به مهاجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه اشاره دارد.
این اعراب بادیه نشین، تحت آموزشهای مذهبی سختگیرانه، مطابق با آموزههای محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار مدرسه افراطی تعالیم اسلامی وهابیت، که در حال حاضر مذهب رسمی کشور عربستان سعودی است، قرار گرفتند. اخوان به ارتش بیرحم سعود تبدیل شد که به همراه وی، با وحشیگیری به سراسر عربستان یورش میبرد تا با «کافران» مبارزه کند. البته از نظر آنها، «کافران»، تمامی گروههای مسلمانی بودند که به تفاسیر وهابیت در مورد اسلام اعتقاد نداشتند.
اخوان نیز همانند داعش، به عنوان جنبشی مرموز که اصل و ریشه آن برای ناظران خارجی نامعلوم بود، ظهور کرد. نه تنها رقبای ابن سعود، مانند ملک حسین، پادشاه حجاز، در مورد هویت این گروه تردید داشتند، بلکه حتی دولت انگلیس نیز با وجود روابط نزیک با منطقه و توانایی برای نفوذ در جوامع با استفاده از تجهیزات اطلاعاتی، نتوانست به حقایق دقیق در مورد آن دست پیدا کند. همانطور که یک افسر انگلیسی در کویت، هنگام دیدار از منطقه شرقی شبه جزیره عربستان یادآور شد که تمامی تلاشهای وی برای یافتن هرگونه جزئیات در مورد اخوان، بینتیجه مانده است. زیرا مردم از صحبت کردن در این مورد خودداری میکردند و کاملا معلوم بود که یک نفر با قدرت و نفوذ بالا به آنها دستور داده است که سکوت کنند. وی احتمال داد که این شخص خود ابن سعود است.
* شواهد تاریخی و محکم حاکی از نقش ابن سعود به عنوان حامی مالی اخوانبه علاوه باید متذکر شد که نظریههای متناقصی در رابطه با وفاداری اخوان وجود دارد. درست مانند داعش، گمان میرفت که اخوان به ترکها وفادار است، درحالیکه امیر فیصل بن الحسین (بعدها به نام ملک فیصل اول عراق) اظهار داشت که آنها با بولشویکها در ارتباط بودند. همانطور که آرشیو محرمانه از اسناد اطلاعاتی انگلیس نشان داد، برخی از افسران انگلیس در منطقه با استناد به یک سرخوردگی بزرگ در میان مسلمانان آسیای مرکزی و مسلمانان شبه جزیره عربستان مبنی بر اینکه «روح خود را به مسیحیان (که انگلیسیها و متحدان عرب آنها در حجاز هستند) فروختند» با این نظر که اخوان با بولشویکها در ارتباط هستند، همعقیده بودند. تمام اینها شباهتهای قابل توجهی بین داعش و اخوان هستند.
این سوءظنها همیشه فاقد شواهد کافی و محکم بوده و در برابر شواهد تاریخی و محکم حاکی از نقش ابن سعود به عنوان حامی مالی اخوان، نظریههای ضعیفی باقی ماندند. آنها توسط متحدان خود یعنی روحانیون وهابی متقاعد شده بودند که در مورد دین واقعی خود در جهالت به سر میبرند و برای فراگیری سیستم اعتقادی مورد نظر، مجددا آموزش داده شدند. این سیستم، ترکیبی از تفاسیر لفظی حنبلی-وهابی از اسلام و یک خصومت تلخ با کافران بود. اما در دنیای کوچک آنها، کافران در حقیقت مسلمانانی بودند که عقایدشان با آموزههای وهابیت همخوانی نداشت.
علاوه بر فهرست مواد غذایی، نوشیدنیها و اعمالی که از سوی اسلام منع شده است، اخوان، درست مانند داعش، سیگار کشیدن را ممنوع کرد و تمام آرامگاههای شخصیتهای مذهبی و مکانهایی که اهمیت تاریخی داشتند، نابود کردند. اعضای اخوان، درست مثل تروریستهای داعش، بهداشت را کاملا نادیده میگرفتند و موهایشان را به شدت بلند و کثیف نگه میداشتند. آنها هفتهها بدن خود را نمیشستند و لباسهای خود را مدت زیادی بدون آنکه آنها را بشویند، بر تن میکردند. با اینکه آب در محل سکونت بیابانی آنها بسیار ارزشمند بود، اما این رفتار افراطی بود. تعالیم پیامبر اسلام که در شبه جزیره عربستان زندگی میکردند، مسلمانان را به رعایت سطح بالایی از بهداشت فردی موظف میکند.
* اعضای اخوان علاقه خاصی داشتند که بستگان خونی خود را (که از نظرشان کافر بودند) قبل از دیگران مجازات کنند
یکی دیگر از شباهتهای قابل توجه میان داعش و اخوان، تعصب افراطی و شدید آنها است. اعضای اخوان علاقه خاصی داشتند که بستگان خونی خود را (که از نظرشان کافر بودند) قبل از دیگران مجازات کنند. وحشیگری اخیر اعضای داعش و هواداران آنها، کشتن برادران، والدین و پسرعموهای خود بود؛ درست مثل همان کاری که اعضای اخوان در گذشته در مورد خویشاوندان خود انجام میدادند . وجه تشابه این دو گروه این است که هر دو اعتقاد داشتند (و دارند) که جان، اموال و زنان "کافران" به آنها تعلق داشته و میتوانند آنها را تصاحب کنند. بنابراین آنها با اشتیاق غیرقابل وصفی به سوی کشتن «دشمنان خدا» میتاختند و در این فرآیند، بر ثروت و قدرت خود میافزودند.
وقتی آنها کنترل جامعهای را در دست میگرفتند، هر دو گروه در اجرای قوانین خود، یکسان عمل میکردند. قوانین بر همه مردم به شیوههای بسیار خشن و سختگیرانهای اعمال میشد. هیچ استثنایی وجود نداشت و هیچ شرایطی نمیتوانست مجازات متخلفان را کاهش دهد. حتی عدم اطلاع از قوانین اسلامی، بهانهای برای نقض و زیر پا گذاشتن آن به شمار نمیرفت. یکی از دلایل اصلی به مخالفت برخاستن اخوان علیه حامی اصلی خود، این بود که بن سعود در طول حکمرانی خود، هر از گاهی در این گونه مجازاتها تخفیف قائل میشد و از حمله آنها به دیگر جوامع جلوگیری میکرد.
البته نیازی به گفتن نیست که روابط بهبود یافته با "غربیهای مسیحی" در منطقه نیز عامل مهمی در تیره کردن روابط اخوان و بن سعود به شمار میرود. فیصل الدویش، یکی از رهبران مهم اخوان، برای بن سعود نوشت: «شما مرا را از حمله به اعراب باز میدارید. ما با کافران نمیجنگیم و یا حتی صرفا اعرابی که برای بقا به یکدیگر حمله میکنند، نیستیم. شما ما را از این دنیا و جهان آخرت محروم کردهاید.»
* تروریستهای داعش ابزار عربستان برای تضعیف دشمنان منطقه ای استاین واقعیت که آنها با بن سعود به مخالفت برخاستند، وی را به عنوان کسی که زندگی عشایری آنها را بر هم زد و با ایدئولوژی کینهتوزانه اسلامی، به موجوداتی افراطی تبدیل کرد، و با آموزشهای خود، جوامع را دشمنان اسلام معرفی کرد و شور و شوق غارت و خونریزی را در آنها پروراند و از پیروزیهای آنها برای ایجاد سلطنت خود استفاده کرد، تبرئه نمیکند. سلطنت کنونی عربستان سعودی، درست مانند اجداد خود، تروریستهای داعش را ابزار بسیاری مفیدی برای تضعیف دشمنان خود (نوری المالکی، نخستوزیر سابق عراق و بشار اسد، رئیسجمهور سوریه) میداند.
استفاده از داعش در تضعیف این دو دشمن و تسهیل جایگزین کردن آنها با حکومتهای طرفدار سعودیها، و همچنین در انکار برتریهای ژئوپولیتیکی ایران، در ذهن سعودیها دستاوردی بود که ارزش ریسک ناشی از پیامدهای داخلی داعش را داشت. و درست مانند اخوان، اعضای داعش هیولاهایی هستند که اصلاح و ادغام مجدد آنها در یک جامعه متمدن، غیرممکن است. حامیانی که برای رسیدن به اهداف خود، آنها را از نظر مالی تامین میکردند، به خوبی میدانستند که این تروریستها در نهایت باید نابود شوند؛ در غیر این صورت هر کسی را که سر راهشان خواهد بود، نابود میکنند.
این استدلال که عربستان سعودی با تروریسم مبارزه میکند و همینطور یکی از اهداف تروریسم به شمار میرود، روایت بالا را نفی نمیکند بلکه به خوبی با آن همخوانی دارد. بااینکه پادشاهی عربستان سعودی در داخل با تروریستها مبارزه میکند، اما رفتار سیاست خارجی آن کاملا برعکس است. از عراق تا سوریه، یمن و آسیای جنوبی، سعودیها تروریستها را از نظر مالی، رسانهای، سیاسی و ایدئولوژی مرگبار مذهبی، که چندین دهه مخفیانه در مساجد و مدارس عربستان سعودی پنهان مانده بود، حمایت میکنند.
نیاز به یادآوری نیست که تاکنون تعداد بسیار زیادی از جوانان افراطی سعودی به مجموعه سازمانهای تروریستی در سراسر جهان پیوستهاند. ممکن است درست باشد که بودجه داعش، پس از آنکه کنترل سرزمینهای بزرگی از عراق و سوریه را در دست گرفت، تا حد زیادی از نظر کمکهای خارجی تغییر کرده باشد، اما استدلالهایی مبنی بر اینکه این گروه تروریستی، به لحاظ مالی خودکفا است، کمکهای مالی سعودی را که به تروریستهای داعش در قدرتمند شدن برای فتح این سرزمینها کمک زیادی کرد، نادیده میگیرند.
گزارش شده است که داعش در سالهای 2013 تا 2014، کمکهای مالی به ارزش تقریبی 40 میلیون دلار از تجار، خانوادههای ثروتمند و سایر اهداکنندگان از کشورهای عربستان سعودی، قطر، کویت و امارات متحده عربی دریافت کرده است. به علاوه، در پرتوی کاهش قیمت نفت که بسیاری از اقتصادهای مشروع مبتنی بر نفت را تضعیف نمود، کارشناسان معتبر انرژی به طور متقاعد کنندهای استدلال میکنند که برای «این خلافت ظاهرا نفتخیز، این ماده، چندان مهم نبوده و هنوز هم اهمیت ندارد.»
داعش بسیاری از آثار باستانی سوریه و عراق را نابود کرد
* با وجود احتمال نابودی داعش، چرخه زندگی تروریسم، همچنان ناگسستنی باقی خواهد مانددر حال حاضر، با گذشت یک قرن، رستاخیز اخوان در قالب داعش، به هیچ وجه با سیاستهای عربستان سعودی که به طور موقت طرفدار ترکیبی از ایدئولوژی مذهبی وهابی و تمایل نظامی مسلمانان محروم شده به عنوان نمایندهای در برابر رقبای منطقهای خود است، بیگانه نیست. درس تاریخی ناخوشایندی که میتوان گرفت، این است که باوجود نابودی هیولای بن سعود (یعنی اخوان)، به برکت وجود همان علمای دینی که اخوان را افراطی بار آورده بودند، این ایدئولوژی، دست نخورده باقی خواهد ماند و آماده است تا هر زمان که به وجود آن احتیاج بود، خواه برای مقابله با کمونیسم شوروی در افانستان، یا مقابله با ایران و شیعه در خاورمیانه، برای دور دیگری از وحشت ظهور کند.
کمپین کنونی سلطنت عربستان سعودی در محکوم کردن داعش با کمک همین علمای مذهبی که آموزهها و فتواهای آنها، شالوده اصلی استراتژیها و راهکارهای داعش را تعیین میکند، میتواند به نابودی داعش کمک کند اما چرخه زندگی تروریسم، همچنان ناگسستنی باقی خواهد ماند.