اخبار آرشیوی

کدخبر: 439287

یک کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی در "پایگاه برهان" نوشت: ثبات و آرامش، کلید هر حرکت پیش‌رونده‌ای است و جمهوری اسلامی در این زمینه در بالاترین رتبه‌ها قرار دارد/ موتور محرکه‌ پیشرفت در جامعه، انگیزه‌های اعتقادی و نه صرفا مادی است

"محمدرضا یل" در برهان نوشت: در یک نگاه راهبردی به هر سیستم، بعد از تعیین چشم‌انداز و مشخص نمودن مأموریت سیستم، نوبت به تحلیل وضعیت می‌رسد که در این مرحله مهم‌ترین داده‌ها جهت تصمیم‌گیری‌های کلان به دست می‌آید. با توجه به مرزهای تعریف‌شده‌ی سیستم، به طور کلی، تحلیل وضعیت به 2 بخش تحلیل وضعیت درون سیستم و تحلیل محیط تقسیم می‌شود. برای رسیدن به یک تحلیل صحیح و واقع‌بینانه و همچنین گزینش راهبرد مناسب، باید در داخل هر نظام، نقاط ضعف (1) و قوت(2) و در محیط آن، تهدیدها (3) و فرصت‌ها (4) بررسی گردد. نظام جمهوری اسلامی، به عنوان یک سیستم، برای رسیدن به چشم‌انداز تعریف‌شده‌ی خویش، چه در مقیاس سند 1404 و چه اهداف عالی و بنیادین انقلاب اسلامی و همچنین تشخیص گام‌های مؤثر برای دستیابی به اهداف خویش، نیازمند تحلیل دقیق و شناسایی پارامترهای درونی و محیطی است. البته سطح چشم‌انداز، تعیین‌کننده‌ی عمق تحلیل ما از شرایط خواهد بود، خواه چشم‌انداز در افق 1404 تعریف شود و خواه چشم‌انداز افق اصلی انقلاب اسلامی باشد. ایستادگی 34ساله‌ی نظام جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدهای عموماً مستقیم و چندوجهی دشمنان خویش، در کنار ضعف‌های درونی، بیان‌کنند‌ه‌ی وزن بیشتر قوت‌ها و توانمندی‌های ذاتی این نظام در برابر 2 پارامتر منفی (تهدید و ضعف) و در محدوده‌ی فرصت‌های محیطی است. این معادله اهمیت بررسی توانمندی‌ها و قوت‌های نظام جمهوری اسلامی را لازم می‌نماید و البته به بازنگری، اصلاح و استفاده‌ی بهره‌ورتر از آن منتج می‌شود. با توجه به اهمیت بررسی قوت‌های ذاتی نظام جمهوری اسلامی، می‌توان ادعا کرد که مهم‌ترین قوت جمهوری اسلامی در اندیشه‌ی الهی‌ـ‌معنوی مطرح‌شده توسط آن و پیوند مردم با این اندیشه خلاصه می‌شود. به بیان دیگر، تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی، حکومتی در رأس قدرت بود که اولاً مانند همه‌ی نظام‌های غرب رویکردی اومانیستی و ضددینی داشت و ثانیاً مردم با اندیشه‌ی حاکمان آن قرابتی نداشتند. به طور کلی، انقلاب ما بُعد جدیدی از زندگی را بازتعریف نمود و توانست عموم مردم را در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی با خود همراه نماید. این اندیشه احیاکننده‌ی شکل جدیدی از حکومت بود که با شکستن مبانی علمی سیاست و قدرت در جهان، حاکمیت را از آن خداوند دانست و عالی‌ترین مرتبه‌ی انسانی را عبودیت تلقی نمود و مأموریت خود را زمینه‌سازی ظهور آخرین فرستاده‌ی خداوند برای پیشرفت هر چه بیشتر انسان در ابعاد مختلف دانست. حال اگر بخواهیم به طور مشخص از توانمندی‌هایی که نتیجه‌ی تحول در نظام حاکمیتی ایران بعد از سال 57 است یاد کنیم، باید به 2 قوت اساسی بپردازیم: 1. مدل توسعه‌ی انسانی دین‌محور و تحولی 2. ثبات سیاسی در مورد اول باید گفت انسانی که اندیشه‌ی انقلاب اسلامی معرفی می‌کند، به کلی با انسان غرب و شرق متفاوت است و اساساً رد کمونیسم و لیبرال‌ـ‌دمکراسی توسط اندیشه‌ی انقلاب اسلامی ریشه در همین تعریف دارد. این اندیشه‌ی الهی مدعی است که مکاتب اومانیستی نگاهی کاملاً تک‌بُعدی به انسان و بالتبع، آینده‌ی آن دارند و الگوی پیشرفت آنان نیز به همین دلیل کاملاً تک‌بُعدی (ماتریالیستی) است. در همین زمینه، مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «پیشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پیشرفت در منطق تمدن مادى غرب. آن‌ها یک‌بُعدى مى‌بینند، آن‌ها با یک جهت ‌ـ‌جهت مادى‌ـ به پیشرفت نگاه می‌کنند.‌» [1] هدف زندگی در انسان منقلب اسلامی بسیار درونی‌تر و ریشه‌ای‌تر از انسان شرطی‌شده‌ی مادی است؛ به این معنی که رفتار انسان انقلابی از عمیق‌ترین لایه‌ی وجودی او پشتیبانی می‌شود، نه صرفاً بر اساس انگیزه‌ی مادی. اراده، شور و نشاط، خلاقیت، امید و حتی رفاه مادی با سنجه‌ی معنوی ارزیابی می‌شود و موتور محرکه‌ی پیشرفت انگیزه‌های اعتقادی و نه صرفاً مادی است. پیشرفت ابعاد جدیدی پیدا می‌کند و رسیدن به مقام عبودیت هدف این پیشرفت تلقی می‌گردد. به بیان رهبر معظم انقلاب، «پیشرفت در عبودیت و تقرب به خداى متعال؛ یعنى جنبه‌ى معنوى، جنبه‌ى الهى؛ این هم جزء پیشرفتى است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهایى ماست.» [2] البته در این نوع نگاه، دنیا در نسبت با عبودیت تعریف می‌شود و نقش مزرعه را برای آخرت به دوش می‌کشد. [3] در مقایسه‌ی این 2 انسان، به دور از هر گونه ارزش‌دهی شخصی، کاملاً مشخص است که انسان انقلاب اسلامی مقاوم‌تر و مصمم‌تر از انسان شرطی‌شده است و این خود امتیازی است منحصر به فرد که در عصر حاضر تنها در جمهوری اسلامی یافت می‌شود. در مورد دوم پرواضح است هنگامی که تکوین یک حکومت با پذیرش عمیق عمومی و بلکه همزادپنداری جامعه با حکومت همراه شود، دیگر ایجاد شکاف بین حکومت و آحاد مردم امری دور از ذهن می‌نماید. در این بین، ولایت به عنوان رشته‌ی اتصال عبد و معبود، نقش زیربنایی در جامعه و حکومت پیدا می‌کند و تعیین‌کننده‌ی حوزه‌های مختلف رفتاری و اجتماعی خواهد بود. اندیشه‌ی مطرح‌شده توسط انقلاب اسلامی نیز با تکیه بر ولایت و استفاده از ظرفیت فقه جعفری پایه‌های حکومتی خویش را بر این اصل قرار می‌دهد. نوع رابطه‌ی مردم با ولایت در انقلاب اسلامی تعیین‌کننده‌ترین پارامتر در ثبات سیاسی جامعه‌ی اسلامی ایران است که می‌توان از ابتدای انقلاب، در جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی و جنگ اقتصادی این رابطه را بررسی کرد. مردم به اصول کلی و اهداف عالی انقلاب اعتقاد دارند؛ اعتقادی که در مسیر پیشرفت عبودیت عمومی جامعه می‌گنجد. این در‌هم‌تنیدگی بین امت و امام تنها در نظام دینی شیعیان یافت می‌شود و تنها این نظام از این ظرفیت بنیادین برخوردار است. به طور کلی، ثبات و آرامش کلید هر حرکت پیش‌رونده‌ای است و جمهوری اسلامی در این زمینه در بالاترین رتبه‌ها قرار دارد و توجیه عمومی مسائل کلان در این نظام بسیار راحت‌تر و سریع‌تر از نظامات دیگر است. بر پایه‌ی این نوع جهان‌بینی است که کلیدواژه‌هایی چون جهاد، شهادت، ایثار و یک‌دستی دینی جامعه معنا پیدا می‌کند و به عنوان توانمندی‌های خاص نظام اسلامی جهت حیات و ادامه‌ی مسیر مطرح می‌شود. به نظر می‌رسد راه استفاده‌ی هرچه بیشتر از این ظرفیت‌های تاریخی، که بیشتر جنبه‌ی نرم‌افزار یک سیستم را بازی می‌کنند، بازتوزیع مناسب ارزش‌ها در جامعه و توجه ویژه به جامعه‌پذیری فرهنگ انقلاب اسلامی در نسل‌های بعدی است. اگر تمام موضوعات مطرح‌شده را به عنوان روح نظام تلقی کنیم، باید برای این روح کالبدی نیز متصور شویم. آیینه‌ی تمام‌نمای این روح، جسمی به نام اقتصاد است. به بیانی دیگر، یکی دیگر از قوت‌های نظام جمهوری اسلامی عبارت است از توان بالقوه جهت رشد سخت‌افزاری سیستم. وجود منابع عظیم انرژی، معادن، اقلیم‌های گوناگون و به طور کلی منابع خدادادی، جمعیت جوان و وسعت متناسب و همچنین رشد فزاینده‌ی زیر‌ساخت‌ها، دانش و فناوری و به تبع آن، برخی عرصه‌های صنعتی، توانمندی‌های بسیار زیادی به این سیستم در ادامه‌ی مسیر می‌دهد. اقتصاد به عنوان بدنه‌ی این نظام دارای هسته‌ای اساسی است که همان تولید ملی نامیده می‌شود و به عنوان موتور محرکه‌ی این بدنه عمل می‌کند و ضامن پایداری و افزایش توان آن است؛ موضوعی که اهمیت آن را مقام عظمای ولایت این گونه بیان می‌دارند: «اگر به توفیق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانیم مسئله‌ی‏ تولید داخلى را، آن‌چنان که شایسته‌ی آن است، رونق ببخشیم و پیش ببریم، بدون تردید بخش عمده‏اى از تلاش‌هاى دشمن ناکام خواهد ماند. پس بخش مهمى از جهاد اقتصادى، مسئله‌‏ى تولید ملى است. اگر ملت ایران با همت خود، با عزم خود، با آگاهى و هوشمندى خود، با همراهى و کمک مسئولان، با برنامه‏ریزىِ درست بتواند مشکل تولید داخلى را حل کند و در این میدان پیش برود، بدون تردید بر چالش‌هایى که دشمن آن را فراهم کرده است غلبه‌ى کامل و جدى پیدا خواهد کرد. بنابراین مسئله‌ى تولید ملى، مسئله‌‌ى مهمى است.» [4] از نظر وجود زیرساخت‌های اقتصادی، زمینه برای بروز یک جهش بزرگ وجود دارد، ولی نباید از این نکته غافل شد که این فرصت، حالتی بالقوه دارد و برای بالفعل شدن آن تدابیر ویژه‌ای باید اخذ نمود. البته پیمودن این مسیر، با توجه به محدودیت محیطی، تحمل بسیاری می‌طلبد که وجود ظرفیت ولایت‌پذیری عمومی امکان ادامه‌ی این مسیر را تنها در نظامی مردمی چون جمهوری اسلامی منحصر می‌کند. در کنار این قوت‌ها، با توجه به توانمندی‌های خارج سیستم، فرصت‌هایی برای نظام اسلامی متصور است که می‌توان از آنان این گونه نام برد: 1. ظرفیت الگویی نظام جمهوری اسلامی در جهان؛ 2. جغرافیای سیاسی منحصر به فرد؛ 3. ضعف نرم‌افزاری سیستم حاکم بر جهان؛ در مورد اول با وقوع انقلاب اسلامی این ظرفیت ایجاد شد؛ به گونه‌ای که ما با نگاهی به سیر انقلاب‌های قرن بیستم متوجه می‌شویم تا قبل از انقلاب اسلامی بیشتر انقلاب‌ها جنبه‌ی کمونیستی دارند و بعد از انقلاب 57، حتی یک انقلاب کمونیستی هم در جهان مشاهده نشد. این یعنی ایجاد یک تردید در افکار انقلابیون و شکست جزم‌گرایی کمونیسم در اذهان متفکران انقلابی که اساس اتحاد شرق با غرب را در مواجهه با اندیشه‌ی دینی در قالب 8 سال جنگ تحمیلی شکل داد. میوه‌ی این ظرفیت امروز در بیداری مسلمانان در مقابل غرب به بلوغ قابل توجهی رسیده است و نه به صورت ایده‌آل، اما در یک روند تکاملی، بلوک اسلام در حال شکل‌گیری است و این بزرگ‌ترین ظرفیت برای استفاده از موج بیداری در جهت اهداف انقلاب اسلامی و کاهش فشار دشمنان این نظام است. ما در آستانه‌ی تغییر توازن قوا در مختصات سیاسی جهان قرار داریم. فرصت دوم به نظام اسلامی شرایط ویژه‌ای بخشیده است. از لحاظ جغرافیای سیاسی ما در منطقه‌ای قرار داریم که در ادبیات سیاسی جهان به قلب جهان (5) مشهور است. تسلط ایران بر شاه‌‌راه‌های انرژی جهان هم فرصتی است که قدرت بازدارندگی خاصی برای ایران ایجاد کرده است و تهاجم به ایران را با خطر تلافی بزرگ روبه‌رو می‌کند و افزایش این بازدارندگی توسط ایران ظرفیتی برای کاهش احتمال اخلال در نظام اسلامی را برای ما ایجاد می‌کند و این خود فرصتی برای رشد و توسعه‌ی درون‌سیستمی است. آخرین فرصت محیطی، ضعف مکتب سرمایه‌داری در بُعد اقتصادی و ناکارآمدی این سیستم و شکست جزمیت مفاهیم آزادی و دمکراسی در دولت‌های غربی است که زمینه‌ی اضمحلال رقیب و در نتیجه‌ی کاهش موانع ایجادشده توسط دشمن را فراهم می‌کند. بهره‌برداری حداکثری از این ضعف در این برهه و استفاده از بی‌اعتمادی عمیق ایجادشده در اذهان عمومی از فرصت‌های تاریخی نظام اسلامی است. در پایان به توانی در جمهوری اسلامی می‌پردازیم که تنها در اختیار این نظام است. شاید کمی شعاری به نظر آید، ولی حمایت خداوند از این نظام یک واقعیت تجربه‌شده است. اگر با دیدی منصفانه به تاریخ بنگریم، شواهد بسیاری دیده می‌شود که نشان از امدادهایی خارج از اراده‌ی انسان دارد. واقعه‌ی طبس و قضیه‌ی افشای کودتای نوژه از مشهورترین این شواهد است و این حمایت در جنگ تحمیلی به اوج خود می‌رسد و هر تاریخ‌خوانی را به یاد مقاومت مسلمانان مدینه در صدر اسلام می‌اندازد. این ظرفیت، عالی‌ترین توان نظام اسلامی در مقابل دشمنان محسوب می‌شود: «یا أیها الذین آمنوا إن تنصروا الله ینصرکم ویثبت أقدامکم»
ارسال نظر: