کدام خطوط قرمز در برجام رعایت نشد؟
در برجام حداقل ۱۰۰ حق هستهای ملت ایران را از بین بردند
رهبری فرمودند «تحریمها همه باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو شود، تحریمها باید برداشته شود، «توقف تحریم» نداریم، «تعلیق تحریم» را قبول نداریم» اما در برجام آنچه آمریکا موظف به انجام آن است عمدتاً اقدام مقتضی برای توقف تحریمهاست.
به گزارش نسیم آنلاین دکتر علی باقری عضو ارشد تیم سابق مذاکرات هستهای کشورمان در گفتگو با روزنامه وطنامروز به بازخوانی هشدارهای رهبر معظم انقلاب در 3 مقطع در فاصله سالهای 92 تا پس از اجرای برجام پرداخته است. او معتقد است مشکلات امروز در حوزه هستهای حاصل بیتوجهی وزیر امور خارجه به این هشدارها است گزینه مصاحبه او بدین شرح است:
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با اقشار مختلف مردم، برای دومینبار فرمودند: «همه خطوط قرمزی که ما معین کرده بودیم رعایت نشد». ایشان همچنین برجام را نمونه واضحی از الگوی مذاکره آمریکایی بیان و تأکید کردند مذاکره درباره مسائل گوناگون با دولتی با چنین مختصات مشکل درست میکند. ارزیابی حضرتعالی از این فرمایشات رهبری و همچنین سایر مواضع ایشان درباره برجام چیست؟
رهبر انقلاب دستکم در 3 مقطع در موضوع مذاکره ورود کردند و چارچوبهایی را برای مشی و رفتار دولت و مذاکرهکنندگان ارائه فرمودند؛ مقطع نخست مربوط به آغاز به کار دولت یازدهم و شروع مذاکرات مستقیم و دوجانبه با آمریکاییهاست.
رهبری از ابتدای شروع مذاکرات این دوره فرمودند من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. مثلا حضرت آقا 12 آبان 92 یعنی قبل از توافق ژنو که آذرماه 92 بود، در دیدار دانشآموزان و دانشجویان میفرمایند من به این مذاکرات خوشبین نیستم ولی انشاءالله ملت ما از ورود به این عرصه ضرری نخواهد کرد و این مذاکرات تجربهای برای ملت ایران خواهد شد.
مقطع دوم؛ مربوط به طول مذاکرات تا حصول توافق در وین است. در این مدت ایشان خطوط قرمز و اساسی مذاکرات و مطالبات ایران از مذاکرات را بیان فرمودند اما متأسفانه در این مقطع نیز دولتمردان تدبیر و امید و مذاکرهکنندگان به این فرمانها و دستورها توجهی نکردند تا جایی که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد نتوانستیم برخی خطوط قرمز را رعایت و حفاظت کنیم. در این دوره رهبری فرمودند «از حقوق ملت ایران نباید یک قدم عقبنشینی بشود» اما در برجام دستکم 100 حق هستهای ملت ایران را از بین بردند از جمله20 حق به طور ابدی، 18 حق بدون سقف زمانی، 40 حق به مدت 15 سال و 16 حق به مدت 10 سال. باز رهبری فرمودند «هیچ شیوه نظارتی غیرمتعارف که ایران را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، به هیچوجه مورد قبول نیست» اما در برجام 57 دریچه برای بازرسی و نظارت بیگانگان از مراکز حساس، نظامی و امنیتی کشور ایجاد کردند از جمله 24 مورد آن ابدی، 8 مورد آن به مدت 15 تا 20 سال و 20 مورد آن به مدت 10 سال. باز رهبری فرمودند: «ما محدودیت 10 سال و 12 سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ 10 سال یک عمر است» اما در برجام دستکم 28 محدودیت 10 ساله و بیشتر را پذیرفتند از جمله 7 محدودیت بهمدت 10 سال، 9 محدودیت بهمدت 15 سال، 1 محدودیت بهمدت 20 سال، 1 محدودیت بهصورت ابدی. در جای دیگر رهبری فرمودند «تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی، همه باید «فوراً» هنگام امضای موافقتنامه لغو بشود» اما در برجام اتحادیه اروپایی موظف به برداشتن تحریمها «پس از 8 سال» و آمریکا نیز «پس از گذشت 8 سال» فقط متعهد به انجام اقدام مقتضی برای برداشته شدن تحریمها شد. مردم ما فراموش نکردهاند عدهای با خوشحالی میگفتند ما بودیم که گره مذاکرات را باز کردیم، غافل از اینکه هزینه این گره بازکردن زیرپا گذاشته شدن خطوط قرمز ابلاغی رهبری نظام بوده است.
در مقطع سوم که پس از حصول توافق است و مذاکرهکنندگان توافق را که ضایعکننده خطوط قرمز ابلاغی بود به کشور آوردند، رهبر انقلاب با علم به اینکه «توافق مطلوب» حاصل نشده است و برای کاهش خسارتهای این توافق و تبدیل آن حداقل به «توافقی مقبول»، شروطی را برای اجرای آن تعیین کرده و طی فرمانی به رئیسجمهور ابلاغ کردند اما متأسفانه باز هم دولت و مذاکرهکنندگان از کنار این شروط گذشتند و آن را اجرا نکردند تا جایی که بعدها شخص رهبر انقلاب زبان به گلایه گشودند و در دانشگاه فرهنگیان فرمودند: «یکی از شرطها این بود که گفتیم رئیسجمهور وقت آمریکا بنویسد و امضا کند که تحریمها برداشته شد. این جزو شرایط بنده بود. خب! مسؤولان... نتوانستند و نتیجهاش این است که دارید مشاهده میکنید».
بعد از خروج آمریکا از برجام، گزینههای متعددی در موضوع واکنش ایران به این موضوع مطرح بود اما در نهایت اعلام شد برجام با کشورهای اروپایی ادامه پیدا میکند و حتی زمانبندی تعیین شد تا کشورهای اروپایی بسته پیشنهادی خود برای حفظ برجام را ارائه کنند. اخیراً که این بسته ارائه شد رئیسجمهور در تماس با مکرون و مرکل، این بسته را مأیوسکننده خواند اما رئیس مجلس، آن را در سطح کلان مطلوب ارزیابی کرد. حضرتعالی به عنوان کسی که سابقه معاونت اروپا را در وزارت خارجه داشتید، این بسته را چطور ارزیابی میکنید و اینکه بهنظر شما برجام اروپایی در عمل چقدر شانس تحقق دارد؟
نکته اول این است که ما با چه عینکی میخواهیم آنچه را که شما برجام اروپایی خواندهاید، ببینیم. با عینک حقوقی یا سیاسی؟ از نظر حقوقی بعد از خروج آمریکا از برجام، دیگر چیزی به نام برجام نمیتوانیم داشته باشیم، چون برجام توافقی بود میان ایران و چند کشور که یکی از آن کشورها آمریکا بود. با خروج آمریکا حدود 20 صفحه از توافق 90 صفحهای برجام از بین رفت؛ وقتی که وجود یا عدم وجود حتی یک ویرگول میتواند در نتیجه توافق تأثیر داشته باشد، چگونه میشود توافق 90 صفحهای با توافق 70 صفحهای یکی باشد؟ چیزی که الان پیش روی ما است، دیگر برجام نیست، یک سند دیگر است که البته اکنون جای بحث آن نیست اما از نظر سیاسی ممکن است به دلایلی کسانی دوست داشته باشند که به سند جدید هم برجام بگویند اما مهم این است که هدف ما از برجام چه بوده است؟ اگر هدف از برجام، برداشته شدن تحریمها بوده که خود برجام هم نتوانسته این کار را بکند؛ اجرای آن در 2 سال و چند ماهی که آمریکا هم در برجام بود، نتوانست این هدف را محقق کند. پس اکنون چگونه و بر اساس چه منطقی میتوانیم به این برجامی که در متنِ سند، تحریمها را برنداشته و در بیش از 2 سال گذشته، آمریکا و اروپا هم به تعهدات خود عمل نکردهاند، آن هم به این چند صفحه باقیمانده از آن امید داشته باشیم؟ این واقعیت که دستاورد برجام «تقریباً هیچ» بوده است از زبان منتقدان بیرون نیامده که خدای نکرده مرتکب ناشکری شده باشند! این سخن رئیس بانک مرکزی دولت تدبیر و امید در 5 سال گذشته است. یا این واقعیت که «ما بعد برجام نتوانستیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم»، حرف منتقدان نبوده که بخواهند خداینکرده ناشکری کنند! به همین خاطر هم برجام از جهت سیاسی دیگر رمقی برایش باقی نمانده است.
پس حتی از منظر سیاسی و نه حقوقی اگر بخواهیم امیدی به رفع تحریمها داشته باشیم، عملکردی که دولت در طول سالهای اجرای برجام داشت، به اروپاییها این سیگنال را داد که ایران در مقابل نقض برجام و برنداشتن تحریمها کار چندانی نمیکند و کاری هم بکند، حداکثرش یک بیانیه و نامه است. به نظر شما با این وضعیت، امید به اروپاییها برای رفع تحریم، عقلانی است؟ حالا کاری به ارزشهای اسلامی و انقلابی نداریم. عقل چه حکم میکند؟
این نکته را هم اضافه کنم که اروپاییها در مناسباتشان با ایران سابقه بسیار بدی در قبال ملت ما دارند. سابقه اروپاییها در قبال ما اصلا از آمریکا بهتر نیست. مثلا تا انقلاب اسلامی پیروز میشود، آلمان از تکمیل نیروگاه بوشهر کنار میکشد، در حالی که الان بهترین رابطه را با آدمکشهای سعودی دارند. در دفاعمقدس هم همین است؛ اوج خباثتشان، فروش تسلیحات شیمیایی به صدام بود. چطور ما میتوانیم به این کشورها اعتماد کنیم؟ البته بحث قطع رابطه نیست. رهبری هم فرمودند که رابطه و مذاکره برقرار باشد اما امید به اینها برای حل موضوع تحریمها باید صفر باشد.
درباره برجام اروپایی، اخیراً وضع قوانین بازدارنده اتحادیه اروپایی جهت حمایت از شرکتهای اروپایی در مقابل تحریمهای آمریکا مطرح شد تا در قبال همکاری با ایران، آسیب کمتری متوجهشان باشد. قبلا هم یک بار اتحادیه اروپایی در سال 1996 در موضوع تحریمهای آمریکا علیه کوبا چنین قوانینی را وضع کرده بود. نظر شما درباره این اقدام اروپا چیست؟
این قوانین خیلی مهم و اثرگذار است! به همین خاطر هم پژو در ایران ماند! یا توتال از ایران نرفت و چند قرارداد دیگر هم با ایران امضا کرد! در یک کلمه این قانون، بازی اروپاییها با ما است. اصلا خیلی از شرکتهای اروپایی قبل از تصویب این قانون ایران را ترک کردند و این قانون دیگر فایدهای برای ایران نداشت. اینگونه بحثها بیشتر بهخاطر این است که جریان نفوذ نمیخواهد امید به غرب در میان افکار عمومی ایران از بین برود و الا آن قانون چیزی برای ما نداشته و نخواهد داشت. خوب است دولت بیاید و بگوید در این چند ماه برای مقابله با تحریمهای جدید آمریکا چه کرده است. دولت باید گزارش بدهد.
شما اتخاذ چه مدلی را در ادامه این مسیر مطلوب میدانید؟
ما قبل از هر چیز باید به این بلوغ برسیم که خودمان میتوانیم از پس مشکلاتمان بربیاییم. الان مشکل اساسی دولت این است که میگوید ما صغیر و محجوریم و یک نیروی بیرونی دیگری باید بیاید و ما را اداره کند، در حالی که تجربه انقلاب اسلامی چیز دیگری را به ما میگوید. رسیدن به توانمندی موشکی در سالهای بعد از جنگ یک نمونه از همین خودباوریهاست. از این جهت قدم اول، باید اصلاح رویکرد باشد و همان طور که رهبری فرمودند اتکای ما باید به داخل کشور باشد.
شما هم در وزارت امور خارجه و هم در شورای عالی امنیت ملی مسؤولیت داشتید و شاهد بررسی پرونده هستهای در هر دو نهاد هم بودهاید. از جهت کارشناسی، فکر میکنید وزارت خارجه ظرفیت ادامه این پرونده را دارد؟ یا بهتر است پرونده به شورای عالی امنیت ملی برود؟
این بحثها بیشتر شکلی است که پرونده هستهای در دبیرخانه باشد یا در وزارت خارجه. باید بر اساس مصلحت تصمیم گرفت. اینطور نیست که بگوییم پرونده به شورای امنیت برود همه چیز حل میشود.
اینکه رئیس مجلس گفته بسته پیشنهادی اروپا در سطح کلان مطلوب است، نمیشود اینطور نتیجه گرفت که قرار است مذاکرات با اروپاییها ادامه یابد تا اجماع جهانی علیه ایران شکل نگیرد؟
در اینجا 2 بحث هست. زمانی که آمریکا از برجام خارج شد، برخی در داخل معتقد بودند اگر ما هم از برجام خارج شویم، همه دنیا میرود زیر بلیت آمریکا و اجماع شکل میگیرد. هر چند این حرف درستی نبود و استنادی هم نداشت.