در میزگرد «نسیم آنلاین» با موضوع سلبریتیها مطرح شد:
فناوری آمد و ما خواب بودیم/ مافیای هنری سلبریتیسازی میکند
نقش همافزایی فضای مجازی و چهرهها به نقطه بالایی رسیده است، همافزایی که موجب تغییر سبک زندگی بخش بزرگی از جامعه به ویژه جوانان شده است. بررسی این موضوع در میزگرد «نسیم آنلاین» بررسی شده است.
گروه جامعه « نسیم آنلاین »: صدا و سیما، فضای مجازی، سردر سینماها، جلد مجلات و ... پر است از تصاویر خاص از مردان و زنانی که با معروف شدنشان سبک زندگی عموم مردم را تحت تاثیر قرار دادهاند. نوع صحبت، لباسپوشیدن، آرایش، دکور خانه و ... دیگر تبدیل به الگو برای جوانانی شده است که آمال و آرزوهایشان را در این سبک و سیاق از زندگی میبینند. در ادبیات جامعهشناسی از این افراد تعبیر به سلبریتیها میشود، امروزه سلبریتیها که معروفترین افراد در یک جامعه به شمار میروند و تاثیری که زندگی عمومی و خصوصی ایشان در تغییر سبک زندگی جامعه گذاشتهاند باعث نگرانی عموم جامعه شناسان قرار گرفته است. حدود دو سال پیش بود که حواشی فوت یک خواننده جوان و ابراز نظرهای بدون پرده یک استاد دانشگاه در این مورد موجی از اظهارات موافق و مخالف را در جامعه علمی کشور در پی داشت.
حالا و با ضریب نفوذ فضای مجازی در کشور تاثیرگذاری سلبریتیها بر جوانان به شدت افزایش یافته است. برای بررسی هرچه بیشتر از این موضوع میزگردی باحضور دکتر مجید ابهری متخصص آسیبشناسی اجتماعی، دکتر امانالله قرایی مقدم استاد جامعهشناسی و مهندس سید علیرضا آلداود کارشناس فضای مجازی در محل « نسیم آنلاین » برگزار شد و به سوالات و مسائل مطرح شده در این موضوع پاسخ داده شد.
« نسیم آنلاین »: دنیا به سمت جهانی شدن پیش میرود، این پروسه جهانی شدن اگر فرض کنیم که ناخودآگاه باشد از نظر نظام تبلیغات و نظام قدرت، ثروت و رسانه و ... ظاهرا خودآگاهانه پیش میرود. بر این اساس جامعه به سمت غربی شدن حرکت میکند، اما این غربی شدن نه به صورت آلمانی یا فرانسوی شدن بلکه به سمت آمریکایی شدن سبک زندگی میباشد. مضاف بر اینکه این آمریکایی شدن واقعی نیست، یعنی شما واقعا نمیدانید چگونه باید آمریکایی شد؟ به دلیل اینکه شاید کسری از یک درصد از مردم ایران آمریکا را تجربه کرده باشند.
این جهانی شدن از یک فیلتری به عنوان رسانه عبور میکند، که میتواند شبکه مجازی، تلویزیون یا ماهواره باشد. بنابراین توده جامعه ما به سمت آمریکایی شدن پیش میرود اما آمریکایی شدن واقعی که گفته شد هم نه! بلکه آن چیزهایی که خودشان به ما تحمیل میکنند.
در این بین نقش یک طبقه خاص که از آنها به عنوان سلبریتیها یاد میشود اهمیت زیادی پیدا میکند. آنها ارتش پنهان و آشکار نظام قدرتی هستند که جامعه را به سمت تغییر سبک زندگی پیش میبرند.
بر اساس نظریه "مکس وبر" چند مدل رفتاری داریم، رفتار شما میتواند چند انگیزاننده قوی داشته باشد. یک رفتار میتواند عقلایی و بر اساس سود و زیان محاسبهگری رفتار شما انجام شود و در مقابل یکسری رفتارهای سنتی دارید که اینها الزاما براساس سود و زیان نیست بلکه بر مبنای یک سنتی است که در جامعه شکل گرفته است.
این رفتارهایی که انجام میگیرد نظام اقتدار وبر را میسازد. میخواهم اینجا به نظام سلبریتیسم تاکید کنم که بعضا از نظر ساز و کار قدرت مهم است. بر مبنای تقسیمبندی وبر آن چیزی که در نظام اقتدار کاریزما مبنای عمل قرار میگیرد عاطفه است. وقتی در نظام قدرت مبنا عاطفه میشود شما در آن چندان نیازمند پاداش نیستید بلکه بر اساس عاطفه کار میکنید. حالا اگر توانستید تمایل عاطفی شخصی را به یک سمت و یک الگویی ببرید بدون اینکه از ساز و کار پاداش و جریمه که نیاز به پول و مادیات دارد استفاده کنید شما میتوانید رفتار را سازمان دهید.
ابهری: غفلتی که ما کردیم و الآن متأسفانه دیر بیدار شدیم ناشی از عدم توجه به رهنمودهای رهبری در جامعه است. در سال 1368 دقیقاً مقام معظم رهبری خطر جنگ نرم و تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی و اثرات آن را در تغییر سبک زندگی مورد اشاره و تاکید قرار دادند. در جنگ نرم شگردهای اقتصادی، سیاسی، مذهبی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که هر کدام از این شگردها زیرمجموعه خود را دارد و این حرکتها در جهت تغییر سبک زندگی اسلامی ایرانی، تهاجم فرهنگی و ایجاد گرایشهای غربی در فرهنگ ما موثر میباشد.
اگر از نظر رفتارشناسی به این موضوع نگاه کنیم نیاز به الگوهای رفتاری یکی از غریزههای فطری و ضرورتهای اساسی دوران نوجوانی و جوانی است. جوانان به دنبال الگو میروند، حالا فوتبالیست، هنرپیشه و ... را به عنوان گروههای مرجع رفتاری برای خودشان قرار میدهند.
اگر ما این الگوها را به آنها ارائه دهیم فبها و گرنه اینها خودشان به دنبال الگو میروند. متأسفانه الآن در مقطعی قرار گرفتیم که الگوها خودشان را به جوانان تحمیل میکنند. اگر الآن فرض کنیم به یک دانشجوی دختر یا پسر ما بگویند که نام چهار شاعر معاصر ایران یا چهار نویسنده را بگوید ممکن است نتواند بگوید یا چهار مقالهای که از ایران در ISI امتیاز گرفته را بگوید، آقای دانشجوی مقطع دکترا نمیتواند! چون اصلاً در باغ این حرفها نیست.
مافیای هنری در تلویزیون و سینما عامل رشد سلبریتیها در جامعهمتأسفانه دو عامل باعث شده که جامعه به این شکل در بیاید. یکی مافیای هنری در تلویزیون و سینما است که رشد سلبریتیها در آن بر اساس چشم و ابرو، چهره، ادا و عشوه و تعداد جراحیها و پروتزها و تزریقات صورت و بوتاکسهایی که میزنند میباشد، اینها پوئن عرصه رشد شده است. دیگری مافیای هنری است که هر کسی از این فیلتر بگذرد میتواند بیاید وگرنه در لیست سیاه میرود. هر هنرپیشهای که میخواهد باشد یا زن یا مرد، نمیگذارند بیاید، این را من مستنداً عرض میکنم.
خانم بازیگری را مورد هجوم قرار میدهند چون محجبه شده دنبال ایشان نمیآیند، دیگر کسی جرأت نمیکند که محجبه شود. اصلا این مافیا است که تعیین میکند کدام فیلم اکران شود، کدام فیلم کن و کدام فیلم اسکار برود. اگر داستان پشت پرده کن و اسکار را برای شما تعریف کنم دو روز باید صحبت کنم.
مافیای هنری و ظاهر غیر اخلاقی بازیگران در شبکههای مجازی برای خودشان فالوور میخرند. الآن خرید و فروش فالوور یا عضو برای آنها یک بازاری شده است. مثلاً 5 میلیون فالوور! آخر این 5 میلیون از کجا آمدهاند؟ کانال تلگرام من کلا 5 هزار نفر عضو دارد مدام برای من پیامک میآید که فلان مقدار پول میدهیم تبلیغ ما را بزن یا بیا تبادل لینک کنیم، یعنی فضای مجازی در کنار تلویزیون و سینمای خودمان ابزار پررنگ کردن سلبریتیها شده است. آن وقت شما یک هنرپیشه پیدا کنید که غیر از بوتاکس و تزریق ژل کمتر از دو جراحی زیبایی روی صورتش کرده باشد!
بنابراین وقتی که اینها الگوهای رفتاری جامعه ما میشوند وقتی فوتبالیست ما با دستهای خالکوبی وسط میدان میآید، وقتی فوتبالیست ما را وسط مهمانی مشروبخوری میگیرند و روزنامههای زرد سر و صدا میکنند و آن یکی با شلوار زردی که میپوشد الگوی رفتاری جامعه میشود، آنگاه شما توقع دارید اینها از آقای دکتر قرائی مقدم پیروی کنند!
متأسفانه سلبریتیهای خارجی در مقابل سلبریتیهای داخلی محجبهتر هستند و اصلاًّ دست آنها را از پشت بستهاند! اگر این نباشند رشد نمیکنند. الآن شما شبکه جِم را ببینید از چند تا فیلم فلان بازیگر زن تبلیغ میکند و یکی نیست که برود بگوید که مگر ما هنرپیشه دیگری نداریم، لابد اینها روی یک معیارهایی بالا میآیند.
کشور ما در مصرف لوازم آرایش در دنیا مقام هفتم در خاورمیانه اول و در آسیا سوموقتی در برنامه پربیننده در ماه رمضان چاقوکش، لات، یاکوزا و سلطان وحشت را میآورند و الگوی رفتاری میکنند، وقتی این هنرپیشهها و مجریهای ما با این لباس در جایی که به فرمایش حضرت امام(ره) دانشگاه است میآیند، جوانان ما میگویند اگر این بد است چرا اینها هنرپیشه شدند و چرا به تلویزیون میآیند.
بنابراین یکی از دلایل سلبریتیها حضور مافیای هنری، تغافل نهادهای متولی فرهنگی و عدم ارائه الگوهای رفتاری به فرزندان جامعه است. وقتی که ما ارائه ندهیم اینها خودشان میروند و پیدا میکنند. متأسفانه الآن کشور ما در مصرف لوازم آرایش در دنیا مقام هفتم، در خاورمیانه اول و در آسیا سوم است.
من در انگلستان و آمریکا تحصیل کردهام آنجا دختر زیر 30 یا 40 سال اصلاً آرایش نمیکند و بد میدانند، اگر به عروسی بروند یک آرایش دخترانه که دشمن بفهمد دوست نفهمد. هیچ کسی نمیآید بگوید آقای گرداننده مافیای سینما چرا هر دختری که میخواهد هنرپیشه شود اول باید به دفتر شما بیاید، مستنداً عرض میکنم. چرا باید هر دختری که میخواهد به سینما وارد شود باید به دفتر آقای فلان بیاید؟ مگر شما کنکور دارید یا اینکه شما رئیس هنر یا وزیر ارشاد هستید؟
کودتای خزنده فرهنگی در جهت تولید و تقویت سلیبریتیها شکل گرفته استمسیر تولید و ساخت و تقویت سلیبریتیها در زمینه ورزشکارانمان هم متأسفانه همین گونه است. دولت به ورزشکار ما اجازه واردکردن ماشین میدهد و بعد به آنها نمره 99999 میدهد. آقای دولت و گمرک چرا اجازه دادید این جوانی که دوچرخه هم ندارد این را ببیند و مجبور شود دزدی کند و به فساد کشیده شود؟ یا ورزشکاری که تمام بدنش خالکوبی است و جلو دوربین 60 میلیون نفر میآید، این الگو میشود؟
کودتای خزنده فرهنگی در جهت تولید و تقویت سلیبریتیها به عنوان الگوهای رفتاری جوانان و نوجوانان ما در جامعه به راه افتاده است که نهادهای فرهنگی، صدا و سیما و بعضی از روزنامهها در آن گرفتار هستند و در این شرایط شبکههای اجتماعی به عنوان عامل مکمل وارد میدان شدهاند.
شبکههای مجازی مکمل کودتای فرهنگی در جامعه ما هستند، آنها با شگردهای الگوسازی و ارائه الگوهای غربی از سبک زندگی شروع کردهاند.
الآن در این مرحله متأسفانه وقتی سازمانهای دولتی ما جرأت ندارند مقابله کنند. آنها نمیتوانند به خانمی که با آن وضع به جشنواره کن رفته است بگویند تو نماینده ملت ایران هستی چرا به این نحو رفتهای؟ خودشان برای اینکه روی فرش قرمز بایستند کمک میکنند و در ایران هم فرش قرمز خیام و حافظ درست میکنند.
بنابراین به نظر میرسد صحبت کردن ما فقط دشمن اضافه کردن به لشکر دشمنان من و دکتر قرائی مقدم است برای اینکه نهادهای فرهنگی ما خودشان دارند به اینها کمک میکنند. الآن ببینید در تلگرام چه گروههایی برای ارائه الگوهای رفتاری سلبریتیها درست شدهاند، سبک زندگی اسلامی ایرانی را عوض کنند یک عدهای هم از نهادهای فرهنگی و متولیان فرهنگی و اجتماعی به آنها کمک میکنند و جامعه ما دارد به سمت سقوط اخلاقی توسط کودتای خزنده فرهنگی میرود.
قراییمقدم: این کودتای خزندهای که استاد ابهری فرمودند نزدیک به صد سال است که شروع شده است. یعنی از زمانی که قره العین حجاب از سر برداشت و بعد واقعه مسجد گوهرشاد بوجود آمد این کودتا به راه افتاده است. "تیلور" تئوری را مطرح کرد که شما خبرنگاران و روزنامه نگاران با آن به خوبی آشنا هستید.
تیلور، 80 سال پیش تئوری مهم خود را که "فرهنگ آنگلاساکسون فرهنگ برتر دنیا" است را مطرح کرد و بر اساس این تئوری همه فرهنگها و خرده فرهنگها باید به سمت آن حرکت کنند. این تئوری را تئوری "تکامل خطی" مینامیم. در نوک این پیکان، فرهنگ و تمدن آنگلاساکسونی و انگلیسی است و کشورهای دیگر روی این خط قرار دارند. هدف این بوده که همه کشورها را به سمت فرهنگ برتر بیاورند.
جامعه شناسان وسائل ارتباط جمعی مثل "مارشال مک لوهان" و "لاسول" دست به کار شدند. مارشال مک لوهان گفت وسیله ارسال پیام را قوی کنید تا اطلاعات به سرعت به دست افراد برسد، بنابراین بر روی تلویزیون و رادیو و غیره کار کردند. از طرفی دیگر لاسول گفت این پیامی که میفرستید پیام را خوشمزه کنید. روی موجها که میفرستید حالا از طریق کارتون تام و جری که میفرستید یا کارتون لوک خوش شانس و غیره به تدریج نشان بدهید که آمریکا و انگلیس کشورهای بزرگ هستند. مثلا در فیلمها خانههای بزرگ و دشتهای بزرگ را نشان میدادند و بدون اینکه مثل ما داد و بیداد راه بیاندازند افراد را به خودشان جذب کردند.
خودباختگی فرهنگی در مقابل فضای مجازیعلاوه بر آن خود تکنوکراسی و تکنولوژی تغییر سبک زندگی را سبب شد. یعنی دوچرخه که آمد ماشین که آمد چرخ خیاطی که آمد فکر زن ایرانی و مرد ایرانی عوض شد. این تئوری را من تحت عنوان "تکنوکراسی" مطرح کردم که در واقع اصل آن از مارکس است و بقیه هم آمدند آن را گفتند. تکنیک با خودش فکر، دانش و سبک زندگی آورد. اینجا ما کم کاری کردیم!
سبک زندگی تغییر کرد دیگر زن ایرانی قبول نکرد که با هیزم غذا بپزد. سوال کرد آیا چیزی است که بتواند غذا را 6 ماه نگه دارد؟ گفتند فریزر، گفت چیزی است که من استراحت کنم و غذا پخته شود؟ گفتند آرام پز، گفت میخوام غذا ظرف 30 ثانیه گرم شود گفتند ماکروویو. به تدریج فکر عوض شد این یک تغییر بزرگی است که اصلش از مارکس است چون میگوید که انسان بر اساس آن استخوان شکستهای که در زمین فرو کرد تکنیک عوض شد، فکر عوض شد و در نتیجه انسان تغییر کرد و به همراه او سبک زندگی عوض شد.
تکنیک آمد و ما خواب بودیماما اینجا برای ما یک مشکل وجود دارد، اولا همانطوری که استاد ابهری گفتند ما کم کاری کردیم و خوابیدیم گذاشتیم لغت وارد جامعه شود بعد به فکر افتادیم که لغت سازی کنیم، گذاشتیم این مد وارد شود و بعد آمدیم که آن را عوض کنیم، اینجا کم کاری کردیم.
فضای مجازی درست است که موثر است اما ما ضعیف عمل کردیم یعنی ما خودباختگی فرهنگی بوجود آوردیم. آن اصالت فرهنگیمان که ما داد زدیم و نوشتیم، بنده 30 سال قبل نوشتم که زنگها برای ما به صدا در آمده است و گفتم در افکار خود خانه تکانی کنید خانه از پای بست ویران است، بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود آموزش و پرورش ویران است. من حاضر هستم در هر جا که باشد این تئوری را ثابت کنم، تکنیک آمد و ما خواب بودیم.
تفاوت انگلیس و آلمان و آمریکا و ... با ما این است که آنها با این صنعت بزرگ شدند یعنی آنها ابتدا دوچرخه ساده را دیدند بعد دوچرخه پیشرفته و پیچیده و همراه با آن زندگیشان تغییر کرد. سبک زندگیشان آرام آرام پخته شد اما ما چیکار کردیم؟ ما دوچرخه نداشتیم و رفتیم آخرین مدل دوچرخه را وارد کردیم و ... چون شتاب تکنیک سریع شد انطباق پذیری صورت نگرفت و باختیم. اینها وارد آرایش، پوشاک، رفتار و سبک زندگی شدند و خودباختگی از اینجا بوجود آمد. ما تأخر فرهنگی داریم. حالا نمیدانیم از آرایش کی باید استفاده کنیم؟ و آرایشمان چگونه باشد؟
وقتی تار و موسیقی ملی خودمان را نشان نمیدهیم و موسیقی رپ و پاپ و هیپ و هاپ را نشان میدهیم، من مقاله نوشتم وقتی گیتار را شما نشان میدهید موی پسر من دم اسبی میشود آن وقت شما صحبت از این مدها میکنید هیچ کسی از پس اینها بر نمیآید. کودتای خزنده درست است، آقای علی مطهری گفتند ساپورت را نشان ندهید، من صبح به صبح که بلند میشوم و از شمیران میآیم فکر میکنم در این کشور کودتا شده است یعنی فکر میکنم در این کشور انقلاب شده است!
شما چه کار کردید؟ 70 درصد از مردم تلویزیون ملی را نگاه نمیکنند علاوه بر آن شما سال گذشته 8 میلیون نفر را به ترکیه فرستادهاید، اینها رفتند آنجا مثلا عبادت کنند! دختر 8 ساله یا 10 سالهای که ما بردهایم آنجا این دیگر امکان ندارد مذهبی شود. من فریادم بر سر آقایان، این است.
آمدند نمایشگاه مد و لباس برای دختران و زنان راه انداختند سوال من این است چرا شما آقای معلم آقای دکتر آقای استاد و ... چرا شما خودتان لباس ایرانی نمیپوشید بعد به دختر مردم پیشنهاد میکنید. کودتای خزندهای که استاد گفتند درست است اما ما زیرساخت این کودتا را فراهم کردیم ما اسیر انگلیسیها شدیم ما اسیر تمدن غرب شدیم.
مگر شما میتوانید جلوی فضای مجازی را بگیرید. ماهواره را جمع کردید رفتید بالای پشت بام گرفتید از طریق دیگر داخل میشوند. علاوه بر آن شما مردم را آنتالیا، تایلند و ارمنستان میفرستید اینها میروند چه چیزی را یاد بگیرند؟ دختری که در سن پایین رفت آنجا این موارد را یاد گرفت بنا به فرموده حضرت علی (ع): "نقش در سن کم مانند نقش بر روی سنگ است"، اینها در مغز این فرد میماند. در نتیجه من عوامل درونزا را مقصر میدانم.
مقام معظم رهبری 15 سال قبل صحبت از ناتوی فرهنگی، حفاظت از زبان فارسی و چند سال بعد مسئله فرهنگ و اقتصاد را مطرح کردند. در سال 1391 بحث سبک زندگی و اقتصاد را عنوان کردند، کی انجام داد؟ کجا به فرهنگ رسیدیم؟ جلوی موسیقی سنتی را میگیرند بعد موسیقی پاپ و رپ و ... زیرزمینی به جامعه داده میشود آن وقت وضع آرایش و پوشش این میشود و خودباختگی فرهنگی را بوجود میآوریم. در کل من عوامل درونزا را مقصر میدانم.
آل داود: جنگ نرم، ولنگاری فرهنگی و جریان نفوذ در داخل کشور از کلمات کلیدی یک سال و نیم اخیر مقام معظم رهبری بوده است.
طبق تحقیقاتی که انجام شده انسان تصاویر را در نیم کره راست مغزش دریافت میکند این مسئله مهمی است، جایی که تصویر عمیقی در شخصیت افراد و بر روی واقعیت درونی و واقعیت فرهنگی افراد میگذارد.
چرا غرب از شبکههای مجازی متن محور به سمت شبکههای مجازی تصویر محور حرکت کرده است؟ اگر سال 87 یا 88 و در فتنه 88 در آن زمان بحث فیسبوک و توئیتر تاثیر داشت را در نظر بگیریم بعد از آن شدت هجمه فرهنگی دشمن از طریق فضای مجازی به مراتب سرعت بسیار بالایی را نسبت به قبل از آن گرفت.
یک نماینده خانم هلندی با یک پوشش نامناسب داخل کشور ما میشود که بعدها تمام رسانهها به پوشش غیر دیپلماتیک این خانم پرداختند اما هدف اصلی که این خانم در داخل کشور داشت در بحث جریان نفوذ بحث تاثیرگذاری و نفوذ فناورانه در داخل کشور در حوزه زنان بود.
ما با یک جریان بسیار پیچیده اینجا روبرو هستیم. امروز فضای مجازی به این پیچیدگی در کشور ما در حال کار است. چرا در کشور ما تعداد معدودی از بازیگرانی که به شیوه غیر طبیعی وارد سینما شدهاند در فضای مجازی جولان میدهند؟
صحبتهایی از سال 90 توسط برخی از بازیگران زن سینما درباره فساد سازمان یافته در سینما مطرح میشود. دشمن در این جا از بحث ورود مانکنها و نابازیگرها به داخل سینما استفاده میکند.
امروز تلگرام مصداق نفوذ فرهنگی در داخل کشور استدر کتاب آقای "برت کاهل" با عنوان "چه کسی در ذهن شما خوابیده است" یا "چه کسی در ذهن شما قرار دارد" در فصل اول این کتاب نتایج یک عملیات میدانی را بر روی حدود 20 تا 22 هزار نفر مورد اشاره قرار داده و از مردان مورد آزمایش خواسته شده به یک بازیگر زن و از زنان خواسته شده به یک بازیگر مرد فکر کنند. تستهای مختلفی انجام شد و در جاهای مختلف مثلا در رابطه زناشویی تاثیر خود را گذاشته است. ما به این قضیه "ریبه" میگوییم و احادیث بسیار زیادی هم در این رابطه داریم.
سینمای ما به سمت خانمهای نابازیگر و به سمت مانکنها میرود و بعدا از طریق فضای مجازی بر روی اینها تاثیرگذاری اجتماعی انجام میدهد که همه اینها بیثباتسازی اجتماعی را در بردارد.
در بسیاری از برنامههای تلفنهای همراه به خصوص تلگرام ردپای این موارد را میبینیم. امروز تلگرام مصداق نفوذ فرهنگی و نفوذ جریانی در داخل کشور است. نفوذ جریانی از طریق پول و جاذبههای فرهنگی و جنسی انجام میشود.
فاجعه بار بودن اینستاگرام مشخص است افرادی با تحریکات جنسی بسیار بالا وارد این فضا میشوند، بازیگران زنی که با آرایش و وضعیت تحریک کننده در این برنامه عکسهای خود را منتشر میکنند، مسلم است که آن جوان بیکاری که به دلیل رکود اقتصادی امکان کار و ازدواج ندارد بر اثر این موارد تحریک میشود.
با تحقیقاتی که در فضای مجازی انجام دادهایم ما در بحث مذاکرات این همه مذاکره کردیم که شرکتهای دانش بنیان وارد کشور شوند و مشکلات بانکیمان حل شود اما چرا غرب مدلینگ و لوازم آرایشی و بهداشتیاش را روانه کشور ما میکند؟
یک سوال دیگر را من مطرح میکنم یک خانم با یک شغل خاص از جایی وارد کشور ما میشود و بعدا میگوید شغل خودش را اشتباه نوشته است. او با اسم مستعار وارد کشور شده، من میخواهم بپرسم که این خانم وقتی وارد کشور میشود چه قبحی را در فضای مجازی میشکند؟
این خانم در کشور خودش به عنوان یک سلبریتی در زمینه فیلمهای خاص مطرح است بعد در صفحه اینستاگرام خودش عکسی از سفر خود به ایران را با همین پوشش نامتعارف معمول در کشور منتشر میکند که در بسیاری از گروههای تلگرامی چه مذهبی و غیر مذهبی به عنوان خبر یک میشود. این مسئله چه قبحی را میشکند؟
بروید هشتکها را ببینید. وقتی که خبر این خانم منتشر شد اسم این خانم توسط IP ایران چقدر جستجو شده و مردم ایران چه دیدهاند.
یکی از طنزنویسان نوشته بود که این خانم زمانی که به ایران آمده بود اینقدر شبیه دخترهای ایرانی شده بود که هیچ کس تشخیصش نداد! در جامعه آمریکا وقتی امثال این خانم قدم میزنند میفهمند که مورد خاص هستند.
در کشور ما جشن حافظ برگزار میشود و سخنگوی وزارت ارشاد میگوید: " این مسئله چیز عجیبی نیست و ما هر روز این صحنهها را در خیابانها میبینیم"، بیان این مسئله از یک مسئول رسمی جمهوری اسلامی ایران فاجعه است.
این مقام مسئول میگوید ما هر روز اینها را در خیابانها میبینیم بازیگران ما هم مثل آنها هستند این نگاه را نمیبینند که این بازیگران با پول بیت المال برایشان فیلم سینمایی ساخته شده است. آیا همه مردم در داخل کشور ما این امکان را دارند که توسط فیلم دیده بشوند با پول سینما و با پول بیت المال؟
برخی از فیلمنامههای فیلمهای ایرانی در میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا نوشته میشود. امروز اگر میبینید کشور حامی داعش از فیلم ما حمایت میکند هزینه فیلم را میدهد فیلم به اسم ایران در جشنواره رای میآورد و بلافاصله 2 یا 3 هفته بعد بازیگرش مقیم آمریکا میشود باید به این موضوع به چشم شک نگاه کنید.
ابهری: خیلی آشکار است که امثال کن و اسکار همه بت سازی و سلبریتی سازی است. ما نمیخواهیم که اینجا برخورد شعاری با یک ستاره فاسد آمریکایی، من او را مقصر نمیدانم من سفیری که به او ویزا داده آمده را مقصر میدانم من وزیر ارشادی که جشن حافظ را گرفته و تازه طلبکار هم شده را مقصر میدانم.
من 6 سال پیش گفتم "سونامی فضای مجازی". ما میایستیم یک چیزی میآید مملکت ما را تسخیر میکند بعد میگوییم بیایید بنشنیم چه خاکی بر سرمان کنیم، هیچی! کار از کار گذشته است.
تا وقتی امثال خانم فلان بت شوند و در سال 10 تا 12 فیلم بازی کند انگار ظاهرا در خواب هم فیلمبرداری دارند! طبیعی است که در فضای مجازی و اینستاگرام همین خانمهای بازیگر هر کدام چندین صفحه داشته باشند، وقتی چند صد هزار فالوور داشته باشند و عضو بخرند خوب ما چرا توقع از دیگران داریم چرا ناراحتیم. من معتقدم دشمنان داخلی ما قهارتر از استکبار فرهنگی هستند.
آل داود: یک نکته مهمی که در این چند سال وجود دارد این است که چرا ما در همه موارد تحریم شدیم اما چرا در تلگرام، اینستاگرام و یا در گوشی موبایل تحریم نشدیم. اینستاگرام الان رتبه 9 ایران است یا تلگرام با دامین ne یا org میانگین ایران 13 است و بالای 80 درصد ترافیک تلگرام را ایران دارد مصرف میکند، غیر از اینکه در تلگرام ولنگاری فرهنگی مشاهده میشود. واقعیت این سلبریتیها این است که از طریق شبکههای مجازی به جامعه التقاط تزریق میکنند.