کات ـ حرکت برای لوون هفتوان/ روایت تدفین بازیگر مسیحی

کدخبر: 2179110

برای اطلاع مدیران تئاتری، لینک ویکی‌پدیا لوون هافتوان را در حاشیه‌ نگاری مراسم تدفین این بازیگر تئاتر در اختیار آنها قرار داده است تا با مطالعه آن توجیه مناسبی برای عدم حضورشان در این مراسم بیاورند.

خبرگزاری فارس_ علی دهبان: اسفند، چند سالی است که با اهالی سینما سر ناسازگاری دارد. سال پیش حوالی عید علی معلم را از ما گرفت؛ امسال نفس نفس زنان نفس لوون هفتوان را بند آورد.

امان از مرگ، که غافلانه از راه می‌رسد؛ بدون حرفی و کلامی، دستت را می‌گیرد و می‌برد. نه فرصت خداحافظی می‌دهد، نه سلامی و نه حتی حرفی. شاید همین جا بود که قیصر امین‌پور گفت: «ناگهان چقدر زود دیر می‌شود».

به محض خبر درگذشت لوون هفتوان، بازیگر خوب سینما و البته تئاتر، فضای مجازی پر شد از عکس‌ها و تصاویر این بازیگر. تقریبا کسی نبود که خاطره‌ای از او نداشته باشد یا پیش از این او را ستایش نکرده باشد. چقدر خوب که همه لوون را دوست داشتند.

سری به پست‌های فضای مجازی می‌زنم. فصل مشترک همه نوشتارها حول مهربانی و خوش قلب بودن لوون می‌چرخد. چقدر خوب که هم در تئاتر اقبال داشت و هم در سینما.

روز خداحافظی از راه می‌رسد و باز هم «خانه سینما شماره 2». شاید گفتنش غم‌‌انگیز باشد، اما دَرِ این خانه بیش از هر چیز برای مرگ گشوده شده است و هر بار بعد از اتمام مراسم تشییع یک هنرمند در اینجا با خود می‌گویم، دفعه بعد این در برای چه کسی گشوده خواهد شد؟!

قرارمان «خانه سینما شماره 2» می‌شود تا از آنجا برای مراسم تدفین زنده‌یاد لوون به آرامگاه ارامنه در منطقه خاوران و شرقی‌ترین منطقه تهران برویم. وارد خانه سینما می‌شوم. تقریبا خلوت است. کسی از سینماگران را آنجا نمی‌بینم و البته تئاتری ها هم از قافله عقب نمانده‌اند و کمرنگ‌تر از اهالی سینما ظاهر شده‌اند.

در این بین فقط نازنین مفخم، خسرو احمدی، کیوان کثیریان و چند نفر دیگر را می‌بینم. با کثیریان «منتقد» گپی می‌زنیم. خودش سر صحبت را باز می‌کند و می‌گوید: «دوستانی که در فضای مجازی پست گذاشته بودند و تا دیروز با لوون قرار داشتند، کجا هستند؟!»

در میان صحبت‌های‌مان نازنین مفخم «تدوین‌‌گر» به جمع ما اضافه می‌شود. از چند خبرنگاری که می‌بیند خواهش می‌کند در خبر‌ها و گزارش‌های‌شان لوون را به عنوان یک تئاتری معرفی کنند؛ چرا که او از خانواده تئاتر است و کار سینما را بیشتر برای امرار معاش انجام می‌داد.

بعد از صحبت‌های نازنین مفخم سری می‌چرخانم و کسی را جز یکی ـ دو نفر نمی‌بینم که از خانواده تئاتر باشد. افراد اداره تئاتر و خانه تئاتر که پیشکش. کنار خسرو احمدی می‌روم. خیلی ناراحت است. از خاطره‌ای که با لوون در روز تولدش داشت، برایم می‌گوید. این‌که چطور از زندگی لذت می‌بُرد و تا چه اندازه مهربان بود. او هم از حضور نیافتن اهالی تئاتر گله دارد.

سوار اتوبوس می‌شویم. با خودم می‌گویم برای قضاوت زود است. حتما عده‌ای برای مراسم تدفین خودشان را به آرامگاه ارامنه می‌رسانند. کمی صبر باید داشت. برای اولین بار است که در مراسم تدفین یکی از پیروان ادیان دیگر حضور پیدا می‌کنم. حس عجیبی دارم. چیزی که پیش از این تنها در فیلم‌ها دیده‌ام.

وارد آرامگاه ارامنه می‌شویم. عکاس‌ها نگران‌اند که به آنها اجازه عکاسی داده نشود، اما به راحتی کارشان را انجام می‌دهند. ابتدا حضور اهالی رسانه پررنگ‌تر است، اما کم‌کم برخی از چهره‌های سینمایی حضور پیدا می‌کنند، هرچند باز هم کم‌اند و آنطور که انتظار می‌رود، شاهد شرکت چهره‌های سینمایی نیستیم. در این بین تئاتری‌ها و مدیرانش قافله را باخته‌اند.

شنیدم برادر زنده‌یاد لوون از عدم حضور اهالی خانه تئاتر گله کرده است که برای تسکینش گفته‌اند خسرو احمدی به عنوان نماینده این صنف است که البته او هم این را رد کرد و گفت: «من تنها برای رفیقم و ادای احترام به یک هنرمند آمده‌ام و نماینده جایی نیستم».

اقوام لوون مراسم خودشان را آغاز می‌کنند؛ آن هم در نبود استوری‌بگیر‌های فضای مجازی؛ سینماگرانی که ادعای رفاقت داشتند و مدیران تئاتری که می‌دانم به وقتش لوون را به نام خودشان می‌زنند. شاید بد نباشد مدیران تئاتر نگاهی به ویکی‌پدیا لوون بیندازند.

کشیش، مراسم را آغاز می‌کند. لوون را با تابوت روی یک چرخ می‌آورند. ناقوسی به صدا در می‌آید. فلسفه‌اش را نمی‌دانم اما برای من معانی مختلفی دارد. هم می‌تواند ناقوس مرگ و پایان همه چیز باشد، هم صدای زنگی برای یک شروع تازه و زندگی دیگر، در جایی دیگر، برای لوون. این ناقوس برای هر کدام از ما به یک شکل به صدا در خواهد آمد.

همه در حسرت این هستیم که حیف نقش‌هایی که تنها هفتوان باید بازی‌شان می‌کرد، اما حالا این فرصت از سینما و آن نقش‌ها دریغ شده است. حالا آن جسم تنومند و بزرگ را به خاک می‌سپارند. برادرش گویک هفتوان چند کلامی صحبت می‌کند. بغضش اجازه نمی‌دهد زیاد سخن بگوید. همه چیز آرام و در کمال احترام برگزار می‌شود. شاید اینجا برای لوون معنای «کات» یعنی تمام شدن را داشته باشد، اما حتما در جایی دیگر زندگی برایش ادامه دارد و کارگردانی به او «حرکت» می‌دهد.

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: