گزارش «نسیم آنلاین» از میزگرد فیلم "ایستاده در غبار":

فراستی:متوسلیان این فیلم را در حد کابوی هم نمیبینم/ ایستاده در غبار حس ندارد

کدخبر: 2058256

این منتقد سینما در سخنانی گفت: "ایستاده در غبار" یک فیلم سینمایی و یا یک فیلم مستند خالص هم نیست بلکه یک فیلم شبه مستند داستانی است. اما اساسا به این دلیل که بخشی از زندگی او را بازسازی کرده توهم واقعیت را به ما می دهد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »، میزگرد نقد و بررسی فیلم سینمایی "ایستاده در غبار" (سردار متوسلیان) در شهر کاشان با حضور "مسعود فراستی" و "مهدی فاطمی صدر" طلبه جوان و با حضور دانشجویان و علاقمندان به سینما برگزار شد.

مهدی فاطمی صدر طلبه جوان در ابتدای این میزگرد در سخنانی، گفت: بنده منتقد نیستم. کارم فلسفه هست و ما یک مجموعه ای در قم هستیم که کار ویژه ما مطالعات نظری در مورد روایت است. پیرامون این فیلم باید عرض کنم که من نه کار ویژه نقد دارم و سر رشته ای در دنیای سینما ندارم ولی گاهی اوقات حرکت هایی در دنیای ادبیات یا هنر اتفاق می افتد که شاید بسیار مهم باشد برای داستان و روایت به آنها بپردازیم و یا آن را تحلیل کنیم.

وی افزود: پیرامون فیلم سینمایی ایستاده در غبار (سردار متوسلیان) باید این نکته را عرض کنم که در مورد این فیلم پیرامون لایه های معنایی و لایه های روشی و نشانه ای هیچ بحثی ندارم ! در حقیقت با بحث سینمایی فیلم هچ کاری ندارم. زیرا شنیدم استاد فراستی این جا هستند و گفتم خیال ما راحت است که با احاطه ای که ایشون دارند در این داستان ها بحث رو پیش خواهند برد.

مخالف فیلم ایستاده در غبار هستیم

فاطمی صدر ادامه داد: این فیلم به خاطر صحبت هایی که وجود دارد فکر می کنم آقای مهدویان و مثل تعداد دیگری از نویسندگان و فیلم سازان ما فرد مولفی هستند و یک فرد مولف، انسانی است که اگر اثری تولید می کند و نظری می دهد یک منظومه ای پشت سر او دیده می شود. برای همین مورد تحلیل بود و چون ادعا هایی هم وجود دارد در مورد این فیلم ما وارد این قضییه شدیم و از این نظر هم ما جزء مخالفین این فیلم هستیم و خیلی هم موافق آن نیستیم.

وی خاطرنشان کرد: دیگه اوج آن عبارتی است که آقای مهدویان به کار بردند و گفتند که این فیلم یک فیلم ترنس هست. این در فضای ادبیات به تعبیری زندگی نامه داستانی و یا در این فضا مستند داستانی است و ما از منتقدان جدی این داستان هستیم، حالا بحث پیش بره در مورد این قضییه صحبت خواهیم کرد. عرض من این است که من تلاش می کنم در رابطه با مراتب هستی شناسی و معرفت شناسی و چیزی که ما بین خودمان عنوان غیر رسمی داریم و بهش می گوییم الهیات رمان یا الهیات سینما صحبت کنیم .

ایستاده در غبار یک فیلم شبه مستند داستانی است

مسعود فراستی منتقد سینما نیز در بخش بعد این میزگرد در پاسخ به این سوال که فیلم ایستاده در غبار رو می توانیم یک فیلم سینمایی داستانی به حساب بیاوریم گفت: خیر. زیرا "ایستاده در غبار" یک فیلم سینمایی و یا یک فیلم مستند خالص هم نیست بلکه یک فیلم شبه مستند داستانی است. ولی اساسا به این دلیل که بازسازی کرده توهم واقعیت را به ما می دهد. البته باید ببینیم به چه صورت این توهم واقعیت برای ما ایجاد می شود.

وی افزود: آیا ما با احمد متوسلیان مواجه بودیم؟ نه. ما با یک بازیگری مواجه بودیم که داشت نقش متوسلیان را بازی می کرد. پس مستند نیست. آن فیلم بازیگری دارد که شخصیت شهید متوسلیان را بازسازی می کند. حد و رسم این شخصیت رو هم دقیق مشخص نمی کند. در حقیقت ما می توانیم قسمت اول فیلم را که دوران کودکی متوسلیان است رو کاملا نادیده بگیریم. زیرا هیچ کمکی به ما نمی کند. ما از ایشان این تصویر را می بینیم که آرام نشسته در شیرینی فروشی و شیرینی ها را داخل جعبه می گذارد و یک دعوا هم از او می بینیم.

فراستی ادامه داد: این فیلم اگر قرار باشد که چیزی به ما بگوید و تصویری دوباره بیان کند این دوباره گفتن خیلی کمک به نزدیک شدن ما به پدیده نمی کند. در حقیقت مشکل فیلم و مشکل مهدویان که مولف نیست به نظر من این است که دارد یه تجربه پیدا می کند و در این کسب تجربه گاهی موفق است و گاهی هم موفق نیست.

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: ما در انتهای فیلم حدس می زنیم که این یکی از برادرهای متوسلیان هست که باز چیزی رو حل نمی کند. خیلی جاها دل ما می خواد ببینیم چه کسی دارد راجع به متوسلیان این حرف رو می زند. آنقدر سنگینی خود رو به فیلم القا می کند که در واقع حس فیلم رو از بین می برد و اجازه نمی دهد ما فیلم رو تجربه کنیم.

در سینما اساسا با دل و بعد با سر طرف هستیم

وی اضافه کرد: ما در سینما اساسا با دل و بعد با سر طرف هستیم. اما فلاسفه معمولا با این مسئله مشکل دارند. آنها در حقیقت فیلم را با سر می بینند. با سر دیدن فیلم ندیدن فیلم معنی می دهد. برای این که ما در قلمرو حس هستیم. هنر پدیده ای هست که در قلمرو حس گام بر می داره و در قلمرو عقل جایی ندارد .

فراستی یادآور شد: ما از طریق حس یعنی فرم، حس می کنیم و با دل می اندیشیم و بعد سر به کمک می آید. اگر جای این ها را عوض کنیم در واقع پدیده رو نفهمیدیم و هنر رو نفهمیدیم. به همین دلیل دریافتمون دریافتی تاویلی خواهد بود، که به نظر من دریافت به کل پرتی هست .

ایستاده در غبار حس ندارد

این منتقد سینما تصریح کرد: مشکل فیلم مهدویان این است که حس ندارد. یه پلان فوق العاده دارد که متاسفانه حس آن پلان هم کم است. در حقیقت آن پلانی که با بی سیم دستشو بلند می کند و بلند می شود و بعد در ادامه آن در غبار فرو می رود. در اصل اسم فیلم هم از هم آنجا آمده است. بر این اساس این مهم ترین پلان فیلم است و دارد می گوید ما کجا هستیم، وضعیت ما را ببینید و صداها را بشنوید، این خیلی پلان خوبی است اما باز هم حس ندارد. زیرا ما به جای اینکه صدای متوسلیان را به زور بشنویم با زیرنویس می بینیم و با تاکید زیاد روی این پلان و در آخر آن را به حرکت آهسته تبدیل می کند که متاسفانه آن حس لازم از این پلان هم گرفته می شود.

وی افزود: اسلوموشن در سینما بیماری هست. اسلوموشن اساسا حرکت آهسته کارکرد دکوراتیو دارد. تزیینی هست و هیچ کار کرد دیگه ای هم ندارد. در این فیلم 20 تا اسلوموشن هست که همه آنها هم بی معنا است. متوسلیان خداحافظی می کند اسلوموشن، می آید اسلوموشن هست، از بیمارستان می آید بیرون، توی مردم می چرخه اسلوموشن است. خب این یعنی چی؟ به کل اسلوموشن معنی ندارد. برای این که ببینیم چرا معنی ندارد نیازی نیست که متخصص سینما باشید. بلکه باید به زندگی نگاه کنید. توی زندگی چیزی شبیه اسلوموشن رو ما کی می بینیم؟

تمام اسلوموشن های فیلم غلط هست

فراستی ادامه داد: تمام اسلوموشن های فیلم غلط هست برای این که هیچکس آن ها رو نمی بیند. در اینجا فیلم ساز دارد اسلوموشن می دهد و این موضوع خیلی بد است. این اسلوموشن هایی که ما میبینیم اسلوموشن های شیک و سانتی مانتال تزیینی هست و به شدت به فیلم آسیب می رساند. من نمی دونم چرا بچه های تحصیل کرده ما هم هنوز معنی اسلوموشن رو نمی دانند .

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: دوربین فیلم دوربین درستی نسیت. یعنی برای این که به ما بفهماند و توهم مستند رو در ما تولید کنه مرتب کادر را بهم میریزد و بغل های کادر رو فلوو می کند. در این فیلم تصاویر گرفته شده از بین چیز های مختلف ازجمله از بین درخت ها گرفته می شود. بر این اساس ما اصلا نمی بینیم کی آن تصاویر را گرفته است؟ در این فیلم دوربین را روی دست زیاد تکان میدهد. مثلا توی شرایط جنگی، برای این که بگوید مستند است. خب ما که می دونیم این مستند هست پس دوربین رو با وقار بگیر، با دقت بگیر که من ببینم نه این که کما بیش ببینم.

دوربین روی دست یکی از مشکلات روشنفکری سینما

وی اضافه کرد: دوربین روی دست یکی از مشکلات روشنفکری سینما هست. این موضوع در سینمای غرب هم وجود دارد و آنجا هم بد فهمیده شده است. منتهی به ما که رسیده دیگر خیلی بد شده است. دوربین روی دست برای گزارش خبر جنگی هست که شما احتمال دوربین گذاشتن، سه پایه قرار دادن و ریل گذاشتن را آنجا ندارید.

فراستی یادآور شد: روایت فتح های مرتضی رو ببینید، ببینید چقدر درست است، جنگی ایرونی و خارجی رو ببینید ناچاره، اگر می تونست بذاره روی سه پایه کار درست تری بود که بذاره که ما بهتر ببینیم. ما قرار نیست برویم در سینما که مدام تکان خوردن دوربین را ببینیم. زیرا در این فیلم دوربین مثل گهواره دارد تکان می خورد، که چی؟؟ ما قراره دوربین ببینیم؟ سوژه دوربین هست یا اون چیزی که جلوی دوربین هست؟ وقتی که فیلمبردار ناچار است سعی نمی کند زیاد تکونش بدهد و کمتر تکون می دهد که ما بهتر ببینیم.

تئوری دوربین روی دست برای هیجان و التهاب غلط است

این منتقد سینما تصریح کرد: تئوری دوربین روی دست برای هیجان و التهاب، تئوری غلطی است. ما حتی در دویدن احتیاج به دوربین روی دست نداریم، خدا چیزی رو در دستگاه بینایی ما تعبیه کرده که در دویدن هم ما درست می بینیم پس اون کار چی است؟ غلط هست. حتی آنجایی که میبینیم دوربین روی دست است برای القای حس مستند نمایی حس ما رو از بین برده است.

وی متذکر شد: بازی کاراکتر اول ( متوسلیان) خوب ست. اما من داستان این سیبیل را هم از جایی که سیبیل خود را بر میدارد و ریش می گذارد نفهمیدم. این سبیل، سبیل چپی ها هست و اگر متوسلیان قبل از اینکه زندان برود چپی بوده، بگوئید چپ بوده و بعد رفته خوب شده و جزو فرمانده های بزرگ ما شده است. شهید متوسلیان 40 روز در بیمارستان کتاب خوانده است. اما کسی با 40 روز کتاب خواندن چیزی نمی شود. این بخش مقداری شوخی است. زیرا هیچ داده دیگه ای هم در فیلم نیست که ببینم متوسلیان به چه صورتی تغییر ایدئولوژی داده است.

فراستی تصریح کرد: حجم انتقاد من از این فیلم دارد زیاد می شود. ممکن هست یک توهمی را ایجاد کنم، ولی همین جا می گویم که این فیلم به نسبت سینمای ایران و این آت و آشغال هایی که شما دارید می‌بینید به اسم کمدی یا جدی های پرت و بلا خیلی هم سر هست. من باج نمیدهم و دارم می گویم من مخلص آدمی که پشت این فیلم نشسته و همین که این موضوع رو انتخاب کرده هستم.

استیل و سبک روایی به فیلم آسیب جدی رسانده است

این منتقد سینما افزود: این فیلم ساز کوشش جدی کرده و بعضی از صحنه های جنگ رو خوب در آورده است. طراحی لباس و گریم خوب است و کمی به باور پذیری کمک می کند ولی استیل و سبک روایی به فیلم آسیب جدی رسانده است. در حقیقت این آسیب را در مستند قبلی او هم داشتیم که برای شهید باقری بود. البته اینجا کمی بهتر شده ولی باز هم همان روش را دنبال می کند.

وی ادامه داد: پیرامون آن صحنه غیب شدن متوسلیان در آخر فیلم باید عرض کنم که به نظر من سردار متوسلیان را از لحظه ای که سوار ماشین شد و وارد سفارت می شود و در نهایت سپس سوار ماشین می شود و بعد که رفت و او را میگیرند باید دستگیر کردن او را به خوبی بازسازی می کردند. البته در مجموع فیلم محترمی است اما در کاری خوبی در نیامده نیومده هست .

مهدی فاطمی صدر در بخش دیگر این میزگرد گفت: عرض می کنم که این اتفاقی که ما توی این فیلم میبینیم نسخه مکتوب دارد و اگر نسخه مکتوب رو ببینند خیلی به فهمیدن فیلم کمک می کند. در حقیقت آن چیزی که در روایت فتح دهه هفتاد و اوایل هشتاد می بینیم حتی چند تا مصاحبه هم که از این دوستان خواندم و چون توی تخصص ما نیست اومدیم و خواندیم و شبیه چیزی هست که استاد فراستی گفتند. حالا یک نکته ای و انتسابشون رو به سید مرتضی آوینی گفتند.

وی افزود: ببینید آن گونه ای که می فهمم بین خط و رویه ای که در روایت فتح است، بین سید مرتضی و آسید محمد آقای آوینی افتاد که خروجی آن را شما در کتاب های نیمه پنهان می بینید ما با روایت های تازه ای مواجه شدیم که این فیلم نسخه جریان بچه های روایت فتح است.

نهضت انقلاب اسلامی امروز مورد روایت های غیر دینی قرار می گیرد

مهدی فاطمی صدر پیرامون کتاب "بچه های فردایی دیگر" ادامه داد: من خیلی داخل این کتاب نرفتم از بیرون آن را دیدم. یه اصطلاحی را رفقای ما به کار می برند که خیلی مطایبه آمیز است. البته من نمی خوام به کار ببرم که این داستان چی است؟ فکر می کنم از یه لحاظی برای ما خیلی خوبه و بعضی ها ناراحت هستند از این داستان و آن، این است که هر سنتی وقتی مستقر میشه قابلیت باز تولید پیدا می کند و حالا ما سنت و مدرنیته نمی گوییم. بلکه ما می گوییم نهضت انقلاب اسلامی به جایی رسیده که امروز می تواند مورد موضوع، موضع و حتی روایت های غیر دینی هم قرار بگیرد.

وی خاطرنشان کرد: برای همین ما را دچار شبهه می کند که ماده اش ماده ماست اما فرمش فرم ما نیست و حالا من نمی خوام وارد داستان آن بشوم که ما به آن اهل سنت خمینی می گوییم. شما تاریخ اهل سنت رو می بینید، توی یک پیچ تاریخی می ایستند و می گویند نهضت تموم شد و هر کس ادامه بدهد بدعت انجام داده و روی همین سنت باید بایستیم و حالا یا پروتستان و یا هر مدلی اینو ادامه بدیم. ما حنفی ها رو میشناسیم، شافعی ها، مالکی ها اهل سنت علوی رو هم دیدیم، مثلا نجفی ها که توی سنت نجفی وایستادن، اهل سنت مهدوی رو مثلا حجتیه را هم می شناسیم.

فاطمی اضافه کرد: سنت خمینی سنت تازه ای هست که ما با آن آشنا نیستیم که بهشون میگن ضد انقلاب یا دگراندیش که کاملا اشتباه است. اینا به قول عرب ها از نخاعشون به جنگ معتقد هستن، به 15 خرداد معتقدن به امام معتقدن ولی میگن تا شامگاه 13 خرداد 68 بعدش دیگه نهضت تمام شد. نکته دیگر اینکه فتنه 88 که بسیجی ها میگفتن مال همت و باکری بود. اینا اشتباه می کردند. من نظرم این است که مال ایناست. چون شما الان که پیش اهل سنت محمدی بروید می گویند بسیجی واقعی کی بود می گویند جعفر و حمزه است. اگر از آنها بپرسید اویس چیه عمار چی؟ می گویند اینا کشته بدعت علی هستند و همینجور که میایی جلو در مورد امام هم همین حرف رو میزنند. به حجتی ها می گفتند نظرتون درباره همت چیه می گفتن اویس عمار کمیل هست اما همت و باکری اینا کشته های جنگ باکری هستند.

وی یادآور شد: الان هم به نظرم ما با چیزی مواجه هستیم که مصطفی امیری روشن را و حسن طاهری مقدم را کشته های بدعت خامنه ای می دانند. فکر می کنم این سنت و این اهل سنت مهم هستند. داستان چیه؟ چیزی که توی این فیلم من باهاش مواجه هستم تاویل نیست، حالا من یه پرانتز کوتاهی باز می کنم دعوایی که ما در دکارتی ها به تعبیری داریم و برای حالا هم نیست بلند شدند با یه وضع فجیعی می خواهند درستش کنند و آن جدا کردن بین مادی و مجرد است. آنها وارد این دعوا نشدند پس در نتیجه اصلا این دعوای بین ماده و صورت و فرم اصلا شکل نمی گیرد. ولی میخوام بگویم توی این معقوله و جریانی که با آن مواجه هستیم با فرد تاویل یعنی من فکر می کنم هر چیزی باید تاویل کنه و ما رو به یک نگاه تازه‌ای برساند.

فاطمی متذکر شد: رسانه های ما در راس آنها صدا و سیما چیزی هست که اصلا تاویل نمی کند. ما بزرگترین خان فروش نفت نیستیم، ما بزرگترین خان فروش واقعی هستیم. یعنی همینجور وقایع رو استخراج می کنه و چی تاویل می کند؟ همان پالایشگاه هایی که استخراج آنها با ارزش افزوده نفت ما بیشتر برابری می کند و یا از آن نیز بیشتر است. ارزش افزوده ای که بی بی سی از خبرهایی که صدا و سیمای ما منتشر می کند با تاویل کردنشون، به مراتب خیلی بیشتر از اون چیزی هست که آنها از این داستان استفاده می کنند.

وی افزود: ما در این داستان با چی مواجه هستیم؟ امشب اومدم می خوام یک قدری در مورد بحث های نظری تر آن بحث کنم. اینجا ما با تاویل مواجه نیستیم بلکه با تنضیح مواجه هستیم. یعنی تلاش می کند که متوسلیان را از همه زمینه و ساختار آن جدا کند و روایت فتح هم دقیقا همین هست شما یک همتی را می بینید که معلوم نیست با کی می جنگد. حالا مثلا رابطه او با همسر خودش است اما برای کی می جنگد، با کی می جنگد، برای چی می جنگد، کی بهش گفته بجنگد و چی شد که اومد بجنگد. برای همین نسلی که اومد اینو می خواند شاید این تعابیر برای او تعابیر خیلی دقیقی نباشد.

متوسلیان در ایستاده در غبار همانند یک تک سوار است

فاطمی ادامه داد: استاد ببخشید، من آدم سینمایی نیستم ولی همت یا متوسلیانی که من می بینم بیشتر یه کابو است. یک تکسوار هست که هیچ کس حرف او رو نمی فهمد. حتی مجتبی عسگری، یا عباس برقی که توی راوی ها هست نمی فهمد، حسین همدانی بیشتر همراه هست بقیه هیچ، یه آدم تک و تنها و بعد هم روایت تاریخی، خیلی بهم ریخته است و مرحله اول و دوم عملیات بیت المقدس کاملا با هم اغوام شدن و بین محور سلمان و گردان سلمان کاملا خلت شده و اینکه یکه بودن متوسلیان به چشم بیاد حسین کلا حذف شده است. اون هفت روز مقاومت و اون گردان حبیب کلا حذف شده است. من نمی خوام وارد این قضییه بشوم چون شما میگین این سینما هست ولی می خوام بگم این بی مرزی بین مستند و سینما کار دست ما می دهد و دیر یا زود این اتفاق می افتاد.

وی خاطرنشان کرد: نکته ای که من می فهمم این هست که آقای متوسلیان همه زیر ساخت هاش جدا شده است. یعنی من انقلاب نمی بینم، امام نمی بینم و دفاع مقدس هم نمی‌بینم. در مستند امام به اندازه یک نقاشی و یک صحنه کوچیک رد می شود که گویی نه امامی وجود دارد و نه انقلابی وجود دارد و نه دفاع مقدسی وجود دارد و ایشون کلا آقای متوسلیان رو از امام از انقلاب و از اون خط و فکرش جدا می کند. بعد هم می آید فاکتور می کنه برای بچه حزب الهی ها که حالا من با نگاه مثبت دارم می گویم که روشنفکرها هم با این فیلم ارتباط برقرار کردند.

فاطمی اضافه کرد: یعنی آن را برای ما فاکتور کردند و یه متوسلیانی رو نشون دادن که هیچ ارتباطی با امام و انقلاب اسلامی ندارد. در حقیقت او را در این فیلم مستند فقط با دو تا پرچم نشون دادند که آهنگران یه حرکتی میزند و یک چیزی می خواند، اما من انقلاب و اسلامی را در آن نمی بینم. شبیه فیلمی که آقای حاتمی کیا با سنت خامنه ای در بادیگارد انجام میدهد اینجا با سنت خمینی افتاده است. به عبارتی بهتر اینکه بادیگارد خیلی دارد تلاش می کند گل درشت نشون بدهد و نماد مصطفی احمدی روشن که اونجا هست تا آقای زارعان که معاون حفاظت است.

تنها چیزی که ما از احمد متوسلیان میبینیم خشونت است

وی یادآور شد: عرض من این است که در این فیلم فکر می کنم تنها چیزی که از آقای متوسلیان تجرید نشده حتی از عواطف و احساسات یک نوع خشم هست. هیچ چیز دیگه ای وجود نداره و تنها چیزی که ما از احمد متوسلیان میبینیم خشونت هست و از بقیه لحاظ تنضیح شده است. من میخواهم بگویم که مشکل این فیلم این است که تاویل نمی کند و تنضیح می کند و تنضیح آن هم آنقدر شدید است که از انقلاب و امام و خدا و پیغمبر رد می شود و به عواطف انسانی می رسد.

فاطمی ادامه داد: این یک گام و در گام دوم بیشتر مخاطب من مخاطب این اثر مثل یوسف مثل بادیگارد یک همچین چیزهایی است. توی فضای ادبی به آن زندگی نامه انسانی در فضای سینما می گویند و همچنین به آن مستند داستانی هم عنوان می کنند.

هیچ بخش از این فیلم قابلیت استناد تاریخی ندارد

وی خاطرنشان کرد: احساس می کنم هیچ بخش از این فیلم قابلیت استناد تاریخی ندارد که بخواهم به این فیلم مستند بگویم. زیرا یک زمانی است که من می آیم منطبق میکنم که چقدر آن هست یا چقدر آن نیست. اما این کارهای ترنس به قول آقای مهدویان کارهای بینا بینی نه داستانی هست و نه نسبتی رو می تواند با حقیقت برقرار کند.

فاطمی اضافه کرد: از این موضوع رد می شوم و به نکته حاد تری می رسم و آن موضوع این است که این مجموعه ماهایی که می خواهیم کارهایی را در این چارچوب بسازیم. آنهایی که می خواهند داستانی بسازند و بگویند ما هستیم که به عالم معنا می دهیم ما با آنها کاری نداریم، طرف میگه عالم بی معناست و وظیفه ی من فیلمساز است که با این عالم معنا تزریق کنم و آن را سراپا نگاه دارم اما وضع ما وضعی هست که تعبیر خوب آن را فکر می کنم یوسا انجام داد.

وی متذکر شد: فکر نمی کنم این احمد متوسلیان باشد. عرض من باید این جا تمام شود. بحث مشیت است که این دقیقا همان بحث الهیات، رمان و سینما است و کسانی که می خواهند کار دینی بسازند و کار دینی که طبیعتا از جنس حقیقت است و نمی تواند یک خلاقیت داستانی محض باشد. بلکه باید نسبت خود را با واقعیت و استناد حفظ کند.

سپس مسعود فراستی در بخش دیگری از این برنامه گفت: من یک نکته رو عرض کنم. صحبت های حاج آقا خیلی به درد بخور بود. تاویل به معنی هرمنوتیکی عرض می کنم اصلا کار سینما نیست. سینما باید یک شخصیت رو شخصیت پردازی کند و تاویل نکند. تاویل هرمنوتیکی پیدا کردن چیز های درونی که بشود از آن چیزهای مختلف درآورد و تمام دوستان بعد از مدرن همشون تاویل گرا هستند.

وی افزود: مشکل ما این است که دیتاها رو تحلیل نمی کنیم یعنی دیتاهامون فاقد تحلیل هست اگر هم دیتای درستی داشته باشیم فیلم به نظرم اصلا در این حد و اندازه ها نیست. متاسفانه حتی در اندازه فیلم "چ" آقای حاتمی کیا که برخلاف "بادیگارد" فیلم بدی هست، هم نیست. یعنی فیلمی که به نظر من دارد اساسا تمرین مستند سازی خاص می کند نه روایت فتح ها رو دیده که به شیوه درستی برسد و نه سمپاتیکی جدی دارد که شخصیت ها را انتخاب می کند.

متوسلیان این فیلم را حتی در حد کابوی هم نمیبینم

فراستی ادامه داد: من متوسلیان این فیلم را حتی در حد کابوی هم نمیبینم. خیلی مقوایی هست و فقط یک کنش انسانی دارد و فقط دارای خشونت است. در حقیقت محبت های او، خنده های او همه به نظر من مصنوعی است. در داخل فیلم نیز دوربین اصلا داخل نمی آید. همچنین اصلا جای ثابت ندارد. یعنی شما وقتی نبینید که یک شخصیت به چه صورتی به جهان نگاه می کند به آن آدم نمی توانید نزدیک شوید. در واقع نبود همین نقطه دید یک ابتری هست.

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: برای همین که دوربین جلو نمی رود زیرا اگر جلو برود اطفار های فلو کردن هم قرار بدهد و آن وقت است که چیزی دست ما را نمی گیرد و بیشتر لو می رود. بر این اساس مجبور است تا تصویر را در لانگ شات به ما بدهد و ما هم قانع شویم که آره یک مستند داستانی از راه دور است. در این مستند کارگردان نه فقط با شخصیت همین کار را می کند بلکه با حوادث هم همین کار را می کند. فقط با یک نشانه فیلم این کارو نمی کند و آن نریشن است. زیرا نریشن لانگ شات نیست. بدجوری کلوز آپ هست و همش روی مخ ما است.

وی اضافه کرد: به نظر من نریشن در سینما باید در اثر باشد. یعنی ما باید نریتور را ببینیم. در حقیقت ببینیم کی داره حرف میزنه و قصه می گوید. وقتی شما نریتور رو هم نمی‌بینید، فیلم تبدیل به پازل می شود که چه کسی دارد حرف می زند. یعنی من به جای اینکه ببینم چی داره می گوید مسئله اول من این است که ببینم کی حرف می زنه و مهدویان که جوان هست و احتمالا جویای نام، به این سبک علاقه فراوانی دارد. البته این سبک در کار گذشته او هم بود که من باز هم از آن انتقاد کردم.

فراستی یادآور شد: بهروز افخمی یه اشتباهی کرد و در جیب او شاخ گذاشت. البته او هم این مسیر را ادامه داد. نوع نگاه اینجوری، اساسا تنضیع، دیدن جنگ هم همینطوره و احتمالا جنگ رو پوک کردن و از درون تهی کردن است. ای کاش با این نقد های حاج آقا و من و احیانا دیگران یک قدم جلو برود و بتواند فیلم بعدی را بهتر بسازد. زیرا گویی علاقه به مستند سازی دارد.

جامعه بی نقد جلو نمی رود

این منتقد سینما متذکر شد: از نظر مالی هم که استقبال شدیدی این نوع مستند دارد. یعنی تهیه کنندگان متمول پشت او هستند و می شود ساخت بدون این که آن دوستان اهل نقد باشند. این در حالی است که شما باید اهل نقد باشید. شمایی که پول می دهید و "بادیگارد" و "ایستاده در غبار" می سازید این فیلم هدر رفته است. شما جلسه نقد را باید برپا کنید و نترسید از آن و مدام در وحشت از نقد نباشید زیرا جامعه بی نقد جلو نمی رود بلکه عقبگرد هم خواهد داشت.

مسعود فراستی در پایان گفت: پیرامون شایستگی فیلم ایستاده در غبار در کسب جایزه در جشنواره فیلم فجر سال گذشته من نظرمو در هفت گفتم. به عنوان فیلم داستانی و حرفه ای نه ولی قطعا ترجیح میدهم ایستاده در غبار" به جای "ابد و یک روز" جایزه بگیرد. اما باید عرض کنم که این حجم تبلیغات و استقبال یک مقدار فضا را می بندد.

ارسال نظر: