نگاهی به مستند حجت‌ عدالت پناه؛

تلاشی برای رفع ظلم و فساد و تبعیض اجتماعی با ابزار رسانه

کدخبر: 2093897

در فرهنگ معین "داد" به چندین معنا از جمله قانون، عدالت، انصاف، بانگ، فغان و فریاد آورده شده؛ از این جهت می‌توان گفت وجه تسمیه این فیلم مستند با محتوای عدالت محور آن کاملاً همخوانی دارد.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »؛ در فرهنگ معین «داد» به چندین معنا از جمله قانون، عدالت، انصاف، بانگ، فغان و فریاد آورده شده است. از این جهت می‌توان گفت وجه تسمیه این فیلم مستند با محتوای عدالت محور آن کاملاً همخوانی داشته و یکی از نکات مثبت فیلم که موجب جذب مخاطب به خود می‌شود نام متناسب با محتوای فیلم است. خواندن کلمه‌ی «داد» به تنهایی می‌تواند یادآور این معنا باشد که داد را از هر طرف بخوانی داد است، بوی‍ژه اگر شعر مرحوم قیصر امین‌پور در ذهنت تداعی شود که: «وقتی جهان از ریشه جهنم و آدم از عدم و سعی از ریشه‌های یأس می‌آید، وقتی که یک تفاوت ساده در حرف، کفتار را به کفتر تبدیل می‌کند باید به بی‌تفاوتی واژه‌ها و واژه‌های بی‌طرفی مثل نان دل بست. نان را از هر طرف بخوانی نان است». کلمه‌ «داد» که هم به معنای فریاد است و هم به معنای عدالت هزاران حرف نگفته در سینه دارد، داد نیز مثل نان هم در ساختار شکلی و هم در مفهوم کلمه‌ای بی‌طرف است، شکل «داد» شبیه ترازو است، ترازویی که قرار است مساوات را بین افراد یک جامعه برقرار کند.

«داد» روایت سه قشرضعیف یا صنوف مظلوم از اجتماع است که مورد ظلم و تبعیض قرار گرفته و با برخوردهای سلیقه‌ایِ قهری به اسم نظام اسلامی با آنان برخورد شده است، ماجرا از این قرار است که یک کامیون‌دار یزدی به اسم میثم صفائیان وقتی تبعیض و فساد موجود در تحویل بار به رانندگان کامیون و بالتبع رنج و فقر آنان را می‌بیند در چهارچوبی کنترل شده و با تاکید بر رعایت اصول برای خوراک ندادن به رسانه‌های بیگانه با جمعی از کامیون‌داران معترض یک تحصن و تجمع آرام را برای پیگیری حقوق این صنف شکل می‌دهد، او همچنین مصر است که ریشه‌ قاچاق در کشور که توسط همین کامیون‌ها و شرکتهای حمل‌و‌نقل و باربری به داخل کشور منتقل می‌شود را پیدا کند اما با او به اسم اقدام علیه امنیت ملی برخورد شده و وی به یک سال حبس تعزیری محکوم می‌شود. صورت مسئله به همین راحتی پاک می‌شود.

یک نفر طرفدار انقلاب و نظام اسلامی که به گفته‌ خود داوطلب رفتن به سوریه برای شرکت در جهاد علیه تکفیری‌ها هم بوده را که در پی مطالبه‌ حق است به اسم اقدام علیه امنیت ملی به زندان می‌اندازند و امنیت نظام -بخوانید امنیت قاچاقچی‌های بزرگ کشور و مافیای قدرت و ثروت- را حفظ می‌کنند، حال در این میان افکار عمومی و مردم و این قشر ضعیف و زحمتکش چه اهمیتی دارند؟ مهم حفظ دانه‌درشت‌ها و آقازاده‌هایی است که خود را مساوی نظام تصور می‌کنند.

از اینجا به بعدِ داستان به جنبش عدالتخواه دانشجویی گره می‌خورد، جنبشی که ذات و ماهیت آن به دنبال عدالت اجتماعی بودن، رفع تبعیض و به فرموده‌ی امام راحل جنگ فقر و غناست. نشان دادن فعالیت‌های جنبش عدالتخواه دانشجویی هم از دیگر نکات مثبت فیلم داد است اینکه سوژه از کجا پیدا شده و کدام وجه قضیه مهم است در این قسمت از فیلم با صراحت و شفافیت بیان می‌شود. بخش دوم فیلم به مشکلات پرداخت ناهماهنگ حقوق در نظام پرستاری پرداخته می‌شود و این مسئله توسط قائم مقام سازمان نظام پرستاری کشور عنوان می‌شود که برخوردهای 3 ساله‌ی اخیر با تجمعات قانونی در طول 30 سال اخیر بی سابقه بوده است.

داد حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و انگار که کارگردان دلش نیامده فیلم را خلاصه‌تر از این بسازد به همین علت پس از پیگیری برخوردها در نظام پرستاری باز به سراغ سیستم حمل‌و‌نقل کشور رفته و این بار پیگیر مسیرهای قاچاق در کشور و مهره‌ اصلی آنان که شرکتهای باربری هستند می‌شود. در اینجا فیلم با تمام جذابیتش کمی برای مخاطب خسته‌کننده می‌شود، زیرا طرح موضوع تکراری اگرچه از زاویه‌ دیدِ دیگری به آن پرداخته می‌شود ولی برای مخاطب جذابیت اولیه را ندارد.

اگر پرداختن به موضوع حمل‌ونقل و فساد موجود در آن پس از ماجرای کامیونداران به طور خلاصه‌تر مطرح می‌شد شاید بهتر بود و از تشطت حواس مخاطب جلوگیری می‌کرد. قسمت سوم فیلم که نقطه‌ی اوج و طلایی‌ترین نقطه‌ی آن محسوب می‌شود مربوط به شلاق خوردن کارگران معترض معدن طلای «آق‌دره» در شهرستان تکاب است، مردم رنج‌دیده و زحمت‌کشی که از قومیت‌های کرد و ترک بوده و این معدن در مجاورت روستای آنان قرار گرفته، انفجارهای شدید جهت تخریب دیواره‌های معدن برای رسیدن به طلا منجر به ترک خوردن دیوارهای منازل روستائیان و آسیب دیدن اموال آنان شده اما با این همه آنان در مجاورت این معدن طلا بیکار هستند و با فقر روزگار می‌گذرانند، عده‌ای از روستاییان در آن معدن مشغول بوده‌اند ولی ماهها پرداخت حقوقشان به تعویق افتاده بوده، عده‌ای مراتعشان بخاطر انفجار و آسیب‌های زیست محیطی ناشی از تخریب معدن از میان رفته و خواستار سهم کوچکی از زمین‌های معدن یا حتی کار در معدن شده بودند که با برخورد قهری مواجه و 17 نفر نماینده‌‌ای که به نیابت از 300 نفر از روستاییان پیگیر حقوق خود بودند به شلاق، جریمه‌ نقدی و حبس محکوم شده‌اند که با دستور عفو مقام معظم رهبری آزاد شده‌اند.

این مستند در پی حل یک معادله‌ی سه مجهولی است که مجهولات آن جمهوریت، عدالت و امنیت هستند. مستندی کاوشگر که در پی دستیابی به حقیقت در مرکز نمی‌نشیند تا مانند مدیران کل آن موضوعات را از روی کاغذ بررسی کند، بلکه به کنه قضیه می‌رود و ماجرا را برای مخاطب هم به طور شفاف بیان می‌کند.

این مستند را می‌توان نمونه‌ موفق یک جراحی اجتماعی دانست که با نیشتر زدن بر دمل‌های چرکین سعی دارد کمی از چرک آنان را خارج کند تا چرک‌ها وارد گردش خون نظام اجتماعی نشده و آن را بیش از این مسموم نکند.

داد با بیانی صریح و شجاعانه تبعیض در احکام قضایی را یادآوری می‌کند و محکومیت ناچیز افراد فتنه‌گر در فتنه‌ی 88 که 8 ماه تمام کشور را به آشوب کشیده و نظام را به لبه‌ی پرتگاه بردند را با حکم سنگین مستضعفینِ-به معنای واقعی به استضعاف کشیده شده- عدالتخواه مقایسه می‌کند. مستندِ داد فیلمی است که روزگارِ مردم محروم را به تصویر می‌کشد و در کنار آن به حقوق‌های نجومی عده‌ای ویژه‌خوار اشاره می‌کند، آنانی که با وقاحت تمام حقوق‌های نجومی را از بیت‌المال دریافت کرده و آن را حق مسلم و سهم خود از سفره‌ی انقلاب تلقی کردند، اما قطعاً این فیلم با وجود نشان دادن رنج مردم و تلخ و اندوهبار بودن آن اگر به شبکه‌های معاند جمهوری اسلامی ارائه شود بایکوت خواهد شد و کوچکترین بخش از آن به تصویر درنمی‌آید چرا که این فیلم، فیلم همراهی مردم و رهبری است مردم و رهبری در این فیلم اصل نظام هستند و نخاله‌هایی که با اشکال مختلف زد و بند و فساد در رده‌های بالای قدرت قرار گرفته‌اند و برای حذف نشدن خود با برخوردهای قهری و ظلم از مردمِ ضعیف دشمن می‌سازند، محکومند و باید عادلانه مورد قضاوت قرار گیرند.

«داد» مستندی است که به جرات می‌توان آن را یکی از بهترین الگوهای ساخت مستند جهادی در راستای دستورات مقام معظم رهبری مبنی بر رفع ظلم و فساد و تبعیض در حوزه‌ رسانه برشمرد و این مستندِ عدالت محور به‌قدری زیبا و هنرمندانه و برخاسته از متن مردم تصویر شده است که اشکالاتِ ناچیز آن مبنی بر طولانی و گاهی خسته‌کننده بودن گفتگوها و موسیقی متن یکنواخت آن را می‌توان نادیده گرفت.

حمیده صفایی، منتقد سینمایی

ارسال نظر: