۴ نکته درباره خروج آمریکایی‌ها از سوریه و تمرکز در عراق

کدخبر: 2304794

پنجم دی ماه گذشته یعنی همین حدود ۲۵ روز قبل، «دونالد ترامپ» در سفر مخفیانه‌ای که به یک پایگاه نظامی آمریکا در عراق داشت، گفت: «نیروهای‌مان را از سوریه خارج می‌کنیم و این کشور را از طریق عراق کنترل می‌نمائیم.»- خبرهای بعدی هم بیانگر آن بود که آنان برای «عراق» برنامه‌ای دارند

روزنامه «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم «سعدالله زارعی» نوشت:

پنجم دی ماه گذشته یعنی همین حدود 25 روز قبل، «دونالد ترامپ» در سفر مخفیانه‌ای که به یک پایگاه نظامی آمریکا در عراق داشت، گفت: «نیروهای‌مان را از سوریه خارج می‌کنیم و این کشور را از طریق عراق کنترل می‌نمائیم.»- خبرهای بعدی هم بیانگر آن بود که آنان برای «عراق» برنامه‌ای دارند و بر این اساس این قلم حدود دو هفته پیش طی یادداشتی بخش‌هایی از توطئه‌ای که با محوریت آمریکا علیه امنیت و ثبات عراق دنبال می‌شود را گوشزد نمود. این موضوع در عین حال ابعاد دیگری هم دارد و بد نیست موضوع را با طرح دو پرسش دنبال نمائیم، آیا طرح آمریکا برای افزایش نیروهای نظامی- و در نتیجه افزایش تحرک نظامی- در عراق عملی می‌شود یعنی همان‌گونه که آمریکایی‌ها گمان کرده‌اند، عراقی‌ها با آن کنار می‌آیند؟ هدف اصلی از تحرک نظامی و دامن زدن به ناامنی و بی‌ثباتی در عراق، آنگونه که ترامپ گفت برای ضربه زدن به سوریه است و یا هدف دیگری دارد؟ برای بررسی این موضوعات و پاسخ به این سؤالات توجه به نکات زیر لازم به نظر می‌رسد:

1- آمریکایی‌ها حتی اگر نیروهای نظامی خود را از سوریه خارج نکنند، نمی‌توانند تأثیری بر معادله امنیتی سوریه برجای بگذارند و چه کسی است که نداند وقتی با وجود حضور حدود سه‌هزار نظامی و حدود ده پایگاه نظامی، آمریکا قادر به اثرگذاری بر شرایط امنیتی نیست، در شرایط عدم حضور به طریق اولی چنین چیزی غیر ممکن است. پس می‌توانیم با همین استدلال بگوئیم آنچه دونالد ترامپ در روز پنجم دی ماه در عراق گفت، امکان تحقق نخواهد داشت. پس بحث سوریه را باید از این معادله حذف کرد.

2- آمریکایی‌ها طی هفته‌های اخیر بار دیگر فشار متمرکزی به طرف‌های عراقی آوردند تا در مورد تحریم ایران، قواعد زورگویانه آمریکا را در روابط بغداد- تهران مد نظر قرار دهند. منابع موثق نزدیک به «هادی عامری» فاش کردند که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر به عراق روی قطع همکاری‌های ایران و عراق به‌خصوص در حوزه انرژی تاکید کرده است. کما اینکه یکی از مهم‌ترین دلایل سفر «برهم صالح» رئیس‌جمهور عراق به آمریکا حل و فصل این موضوع قلمداد شده است. اما واضح است که آمریکایی‌ها از میزان چسبندگی روابط دو کشور به‌خصوص پس از روی کار آمدن «عادل عبدالمهدی» خبر دارند و می‌دانند حفظ و حتی تقویت روابط با ایران برای عراق یک «راهبرد» غیر قابل جایگزین به حساب می‌آید و عراقی‌ها به این سادگی به آن تن نخواهند داد و آمریکایی‌ها برای متقاعد کردن طرف‌های عراقی راه همواری پیش رو ندارند.

3- آمریکایی‌ها با تأکید بر لزوم افزایش نیروها و پایگاه‌های نظامی‌شان سعی دارند ظرفیت اعمال قدرت خود را به رخ طرف‌های عراقی بکشانند و از این طریق تصویر قبلی خود که در چشم حتی گروه‌های هوادار آمریکا بسیار ضعیف می‌نمود را اصلاح نموده و مانع فروپاشی بقایای قدرت و نفوذ خود در این کشور شوند. همه به یاد دارند که در جریان انتخاب نخست‌وزیر در عراق، آمریکایی‌ها با دور زدن نتایج انتخابات پارلمانی اردیبهشت ماه، فردی را که گرچه متعلق به آنان هم نبود، به نخست‌وزیری برسانند تا از طریق او به مطالبات بعدی دست پیدا کنند. براین اساس با کمک دلارهای سعودی، منتخبین عراقی را به «هتل بابل» بغداد فراخواندند و علیرغم آنکه رهبران و منتخبین بعضی از احزاب شیعی به این هتل آمدند اما در نهایت به نتیجه نرسیدند و انتخاب رئیس مجلس، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در خارج از هتل رقم خورد و آمریکا به شکستی فاحش رسید تا جائی که مشاور عرب دونالد ترامپ- ولید فارس- در توییت خود نوشت ایران سه بر هیچ از آمریکا برد. البته این تنها باخت آمریکایی‌ها از جبهه مقاومت در عراق طی دو سال اخیر نبود؛ اعلام پایان حکومت داعش در عراق و تحقق آن توسط سردار سلیمانی با اینکه آمریکایی‌ها با نمایشی دروغین «ائتلاف ضد داعش» تشکیل داده بودند و شکست پروژه تجزیه عراق که مورد حمایت وزارت خارجه آمریکا بود، همه نمونه‌های دیگری از شکست آمریکا از جبهه مقاومت طی دو سال اخیر است. پس بازسازی چهره آمریکا از کشوری که کاری از او برنمی‌آید به کشوری که ابتکار عمل در دست آن است برای مقامات واشنگتن یک ضرورت به حساب می‌آید.

اما چه کسی باید باور کند که آمریکا ابتکار عمل را در دست دارد؟ طبعاً طرف‌های عراقی و به‌خصوص آنها که طی همین ماه‌های اخیر و پس از دور خوردن آمریکا به مناصب عراقی دست پیدا کرده‌اند به عبارت روشن‌تر رئیس مجلس، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر و بخصوص نخست‌وزیر و «شیعیان» باید باور کنند که بدون آمریکا نمی‌توان مسایل امنیتی- سیاسی و اقتصادی عراق را حل و فصل کرد. اما چگونه؟

4- با مرور تحولات دو منطقه شمالی و جنوبی عراق- اربیل و بصره - به پاسخ این سؤال می‌رسیم. منطقه شمالی کماکان یک مطالبه دارد و آن تسلط بر استان نفتی کرکوک است و جنوبی‌ها از دولت مطالبه وضع معیشتی بهتر دارند. این دو امروز دستمایه تحرک آمریکایی‌هاست. آمریکایی‌ها علیرغم آنکه در شکست پروژه همه‌پرسی مهر 96 اقلیم از سوی کردها به شدت زیر سؤال هستند، در عین حال امروزه به مقامات اربیل القا می‌کنند که با توجه به ضعف کابینه عادل عبدالمهدی و تداو‌م مناقشات بر سر انتخاب هشت وزیر، شما می‌توانید مطالبه کرکو‌ک را زنده کنید براین اساس همین دیروز یک هیئت کردی راهی بغداد شد تا پرونده‌ای که طی حدود یک سال و نیم اخیر به سمت بغداد چرخیده است را به عنوان شرط کردها برای همکاری‌ با عبدالمهدی فعال نمایند. از آن طرف و در حالی که هنوز دولت عبدالمهدی مستقر نشده است، گروهی از ساکنان بصره به طرح مطالبات گسترده از آن روی آورده‌اند.

در واقع آنچه در بصره به خصوص در این وقت سال مشاهده می‌شود یک مطالبه فراگیر مردمی نیست بلکه مطالبه‌ای است که توسط جریانات خاصی دنبال می‌شود. البته این قلم منکر دشواری‌های معیشتی مردم بصره و استان‌های جنوبی دیگر عراق نیست اما اینجا سخن ما این است که در این روزها که مشکلات جنوب کمتر شده و مسئله برق تا حد زیادی حل شده و دولت جدید استقرار پیدا نکرده است، شعله‌ور شدن اعتراضات ضددولتی طبیعی به نظر نمی‌رسد. تحرکات آمریکایی‌ها و سعودی‌ها در منطقه جنوب مسبوق به سابقه است و نیز اتصال آنچه در شمال عراق و در حوالی موقعیت نظامی آنان در این مناطق وجود دارد و آنچه در جنوب در جریان است موضوعی شناخته شده است. در تابستان گذشته تعداد زیادی از عوامل آمریکایی و سعودی که اعتراضات بصره را به سمت تخریب اماکن سوق می‌دادند، دستگیر شدند و این نشان می‌دهد موضوع، مشکلات مردم بصره و... نیست بلکه موضوع نوع نظام حکومتی و اتصال آن به جبهه مقاومت مطرح است. کما اینکه درست در همین ایام یکی از فعالان شیعه عراقی که در جریان نشست‌های «هتل بابل» با طرح سعودی آمریکایی برای انتخاب مقامات ارشد عراق همکاری داشت در مصاحبه با یک خبرگزاری ایرانی گفت: عراق وارد بلوک‌بندی منطقه‌ای نمی‌شود که منظور او این بود که ایران وارد بلوک مقاومت نمی‌شود! همین‌ها به همراه عوامل آمریکایی در حین تنش‌های بصره به مقرهای «حشد الشعبی» که حافظان امنیت و از فرزندان همین مردم بصره بودند، حمله کرده و از بین بردند.

4- کاملا واضح است که موضوع آمریکا در عراق، هویت مقاومتی این کشور است که واقعا به هیچ قیمتی نمی‌توان از آن جدا کرد. مردم عراق در طول 60-50 سال اخیر بارها از قدرت‌های بین‌المللی و عوامل منطقه‌ای آنان ضربه خورده‌اند و همین الان هم شاهد تحریکات عوامل سعودی علیه خود هستند، از سوی دیگر اعتقاد به آرمان‌های بلند شیعی که رهایی از سیطره دشمنان اسلام و اعلای کلمه توحید است، چیزی نیست که در عراق استثنا بپذیرد. پس عراق خواه ناخواه حتی اگر بعضی از ر‌هبران غرب‌زده شیعی از آن اکراه داشته باشند عضو طبیعی جبهه مقاومت است. آمریکا در این میان می‌خواهد برخلاف مسیر رودخانه شنا کند و طبیعی است که به نتیجه نمی‌رسد. کافی است آنان کمی به عقب نگاه کنند و وضع روابط ایران را با دولت‌‌های علاوی، جعفری، مالکی و عبادی بررسی نمایند تا ببینند روابط تهران بغداد حتی در دوره ایاد علاوی که مورد توجه مقامات آمریکایی هم بود بسیار بهتر از روابط بغداد با هر پایتخت دیگری بوده است.

آمریکا گمان می‌کند با فشار نظامی به شمال و جنوب عراق از یک طرف موقعیت دولت بغداد و بخصوص موقعیت عادل عبدالمهدی را تضعیف می‌کند تا جایی که قادر نباشد بار رابطه گرم و رو به گسترش بغداد- تهران را بر دوش بکشد و از سوی دیگر دو منطقه مهم سرمایه‌گذاری ایران را برای جمهوری اسلامی ناامن نماید. آمریکا می‌داند که طی حدود 15 سال گذشته ایران سرمایه‌گذاری‌های مهمی در استان‌های سلیمانیه و اربیل و نیز بصره، ناصریه و... کرده است و به خصوص در حوزه انرژی به مهمترین شریک عراق تبدیل شده است.

از منظر آمریکایی‌ها اگر ایران حتی فقط با یکی- دو همسایه خود در حوزه انرژی قراردادهایی ببندد، تحریم‌های آمریکایی قادر به بستن راه انرژی ایران نیست و از این رو قطع روابط عراق با ایران برای واشنگتن یک ضرورت استراتژیک تلقی می‌شود. از آن طرف از نظر مقامات عراقی قطع رابطه انرژی بین دو کشور دومینویی است که آثار سیاسی، امنیتی و اجتماعی آن به همه بخش‌های عراق تسری می‌یابد و این چیزی نیست که عراقی‌ها بتوانند به آن تن دهند.

عراقی‌ها قطعا نمی‌توانند میان تمایلات قدرتی بین‌المللی که در روزهای حادثه در کنارشان قرار ندارد و حفظ رابطه با قدرتی منطقه‌ای که در کنارشان است و در روز حادثه، صمیمی‌ترین کمک‌کار و دوست‌شان است، اولی را انتخاب نمایند. از این روی با جرأت می‌توان گفت که آمریکا در عراق آب در هاون می‌کوبد!

ارسال نظر: