در حال و هوای جشنواره؛

یک جرقه جوان و دیگر هیچ

کدخبر: 2085188

کاملا قابل پیش بینی بود آغاز نمایش فیلم‌های جشنواره با مستند فقط سوزاندن سانس ابتدایی جشنواره است.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »؛ کاملا قابل پیش بینی بود آغاز نمایش فیلمهای جشنواره با مستند فقط سوزاندن سانس ابتدایی جشنواره است اما امسال نیز به مانند چند سال اخیر سانس ابتدایی کاخ جشنواره را به مستند اختصاص دادند. "آبی کمرنگ" آرش لاهوتی اولین مستند اولین روز کاخ جشنواره بود؛ مستندی که با حداقل مخاطب روی پرده رفت اما همان اندک مخاطبان را راضی کرد. انتخاب درست سوژه و تلاش برای تصویرسازی درست بخشهایی از زندگی یک جانباز و پرهیز از درگیری در احساسات گرایی افراطی به "آبی کمرنگ" شمایل یک مستند واقع نگرانه اصیل را داده است.

سالهاست که درباره لزوم حمایت از جانبازان اعصاب و روان گفته می شود و "آبی کمرنگ" توانسته تصویری درست و سرراست از زندگی این طیف را پیش روی آنها قرار دهد که مدام درباره لزوم حمایت از این جانبازان می گویند اما مشکل اینجاست که جای نمایش مستند در سینماحقیقت است و مخاطبان فجر به سراغ مستند نمی آیند.

پر از خلل و فرج؛ از روایت تا اجرا

اولین فیلم داستانی کاخ جشنواره "خانه دیگری" یکی از عجیب ترین آثاری بود که در سالهای اخیر در جشنواره به نمایش درآمده است؛ عجیب از این جهت که فیلم به لحاظ اجرا اثری بشدت زیر حد متوسط و حتی ضعیف تر از برخی فیلمهای ویدیویی شبکه خانگی است اما از بخش چشم انداز جشنواره سربرآورده است!

بهنوش صادقی کارگردان جوان فیلم نه فقط از توزیع ریتم مناسب در درام چیزی نمی داند بلکه علیرغم سوابق بازیگری حتی نتوانسته در کنترل و هدایت بازیگران جلوی دوربین موثر عمل کند. فیلم به لحاظ پیرنگ داستانی هم با ضعف فراوان در انتخاب و البته پرداخت داستان مواجه است. کارگردان منطبق با شنیده ها از طبقه پایین اجتماع و نه منطبق با واقعیات حاکم بر زندگی این طبقه فیلمنامه را شکل داده و همین موجب شده که کلیشه گرایی جای جای فیلم را پر کند. ضعف دکوپاژ، قاب بندی های نامتناسب و عدم اعتماد به نفس کافی در کنترل و هدایت بازیگران موجب شده "خانه دیگری" به فیلمی تجربی شبیه باشد که حضور آن حتی در جشنواره فیلمهای ویدیویی یاس هم عجیب باشد چه برسد به مهمترین جشنواره وطنی.

جرقه های یک استعداد آینده دار

سومین فیلم روز اول جشنواره "ایتالیا ایتالیا" کاوه صباغ زاده محصول کامل جوانیست که نشان می دهد در سالهای دستیاری وقتش را تلف نکرده و تا توانسته آموخته است. خط داستانی کار از گرفتاریهای جوانان دهه شصتی می گوید و دهه شصتی بودن کارگردان موجب شده فیلم لحنی ملموس داشته باشد.

صباغ زاده فیلمش را با یک افتتاحیه پویا و ضرباهنگ سریع آغاز می کند و خیلی خوب هم داستان را به اوج رسانده و گره افکنی لازم در رابطه زن و مرد داستان را ایجاد می کند

اما در زمان گره گشایی که نیمه دوم است قدری تعلل در داستانگویی و تلاش برای رکب زدن به مخاطب در پایان فیلم باعث مطول شدن "ایتالیا..." شده است. فیلم مملو است از طعنه به شرایط سخت زندگی جوانانی که می خواهند مستقل و بی درگیری در تظاهرات مزورانه زندگی کنند و این چیزی است که در اکران می تواند کمک حال مخاطبان جوانتر باشد.

آماتوریسم مفرط

قرار دادن آثار تجربی موسوم به هنروتجربه در فهرست سودای سیمرغ بی شک نوعی کاهش اعتبار جشنواره است به خصوص اگر با محصولی روبرو باشی مانند "ئو" که در فرمت ویدیویی و کاملا با دوربین روی دست فیلمبرداری شده باشد! اعوجاج تصویر و فرمتی که مناسب تلویزیون نه سینماست موجب شده فیلم علیرغم پر کردن داستان با حجم معتنابهی دیالوگ هیچ جا نتواند قلاب دندان گیری برای جلب توجه مخاطب داشته باشد.

اینکه کارگردان ترس فراوانی از خارج کردن دوربین از خانه دارد و مدام می کوشد با ایجاد درگیری میان آدمها بر سر چگونگی برخورد با یک جنازه ماجرا را پیش ببرد قطعا به کار مدیوم سینما نمی آید و سخت بتوان چنین محصولی را حتی برای عرضه با دریافت هزینه به مخاطب شبکه خانگی ارائه کرد.

در دام تکرار

"آزادی به قید شرط" امتداد منطقی مسیریست که حسین شهابی پیشتر در "روز روشن" و "حراج" نشان داده بود؛ سینمایی کم هزینه و با تکیه بر واکنش کاراکتر محوری نسبت به اتفاقاتی که در یک برهه زمانی کوتاه برایش رخ می دهد. همچنان ارائه ذره ذره اطلاعات در یک مسیر طولانیست که باعث میشود مخاطب تدریجا با زوایای پنهان کاراکتر اول آشنا شود و البته به مانند همیشه نیز این پایانی نسبتا غافلگیرکننده است که کار را تمام می کند. "آزادی..." به مانند تجربیات دیگر شهابی تجربه ای محترمانه است اما نه روبه جلو است نه عقب گرد. ای کاش شهابی تجربیات قبلی اش را زمینه ای می کرد برای یک خرق عادت و انداختن طرحی نو.

ارسال نظر: