دکتر ابومحمد عسگرخانی در گفتگوی تفصیلی مطرح کرد

۴ ماه پیش از امضا تا بعد از اجرای برجام حق اظهارنظر نداشتم

کدخبر: 2285825

یک منتقد برجام اظهار داشت: از روز ۱۳ اسفند ۹۳ و چهار ماه پیش از «امضای» برجام به من اخطار کتبی دادند، در نتیجه تا پس از «اجرای » برجام نتوانستم اظهار نظری کنم.

مرتضی علیزاده ـ‌ در میانه گفت‌گو چند بار مجبور به قطع ضبط مصاحبه شدیم،‌ چون از نقش برخی مدیران ارشد دیپلماسی کشور در مسائلی نام می‌بُرد که عموم از آن‌ها بی‌خبرند و وی نیز به دلایلی مایل نبود اسامی آن‌ها از زبانش منتشر شود و البته یک نوبت هم در خلال صحبت از تنگ‌تر شدن روز افزون شبکه نظارتی و بازرسی رژیم‌های بین‌المللی بر ایران، به حدی مکدّر شد که ما خود، ناگزیر به خاموش کردن رکوردر شدیم.

او که شاخص‌ترین استاد روابط بین‌الملل ایرانی وفادار به آموزه‌های رئالیستی است، در حاشیه گفت‌وگو می‌گوید که به علت نقدهای بی‌پروایش نسبت به رویکرد مثبت اکثر دولت‌های جمهوری اسلامی ایران در قبال پیوستن به رژیم‌های بین‌المللی هزینه‌های فراوانی متحمل شده است.

همواره ایجاد همه رژیم‌های بین‌المللی از جمله FATF را معلول اراده صاحبان قدرت برشمرده است و در نشستش با ما نیز عنوان می‌دارد: «پیوستن به رژیم‌هایی که خداوندگان قدرت، آن را می‌نویسند و شما هیچ مشارکتی در آن ندارید بدیهی است که پیامدهای سنگینی در پی خواهد داشت».

بخش قابل انتشار گفت‌‌وگوی ۲ ساعته ما را با ابومحمد عسگرخانی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را ذیلاً‌ می‌خوانید:

حضرت عالی در میان اساتید روابط بین‌الملل شهره به بدبینی به رژیم‌های بین‌المللی‌ای هستید که به جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد شده و یا کشورمان که برای عضویت در آنها تحت فشار قرار می‌گیرد.

بارها از شما شنیده‌ایم که با عضویت ایران در این رژیم‌ها کشور گرفتار در یک شبکه شِبه‌ تار عنکبوت شده و محدودیت‌ها برای کشور روز به روز بیشتر می‌شود.

سؤال من این است آیا این تماماً از نوعی واقع‌بینی نشأت گرفته است؟ یا اندکی بدبینی نیز آمیزه آن شده است؟ یعنی اینکه مستند به تجارب تاریخی است؟ و یا آنکه تحلیل‌های آینده‌ نگرانه بدون لزوماً مشابهت‌سازی‌های تاریخی ریشه آن است؟

عسگرخانی: ما معمولاً می‌گوییم که رشته روابط بین‌الملل اگر چه کاملاً علمی نیست ولی شِبه علم است و از این نظر باید رابطه علت و معلول را مورد توجه قرار دهیم.

ما همیشه می‌گوییم اگر ابر سیاه دیدید نشانه باران است، چتر بردارید وگرنه خیس می‌شوید، مگر آنکه بادی بیاید و ابر را ببرد.

آنچه که ما در رئالیسم به آن توجه می‌کنیم وجود این گونه ابرهاست و برای احتیاط می‌گوییم که چتر بردارید. بنابر این پیوستن به رژیم‌هایی که خداوندگان قدرت، آن را می‌نویسند و شما هیچ مشارکتی در آن ندارید بدیهی است که پیامدهای سنگینی در پی خواهد داشت.

در حال حاضر نگاه کنید که برای جمهوری اسلامی ایران در بستر همین رژیم‌هایی که به صورت فزاینده به ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل می‌شود چگونه وضعی ایجاد کرده است؟

من بارها اعلام کرده‌ام که مثلثی در این زمینه قابل ترسیم است که قائم‌الزاویه بوده و زاویه قائمه آن امنیت است که در درجه اول مورد هدف رژیم‌های بین‌المللی طراحی شده توسط قدرت‌های بزرگ قرار دارد، زاویه دیگر آن اقتصاد است و زاویه سوم فرهنگ است، بنابراین رژیم‌های فرهنگی، اقتصادی و امنیتی توأم با فناوری عجین شده و نتیجه، تحت عنوان رژیم نظارت، بازرسی و مصونیت سه زاویه فرهنگ، امنیت و اقتصاد ما را به چالش کشیده و درصدد زاویه‌زدایی است و اگر هر کدام از این زوایا از بین برود مثلث ما تبدیل به یک خط می‌شود و دیگر ایرانی وجود ندارد.

در این به اصطلاح «زاویه‌زدایی» آیا زاویه‌ای در اولویت قرار دارد؟

عسگرخانی: این مثلث را در درجه اول با رژیم‌های امنیتی نشانه رفته‌اند؛ چه رژیم‌های کنترل تسلیحات و چه رژیم‌های امنیتی بازدارنده.

من چند مورد از این‌ها را مثال می‌زنم تا نشان دهم که چطور در هم تنیده هستند و چطور محورهای مختلف این رژیم‌ها به هم ارتباط دارد و در نتیجه مانند تارهای عنکبوت جمهوری اسلامی ایران را می‌خواهد در بربگیرد.

ما می‌بایستی درصدد پاره کردن تارهای این عنکبوت می‌بودیم نه اینکه کمک کنیم که این تارهای عنکبوت با شدت هر چه تمام‌تر به دور ما تنیده شود.

سه نوع نظم پردازشی در پژوهش‌های روابط بین‌المللی داریم؛ صعودی، نزولی، مساوی. در مقدمه FATF می‌خوانیم که در سال 1989 کار خود را آغاز کرده است؛ این سال چه سالی است؟ زمانی است که هنوز NPT به صورت نامحدود از سوی ایران تمدید نشده است و نظریه‌پردازان معتقدند که جهان با گسترش سلاح‌های هسته‌ای مواجه خواهد شد. یادم می‌آید که در سال 1981 کنت‌ والتز مقاله معروف خود را مبنی بر اشاعه سلاح‌های هسته‌ای نوشت که بعدها در سال 1995 تبدیل به کتاب شد.

در سال 1989 دنیا از یک طرف تحت تأثیر بحران فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است اما در سال 2012 یک توصیه‌هایی تحت عنوان «استاندارد» از سوی گروه ویژه اقدام مالی مطرح می‌شود که در 81 صفحه تدوین شده و محورها در آن کاملاً مشخص است.

FATF، خود اعلام می‌کند که من یک رژیم هستم. رژیم‌ها اصولی دارند که در رابطه با اهداف قرار دارند، هنجار دارند که در ارتباط با رفتارهاست و قوانینی دارند که لولاهایی هستند که رفتارها را به هدف وصل می‌کنند. یعنی رفتارها چگونه باید باشند که آن هدف اجابت شوند.

رویه‌های تصمیم‌گیری دارند که نشان می‌دهد تصمیم‌گیری‌ها چگونه باید صورت گیرد و چه نوع رژیم‌های نظارتی و بازرسی باید مستقر شود. معمولاً رژیم‌ها اصول و هنجارهای خود را در مقدمه‌شان ذکر می‌کنند و می‌گویند که ما چه می‌خواهیم بکنیم. همانند منشور سازمان ملل متحد که می‌گوید اهداف من این است که صلح و امنیت بین‌المللی برقرار شود.

FATF هم اصول خود را مطرح می‌کند که یکی از آن‌ها مقابله با پولشویی است که طی آن می‌گوید که اگر منشأ پولی کثیف باشد الی‌ الابد کثیف خواهد بود و حتی اگر به عنوان مثال پول بانک انصار از سوی FATF، کثیف عنوان شود حتی اگر بانک انصار به‌عنوان مثال در بانک سپه هم ادغام شود باز هم آن پول الی‌ الابد کثیف است.

استدلال FATF این است که مبارزه با پولشویی به نظام مالی دنیا کمک می‌کند و برای ثبات نظام مالی در جهان سودمند است. FATF هدف دوم خود را مبارزه با تروریسم اعلام می‌کند، به این معنا که با بازوها و بودجه‌هایی که در حمایت از تروریسم به کار گرفته می‌شود باید مقابله کرد. حال تروریسم چیست؟ تا کنون در دنیا تعریفی از تروریسم در مورد پذیرش افکار عمومی و جامعه جهانی قرار بگیرد صورت نگرفته است.

برخی در اینجا می‌گویند تعریف حقوقی از تروریسم نداریم اما تعریف سیاسی صورت گرفته است و علت مخالفت با پیوستن ایران به کنوانسیون‌های پالرمو و مقابله با تأمین مالی تروریسم هم این عنوان می‌شود که تعریف این دو از تروریسم سیاسی است نه حقوقی.

عسگرخانی: من معتقدم که تعاریف حقوقی و سیاسی هر دو یکی است و هر دو از سیاست نشأت می‌گیرند، چرا که حقوق جلوه سیاست است.

آیا شما می‌توانید امروز قوانینی از حقوق بین‌المللی سیاسی و حقوقی بیاورید که تحت تأثیر قدرت نگاشته نشده باشد؟ قدرت است که این چارچوب‌ها را نشان می‌دهد. شما ببینید که چه زمانی سازمان ملل متحد و سایر نهادهای مشابه درگیر تعریف تروریسم شده‌اند؟ دقیقاً از چند ماه مانده به حادثه 11 سپتامبر که در پی آن عملیات علیه افغانستان و عراق صورت گرفت.

هنوز 11 ماه مانده به حمله به برج‌های دوقلو در آمریکا بل کمبل نماینده کنگره آمریکا تقاضایی از کنگره مطرح کرد و کنگره هم آن را در قالب لایحه از دولت آمریکا خواست که طالبان را به عنوان یک رژیم تروریستی معرفی کرده و سرنگون کنند. در این درخواست عنوان شده بود که ما باید از ظاهرشاه پادشاه در تبعید افغانستان بخواهیم که یک « لویه جرگه»‌ تشکیل دهد و خود در رأس قدرت نباشد و جالب اینکه اولین موشک بالستیک به کابل زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون پرتاب شد و هنوز 11 سپتامبری اتفاق نیفتاده بود.

و هنوز نئوکان ‌ها در آمریکا بر سر کار نیامده بودند ...

عسگرخانی: بله ...

ولی آنها تعریف از تروریسم داشتند. بنابر این وقتی 11 سپتامبر رخ داد آمریکایی‌ها اعلام کردند که طالبان مطابق تعریف ما تروریست هستند، پس تروریسم نیز طبق خواست قدرت‌ها تعریف شده است.

در همین راستا گروه ویژه اقدام مالی سه ماه پیش محدودیت‌های جدیدی را برای ایران وضع کرد از این رو از سال 2012 که نگاه می‌کنیم می‌بینیم مقررات خاصی برای جمهوری اسلامی ایران در قبال بحث تروریسم تدوین کردند.

سومین محوری که FATF عنوان می‌کند که درصدد مبارزه با آن است، سلاح‌های کشتار جمعی است که بدیهی است، نه تنها سلاح‌های هسته‌ای بلکه سلاح‌های شیمیایی و میکروبی را هم در بر می‌گیرد.

در نتیجه هر سه محور را درباره ایران ادعا کردند؛ اول آنکه اعلام کردند بانک‌ها ،کشتیرانی و سپاه پاسداران مرتکب پولشویی می‌شوند و به تروریست‌ها در سوریه، لبنان، عراق و دیگر گروه‌هایی که FATF مدعی تروریست بودن آنهاست کمک می‌کنند. از این رو موجب شده است که ایران در لیست سیاه قرار بگیرد.

البته فعلاً تا 4 ماه دیگر حضور ایران در لیست سیاه را به حالت تعویق درآورده‌اند تا ببینند که ایران چه اقداماتی انجام خواهد داد.

در کنار این، شما تحریم‌های کاتسا را می‌بینید که علیه ایران اعمال شده است و در آنجا نه تنها نهاد سپاه پاسداران بلکه خود سپاه پاسداران را هم به عنوان یک نیروی تروریستی و مخل امنیت بین‌المللی قملداد کرده است و در نتیجه ایران را به عنوان تهدیدی برای امنیت آمریکا مطرح کرده و در خلال آن بحث خطر سلاح‌های کشتار جمعی ایران را نیز به میان می‌کشد، در مرحله بعدی به تحریم‌های آیسا می‌رسیم که ایران را به‌عنوان تهدید برای آمریکا مطرح می‌کند و رئیس‌جمهور در قبال این کشور می‌تواند استناد به اختیارات اقتصادی اضطراری کند. به این معنا که هر وقت آمریکا از جانب کشوری چنین تهدیدی را احساس کند قوه مجریه می‌تواند چنین تحریمی انجام دهد.

خزانه‌داری و اداره نظارت بر اعمال بیگانگان و زیر مجموعه‌های آن که نظارت بر اعمال ایرانیان، چینی‌ها، روس‌ها و ... است که در آنجا متخصصانی وجود دارند، مطالعاتی می‌کنند و قوانینی وضع می‌کنند که متناسب با فلج کردن بخش‌هایی از صنعت کشورهای بیگانه است. مثلاً با توجه به اینکه کشتیرانی ایران شاهرگ ورودی و خروجی صادرات و واردات ایران است، در چارچوب آیسا تحریم شده است.

دستور اجرایی را که رئیس‌جمهور آمریکا طی تحریم آیسا وارد می‌کند، هیچکس نمی‌تواند لغو کند،‌ حتی خود او، مگر اینکه ایران دست از «حمایت از تروریسم جهانی»، «پیگیری دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی» یعنی سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی، میکروبی و نیز از نقض حقوق بشر دست بردارد، یعنی تا زمانی که این‌ها اجابت نشده باشد رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌تواند تحریم‌های آیسا را لغو کند.

برای همین است که آن زمانی که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ما فریاد می‌زد با امضاء برجام همه تحریم‌های آمریکا علیه ایران لغو می‌شود، من فریاد می‌زدم که این اتفاق نمی‌افتد و تحریم‌های آمریکا برداشته‌شدنی نیست، اما طوری به جامعه طوری القاء کرده بودند که پس از برجام «کلیه تحریم‌ها» لغو خواهد شد.

یعنی در برجام هیچ شرطی مبنی بر لغو تحریم‌های اعمال شده از سوی رئیس‌جمهور آمریکا قید نشده بود؟

عسگرخانی: خیر.

* باید به مردم حق داد که حس کنند درباره برجام به آنها دروغ گفته شده است

در هیچ جای برجام از لغو دستور اجرایی رئیس‌جمهور آمریکا سخن گفته نشده است، با وجود آنکه در داخل به شدت بر روی آن تبلیغات شد. پس باید به مردم ایران حق داد که احساس کنند به آنها دروغ گفته شده است.

برجام هم یک رژیم است فارغ از آنکه معاهده، توافق و یا قرارداد باشد. حتی ممکن است نانوشته باشد و یا به صورت میثاق یا وعده باشد در هر صورت یک رژیم است و اهداف مشخص دارد.

برجام در مقدمه خود واژه «جمهوری اسلامی ایران» را به کار نمی‌برد بلکه از «ایران»‌ سخن می‌گوید یعنی ایران سال‌های آینده

این به نظر شما نکته مهمی است؟

عسگرخانی: به نظر من حتی اگر لفظ جمهوری اسلامی ایران هم می‌آمد در حقوق بین‌الملل چون بحث جانشینی و مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها وجود دارد، یعنی حتی اگر روزگاری نظام جمهوری اسلامی ایران هم نباشد، این توافق به نظام جانشین آن تسری دارد، اما آنها حتی در این مورد هم محکم‌کاری کردند و از ذکر عبارت جمهوری اسلامی ایران صرفنظر کردند و گفته‌اند «ایران»؛ ایران هزار سال آینده، ایران با هر اسمی و هر صفتی به دنبال آن باشد یا نباشد و پس از آن نیز قید می‌کند «الی‌الابد» ...

هر رژیم برای خود محدودیت زمانی و مکانی دارد اما رژیم برجام هیچ محدودیتی ندارد و همه جای ایران را برای همه زمان‌ها در برمی‌گیرد یعنی با هر جغرافیایی که ایران در آینده پیدا کند و در هر زمانی ایران از داشتن هرگونه سلاح هسته‌ای محروم است؛ دقت کنید نگفته است ایران از داشتن بمب هسته‌ای محروم است؛ به عموم این چنین گفته‌اند که برجام ما را از بمب هسته‌ای محروم کرده است و ما اصلاً بمب هسته‌ای را می‌خواهیم چه کار کنیم؟

در برجام تصریح شده است که ایران از داشتن هرگونه سلاح و ادوات هسته‌ای از جمله کیف هسته‌ای و غیره محروم شده است.

* برجام به FATF وصل می‌شود

در اینجا برجام کاملاً به FATF وصل می‌شود.

آیا از همان اول وصل بود؟ و یا آنکه بعداً چنین پیوندی میان برجام و FATF برقرار شد؟

عسگرخانی: وقتی در برجام صحبت از سلاح‌های هسته‌ای می‌شود، یعنی بخشی از سلاح‌های کشتار جمعی؛ همان سلاح‌هایی که در قانون «آیسا» از آن سخن گفته شده است.

در رژیم‌های فرهنگی هم 2030 مطرح می‌شود شما می‌بینید که تعداد زیادی از شبکه‌های تلویزیونی بودجه می‌گیرند و به عنوان رژیم‌های فرهنگی فعال می‌شوند، پس ملاحظه می‌کنید که این رژیم‌ها در هم تنیده هستند و ابعاد مختلفشان به هم وصل است در نتیجه شما می‌بینید که وقتی برجام امضا می‌شود، روح آن هم سلاح‌های کشتار جمعی هم تروریسم و هم پولشویی را در خود دارد.

شما دقت کنید که چه شد برجام امضاء شد ولی سوئیفت ما درست نشد و انتقال پول از طریق بانک‌ها درست نشد، چرا که روح برجام همان «مبارزه با پولشویی و مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی و تروریسم» است.

* FATF روح برجام/ اروپا زندانبان برجام

پس می‌توان گفت که روح برجام FATF است؟

عسگرخانی: بله.

اینجا آمریکا از برجام بیرون می‌آید و اتحادیه اروپا زندانبان جمهوری اسلامی ایران می‌شود، یعنی ایران در کابین برجام باقی مانده است و اروپا کابین‌دار است و به ما می‌گوید: «ما مانده‌ایم، شما ـ ایران ـ هم بمانید»، اما آمریکا بیرون از این کابین، کار خودش را می‌کند و ما در حال تست کردن اروپا هستیم که چه می‌خواهد بکند.

اما اروپا ناگزیر است که حرف آمریکا را گوش دهد، چرا که آمریکا از پیمان منعقده با اتحاد شوروی هم خارج شد در آن پیمان دو ابرقدرت پذیرفته بودند که موشک‌های میان‌برد خود را محدود کنند و مدرنیزه نکنند و متعاقب آن توافق کردند که تعداد موشک‌ها را کم کنند و کیفیت آن را بالا ببرند.

سال 2006 ناتو مرتب اعلام می‌کرد که روس‌ها در حال زیر پا گذاشتن این پیمان هستند، از این رو آمریکا باید از این پیمان خارج شود، اما اروپا نمی‌خواست آمریکا از این پیمان بیرون بیاید، چرا که در آن صورت اروپا هم موظف می‌شود موشک‌های هسته‌ای خود را مدرنیزه کند و متحمل هزینه‌هایی در درون ناتو می‌شود مضاف بر اینکه باید مشاوره‌های فنی ایالات متحده آمریکا را نیز گوش دهد.

* اروپا از این به بعد حرف‌شنوی بیشتری از آمریکا خواهد داشت

در اینجا باید به برجامیان گفت که اروپا از این به بعد حرف‌شنوی بیشتری از آمریکا خواهد داشت، برای آنکه بنا بر گفته روس‌ها در حال مدرنیزه کردن موشک‌های خود هستند و علاوه بر آنها چین هم در حال همین کار است پس از این به بعد باید منتظر یک معاهده کنترل تسلیحات میان روس‌ها،‌ چینی‌ها، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها باشیم.

* انسجام اروپا به هم ریخته و اتحاد گذشته را ندارند

از قضا اروپا با رکود اقتصادی هم مواجه شده است و تورم 20 درصدی را بعد از ژانویه در حال تجربه کردن است. همین اروپا شرکت‌های خصوصی‌اش حاضر نیستند آمریکا را رها کنند و با ایران قرارداد تجاری و مالی ببندند همچنین که شرکت‌های دولتی اروپا حاضر نیستند به واسطه فشارهای ناتو با ایران همکاری کنند پس انسجام درونی اروپا به هم ریخته و اتحادی که در گذشته میان آنها بود، وجود ندارد.

اتحادیه اروپا دارای کشورهایی است که در موضوعات مختلف با هم تعارض منافع دارند. به عنوان مثال یک کشور به نفت نیاز دارد کشور دیگر فقط به گاز نیاز دارد، اما همسایه آن کشور مسئله محیط زیست برایش در اولویت است دیگری ماهیگیری و دیگری ... بنابر این همه کشورهای اروپایی توافقی درباره ایران ندارند، از این رو ما را در محاصره تارهای عنکبوتی رژیم‌ها قرار داده‌اند، که ابعاد مختلف این رژیم‌ها در یک راستای ۲ هدف است؛ اول، محدود کردن جمهوری اسلامی ایران و دوم ایجاد بحران در داخل.

* از این به بعد منتظر احتکار کالاهای اساسی باشید

با توجه به اینکه آنها به هیچ وجه حاضر نیستند عملیات نظامی در داخل ایران صورت دهند، بلکه به توسط عوامل خود در ایران دلارهای موجود در بازار را خریداری می‌کنند یا برنج به میزان زیاد خریداری و انبار شود و به طور کلی از این به بعد باید شاهد آغاز خریداری کالاهای راهبردی کشور توسط عوامل بیگانه جهت ایجاد بحران باشیم. در کنار همه این‌ها هر کدام از این رژیم‌ها سه رژیم فرعی را اعمال خواهند کرد؛ رژیم نظارت، رژیم بازرسی و رژیم مصونیت.

وقتی شما وارد این توافق می‌شوید ناخودآگاه خود را در معرض نظارت قرار می‌دهید وقتی که شما از FATF و CFT سخن می‌گویید یعنی ناخودآگاه همه اطلاعات افراد و نهادها را آنلاین را به مراکز ذیربط این کنوانسیون‌ها انتقال می‌دهید.

این بازرسی‌ها و نظارت‌ها پیامدهای بسیار خطرناکی برای جامعه خواهد داشت و به فرض محال اگر هیچ‌گونه جاسوسی در این میان صورت نگیرد ایران با پذیرش برنامه جامع گروه اقدام ویژه مالی خود را پاسخگو به همه اعضای آن کرده است. همانند معاهده منع جامع آزمایش‌های هسته‌ای (CTBT).

اگر در این معاهده رژیم صهیونیستی ادعا کند که ایران در فلان نقطه در حال انجام آزمایش هسته‌ای است ایران موظف است به بازرسان اجازه دهد که بیایند و بازرسی کنند.

فارس: آیا تا کنون چنین ادعایی از سوی رژیم صهیونیستی منجر به بازرسی از مراکز نظامی ایران شده است؟

عسگرخانی: بله بسیار ...

* ایران بارها به خاطر ادعاهای اسرائیل مورد بازرسی قرار گرفته است

اطلاعات بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد که این جاسوسان با ادعاهای متعدد اسرائیل در ایران بازرسی‌هایی انجام داده‌اند، پس وقتی ادعاهایی از سوی یکی از اعضا صورت می‌گیرد، شما باید به تک‌تک آنها پاسخگو باشید.

در FATF هم یک کشور مثل عربستان سعودی می‌تواند ادعا کند که ایران مرتکب پولشویی شده است و 40 درصد پول‌های ایران در دست بانک‌هایی است که از نظر آنها غیرقانونی است. وقتی ایران FATF را امضاء می‌کند مجبور است در برابر ادعای هر یک از اعضای FATF پاسخ‌گو باشد ...

تجربه ما می‌گوید که وقتی تحریم‌های دور اول در مقطع پیش از برجام انجام گرفت ایران درصدد برآمد که این تحریم‌ها را مدیریت کند و تا حدی هم موفق بود.

منظورتان پیش از دولت یازدهم است؟

عسگرخانی: بله.

اما وقتی برجام امضاء شد، طرف مقابل گفت که شفافیت جزء ذاتی برجام است و ایران باید گذشته خود را پاک کند و باید اعلام کند که پیش از برجام چه می‌کرده است؟

* برجام همه راه‌های مدیریت تحریم‌ها را به روی ما بسته است

من می‌توانم واژه‌ها و عبارات برجام را به دهه‌های قبل برگردانم و ثابت کنم که چگونه بذر برجام از همان موقع پاشیده شد.الان که دور دوم تحریم‌ها آغاز شده است باید تحریم‌ها را مدیریت کنیم، اما هر جا که مراجعه می‌کنیم می‌بینیم راه بسته است، چرا به خاطر اینکه در چارچوب برجام، همه راه‌ها به روی ما بسته است و برجام همه اطلاعات را به آنها داده است و راه‌های مدیریتی را برای ما مسدود کرده است، حال چه باید کرد؟ کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران به چه مقصدی حرکت کند؟ به چه اسمی ثبت بکند؟ با چه پرچمی در دریا تردد کند؟ همه اینها در پرتو رژیم بازرسی، مصونیت و نظارت در حال انجام است.

برجام از آنجا که برنامه جامع است، ابعاد مختلف و فازهای بعدی دارد.

و چه بسا این فازهای بعدی در مذاکرات و در متن کنونی برجام به صراحت پیش‌بینی نشده باشد ...

عسگرخانی: بله، ولی باید ادامه پیدا کند، هیچ راهی نخواهیم داشت مگر اینکه صرفاً از جنبه حقوقی و هنگام تفسیر بگوییم که باید اصل تفسیر به زیان نویسنده به کار گرفته شود و البته طرف مقابل هم زیر بار نخواهد رفت و این تنها فرصت ما در چارچوب حقوق بین الملل است.

این از کجا آغاز شد؟ از امضای تمدید نامحدود NPT در سال ۱۹۹۵ که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای ما ایجاد رویه کرد. در حقیقت، این آژانس رویه‌های اعمال شده برای عراق را برای ما طراحی کرد و همان قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را از عراق به ایران تغییر داد و همان‌ها را تبدیل به رژیمی به نام برجام کردند و زشت‌ترین جلوه آن این بود که از همان ابتدا به ایران تحمیل شد که همکاری باید «کامل» باشد.

این همکاری کامل برگرفته از قطعنامه‌ای بود که علیه عراق صادر شد و نیز از گزارش‌هایی که آژانس علیه عراق تدوین می‌کرد، در آنجا هم می‌گفتند عراق باید همکاری کامل (FULL COOPERTION) داشته باشد و در هر مرحله می‌گفتند همکاری عراق کافی نیست، در نهایت، زمانی همکاری عراق کامل شد که حکومت آن سرنگون شده بود.

برجام برگرفته از رژیم امنیت و رژیم امنیت برگرفته از رژیم غرامت است که ریشه آن به سال ۱۹۳۹ برمی‌گردد که وزیر خارجه آمریکا نامه‌ای به وزیر خارجه مکزیک نوشت و گفت که شما اموال ما را مصادره کرده‌اید، باید غرامت کامل به ما بدهید. آن غرامت پرداخت شد اما این خواسته آمریکا در نهایت به یک رویه تبدیل شد و آن را به‌عنوان یک فرمول برای خود نگه داشتند.

در ۱۹۵۰ آمریکا همین کار را با کشورهای در حال توسعه انجام داد که دانش کافی در مواجهه با قدرت جهانی نداشتند و از طرف دیگر، نیاز مالی هم داشتند، در نتیجه آمریکا با آنها عهدنامه دوستی امضا کرد و همین رژیم غرامت را در آنها گنجاند.

* پهلوی در عهدنامه «مودت» یک‌جانبه به آمریکا تعهد داد

آمریکا دقیقاً همین عهدنامه را با رژیم پهلوی هم امضا کرد، زمانی که مصدق سرنگون شد و شاه به قدرت بازگشت، عهدنامه مودت میان ایران و آمریکا امضا شد که ایران یک طرفه تعهد داد که اگر روزی اقداماتی انجام دهد که اموال آمریکا را تحت‌تأثیر قرار گیرد، باید غرامت کامل بپردازد.

قرارداد یکطرفه امضا شد؟ یعنی فقط ایران متعهد شد؟

عسگرخانی: بله، هر دو طرف امضا کردند، ولی فقط ایران متعهد می‌شود.

* هنوز در حال پرداخت غرامت‌های قراردادهای پهلوی با آمریکا هستیم

تا همین الان که من با شما صحبت می‌کنم،‌ تقاضای آمریکا بر مبنای همان عهدنامه، «غرامت کامل» است و پس از قرارداد الجزایر ما هنوز داریم این غرامت را می‌پردازیم.

غرامت تسخیر سفارت را می‌پردازیم؟

عسگرخانی: نه فقط غرامت تسخیر سفارت، بلکه غرامت فسخ قرادادها نیز در حال پرداخت است.

جالب اینجاست که ایران چقدر باید می‌پرداخت تا غرامت کامل شود؟

اینها آمدند این ادبیات را از رژیم غرامت وام گرفتند و بردند علیه عراق به عنوان همکاری کامل به کار بردند که همکاری عراق هم سقفش نامشخص بود و همین را آورده‌اند علیه ایران به کار گرفتند که همکاری ایران هم سقفش نامشخص است.

من تنها کسی هستم که این وام‌گیری آمریکایی‌ها از رژیم غرامت کامل را ریشه‌یابی کرده‌ام و اگر کسان دیگر آن را در جایی مطرح می‌کنند، همه از من به عاریت گرفته‌اند.

شما نگاه کنید ببینید چگونه مفاهیم ساخته می‌شود و قوانین در چارچوب آن مفاهیم تدوین می‌شوند و مکانیزیم‌های اجرایی در آن قوانین پیش‌بینی می‌شوند و در نتیجه حکمرانی جهانی صورت می‌گیرد ...

آیا این‌ نقدها و هشدارها به گوش دستگاه دیپلماسی ما رسیده است؟

عسگرخانی: بله بسیار

واکنش آنها چه بوده است؟ برخوردها و پاسخ‌هایشان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به شما به عنوان یکی از معدود منتقدان متخصص در رشته روابط بین‌الملل که منتقد روند مذاکرات و الحاق ایران به NPT، برجام و FATF بوده‌اید چه بوده است؟

عسگرخانی:‌ واکنش‌ها بدین ترتیب بوده است که می‌گفتند آنها که مخالف روند پیوستن ایران به رژیم‌های بین‌المللی هستند، «جاسوس» و «بی‌سواد» هستند.

یعنی هیچ استدلالی در پاسخ به نقدها و هشدارهای شما و امثال شما ارائه نمی‌شد؟

عسگرخانی:‌ خیر.

خاطره‌ای برای شما بگویم. در سال 1374 در دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه به دعوت آقای غلامعلی خوشرو تدریس می‌کردم. دیپلمات های وزارت امور خارجه برای ارتقای مقام می آمدند آنجا.

* اداره خلع سلاح وزارت خارجه به تدریس من حساسیت نشان می‌دادند

از جمله در یک دوره تمام نیروهای اداره خلع سلاح به صورت یک کلاس آمدند با من درس گرفتند. همان اوایلی که من بحث ان پی تی و CTBT را شروع کردم، دیپلمات‌های اداره خلع سلاح، حساسیت نشان دادند. بعد از اینکه یکی، دو ماه گذشت و من درس را کامل تشریح کردم، آن دیپلمات‌ها کاملاً عوض شدند.

رئیس وقت اداره خلع سلاح یک روزی به من زنگ و گفت به حرمت استاد و شاگردی یک روز بیایید دفتر ما با هم صحبت کنیم. من رفتم و او در آن جلسه گفت که واقعیت امر این است که زمانی که ما رفتیم و این را امضا کردیم، نه من و نه سایر دیپلمات ها نمی‌دانستیم چه چیزی را امضا کردیم.

بعد، به من گفتند اگر با ما در اداره خلع سلاح همکاری کنی یک هفته در تهران خواهی بود و سه هفته در ژنو، لندن، نیویورک و ...

تأکید کردند که این دعوت و این پیشنهاد فقط به ابومحمد عسکرخانی است نه به خانم سعیده لطفیان.

فارس: ایشان چه سمتی داشتند و به چه مناسبتی اسم ایشان به میان آمد؟

عسگرخانی:‌ ایشان متخصص موضوع امنیت در دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بودند ... من در پاسخ گفتم آن زمانی که نمی‌دانستید و امضاء کردید ایرادی نداشت، اما حال که حقیقت این رژیم‌ها را فهمیدید اگر ادامه دهید خیانت است. پاسخ دادند نمی‌توانیم زیر امضای خود بزنیم که من در جواب گفتم اگر زیر امضایتان نزنید باید تا آخر این روند را بروید و خدا باید آن را ختم به خیر کند.

من دعوت آنها را نپذیرفتم. آقای خوشرو به من گفت که به من گفته‌اند سه هفته به شما زنگ بزنم و روی این دعوت پافشاری کنم، اما من پاسخ دادم که حرف سه هفته آینده‌ام را همین الان دارم می‌زنم.

در حقیقت شما شرط همکاری خود را با اداره خلع سلاح وزارت امور خارجه لغو عضویت در CTBT مطرح کردید.

عسگرخانی:‌ بله.

چون با وجود وفاداری به امضایی که صورت گرفته بود حضور من هم دیگر آنجا فایده‌ای نداشت و کمکی نمی‌توانستم بکنم.

من مطرح می‌کردم که چرا باید این دستگاه‌های نظارت CTBT در نقاط مربوطه در کشور نصب شود؟ آنها در پاسخ می‌گفتند وقتی ما الحاق به این رژیم را امضاء کرده‌ایم، طبیعتاً دستگاه‌های نظارتی آنها هم نصب می‌شوند.

به‌طور خاص در قبال نقدهایی که برجام داشتید، واکنشی به شما صورت گرفت؟

عسگرخانی: تیرماه 94 که قرار بود برجام امضاء شود، از روز 13 اسفند سال قبل به من اخطار کردند که با توجه به ارتباطاتی که با بیگانگان دارید به عنوان «جاسوس» تحت پیگرد هستید.

این اخطار کتبی بود یا شفاهی و از سوی چه نهادی صورت گرفت؟

عسگرخانی:‌ اخطار کتبی بود و تحت عنوان نهاد خاصی به من ابلاغ شد، اما بعداً‌ وقتی پیگیری بیشتر کردم فهمیدم که آن نهاد که با آن عنوان خود را به من معرفی کرده بودند چنین اخطاری نداده است.

و این زمانی بود که شما چندین ماه به عنوان یکی از سخنرانان و مدعوین ثابت نشست‌های بررسی روند توافقات ژنو و وین و نهایتاً برجام مطرح بودید و اظهارنظرهایتان در مخالفت با برجام در رسانه‌ها منعکس می‌شد.

عسگرخانی:‌ بله. من نشست‌های «خط قرمز»، «دلواپسیم» و «رو در رو با شیطان» را شرکت کرده و سخنرانی کرده بودم.

شما خبر دارید که دیگر افرادی که در این نشست‌ها در مخالفت با برجام سخن گفته‌اند آیا آنها نیز مخاطب اخطار و هشدار قرار گرفته باشند یا نه؟

عسگرخانی:‌ در این باره پیگیری نکرده‌ام و با کسی در تماس نبوده‌ام.

بعد از اینکه این اخطار به شما داده شد شما چه کردید؟

عسگرخانی:‌ در نتیجه این اخطار من در بازه اسفند 93 تا امضای برجام در تیر 94 دیگر هیچ سخنرانی و اظهارنظر و گفت‌وگویی نکردم و پس از آن نیز باز تا مدتی صحبت نمی‌کردم تا اینکه همه به سراغم آمدند.

چه زمانی؟ آیا بعد از بدعهدی‌هایی که طرف مقابل به ویژه آمریکا انجام می‌داد؟

عسگرخانی:‌ خیر. تقریباً‌ هفت،‌ هشت ماه پس از امضای برجام، همه به سراغم آمدند و گفتند که صحبت و اظهارنظر کن.

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: