اخبار آرشیوی

کدخبر: 540315

"بهار مطبوعات یا کودتای رسانه‌ای علیه دین؟"؛ نگاهی به عملکرد مطبوعاتی دولت اصلاحات/ "جریان یافتن آزادی بیان و قلم در دولت خاتمی بهایی سنگین از اعتقادات دینی مردم گرفت و در واقع بهار مطبوعات بر خلاف ظاهر پر زرق و برق خود، ضربه ای سنگین بر پیکره دین‌داری جامعه وارد کرد"

فاطمه مقدمی بررسی ره آوردهایی که هر دولت پس از اتمام دوران مسئولیت خود به ارمغان آورده یا سرمایه هایی که به علت سیاست ها و تصمیمات اشتباه به تاراج داده است را می توان از پس گذشتن سالها، بهتر مورد نقد و بررسی قرار داد؛ چرا که وجود مستندات مکتوب و ثبت شده کمک بسزایی در نقد و تحلیل منصفانه فعالیت های رییس جمهور در عرصه های مختلف اعم از اقتصاد، روابط بین الملل، خط و مش های سیاسی و فرهنگی و ... دارد. هرچند که در عرصه نقد و بررسی بیشترین توجهات به عملکرد دولت ها در عرصه اقتصاد و روابط بین الملل معطوف می شود و کمتر به مسائل فرهنگی و اجتماعی در هر دولت بهاء داده می شود؛ اما نباید از این نکته غافل بود که زیر ساخت های هر جامعه و نهادینه شدن تفکرات مردم در رهگذر اقدامات اجتماعی- فرهنگی هر دولت شکل می گیرد و یا دچار تغییر و اضمحلال می شود. با نگاه به عرصه مطبوعات در دولت‌های مختلفی که از اول انقلاب سکان داری ریاست جمهوری را بر عهده داشتند؛ شاهد آن هستیم که دولت هفتم و هشتم در کارنامه فرهنگی خود اصطلاح «بهار مطبوعات» را به یدک می کشد. بهار مطبوعات اصطلاحی است که به دوران ریاست جمهموری سید محمد خاتمی باز می گردد و علت این نامگذاری را می توان در دو بعد اصلی جستجو کرد؛ اول آنکه کثرت وجود نشریات و روزنامه ها از جنبه کمی مورد توجه است و دوم آنکه استراتژی سیاسی- اجتماعی که در رواج آزادی قلم برای بیان تفکرات و اندیشه ها در بستر مطبوعات شکل گرفته بود. اصحاب رسانه در دولت سید محمد خاتمی گسترش مطبوعات و آزادی قلم را جریانی قلمداد می کرد که در آن قرار بود آرمان های رنگارنگی از قبیل جریان های آزاد مبادله علمی و اطلاع رسانی و زایندگی فکر و اندیشه اتفاق بیفتد؛ اما متاسفانه با نگاهی عمیق به جهت‌گیری و محتوای بسیاری از مقالات و مصاحبه های انتشار داده شده می توان دانست که متاسفانه هزینه این آزادی قلم و اندیشه از دین و اعتقادات مذهبی مردم پرداخته شد. تا آنجا که برخی این افراطی‌گری‌ها در بیان و نشر عقاید تهدیدی برای از هم گسیخته شدن بنیان ها و باورهای مذهبی مردم محسوب می شد و این روند تا آنجا ادامه داشت که می‌توان یکی از اثرات جامعه مطبوعاتی دولت خاتمی را کمرنگ کردن ارزش های دینی در میان مردم دانست. هرچند که بسیاری از مصاحبه ها و مقالات در پشت پرده زیبای تحمل افکار اقلیت مخالف مطرح و پرداخته می شد و با الفاظ رنگارنگی همچون رشد عقلانیت و شکل گیری دیالوگ و تعامل در جامعه مطرح می شد، اما سبب نابسامانی هایی در افکار و عقاید مذهبی مردم شد که از همان مطبوعات سرچشمه می‌گرفتند. به عنوان نمونه در این میان می توان به مصاحبه دکتر عبدالکریم سروش با موضوع «چرا ملتی شاد نیستیم» اشاره کرد. وی در این مصاحبه علت غم و اندوه ملت ایران را در دین و آموزه های آن جستجو می کند و می گوید: «ما قوم ایرانی به خاطر احراز هویت شیعی مان بر مصائب اهل بیت و مظلومیت آنان پای فشرده ایم و انگشت تأکید نهاده ایم و به همین سبب تأکید بر عزاداری جزو نشانه های ملی و مناسک مذهبی ما در آمده است. بهترین نشانه این گرایش ملی عبارت از این است که ما روزهای ملی تعریف شده شادی بسیار کم داریم؛ دوران عزاداری را مردم ما بسیار طولانی کرده اند و علاوه بر ایام محرم وصفر، ایام موسویه، ایام فاطمیه و غیره را نیز پدید آورده اند. به آن مناسبت عزاداری اندوهناکی میکنند. سرایندگان ما، گویندگان و واعظان ما در مجالس میلاد پیشوایان دین، گریزی به مصیبت امام حسین(ع) می زنند و به اصطلاح خودشان می گویند نمک هر مجلسی ذکر مصیبت اباعبدالله است و بدین ترتیب آن مجلس شادی را با اندوه می آمیزند».1 هرچند که سخنان دکتر سروش در جلوه دادن مراسمات مذهبی شیعیان به عنوان علت غم و اندوه مردم ایران احتیاج به نگارش نقدی جداگانه دارد، اما نمونه‌ای از جهت گیری ها و فضاهای فکری که بر مطبوعات دولت اصلاحات سلطه داشت را نشان می دهد. زمانی که به بهانه روشن فکری و آزادی اندیشه سرمایه های تعیین کننده و اساسی مذهبی جامعه که از پس هزاران سال زحمت و رنج به دست آمده است به همین سادگی مورد خدشه و شبهه واقع می شوند. بدون شک اعتقادات مذهبی مردم را می توان مانند سرمایه ای دانست که نه تنها بسیار ارزشمند تر از نفت و منابع طبیعی است، بلکه اصلا با آن قابل قیاس نیست، اما صدافسوس که در برهه ای از تاریخ ایران این سرمایه ارزشمند به بهانه مد شدن لفاظی های رنگارنگ از طرف خودی ها مورد تهدید و حمله واقع می شوند و بارها از سوی مجامع قضایی به اتهام اهانت و حمله به مقدسات مذهبی توقیف و بسته شدند. جریان یافتن آزادی بیان و قلم متاسفانه در دولت خاتمی بهایی سنگین از اعتقادات دینی مردم گرفت و این بزرگترین آسیبی بود که بهار مطبوعات بر خلاف ظاهر پر زرق و برق خودضربه ای سنگین بر پیکره دین مداری جامعه وارد کرد. نگاه به فضای فکری که بر مطبوعات دوم خرداد سایه افکنده بود این گمان را در ذهن مخاطب تداعی می کند که یک کودتای خزنده مطبوعاتی در دولت خاتمی برای کم رنگ کردن دین مداری در مردم شکل گرفته بود؛ به عنوان نمونه می توان به سخن دکتر سروش در ماهنامه زنان، دی ماه 1378، شماره 59 اشاره کرد؛ وی می گوید: «ارزش های دینی دائماً در تغییر هستند، اگر روزی فاطمه (س) می گفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد». توسعه سیاسی اجتماعی در دوران اصلاحات بهانه ای شد تا حمله به دین و نمادهای مذهبی در دستور کار اصحاب رسانه و نویسندگان قرار بگیرد و به بهانه رسیدن به قله دموکراسی سعی در از بین بردن نمادهای دینی و مفاهیم ارزشی از جمله حجاب و حیای زن را داشته باشند. نوشین احمدی در ماهنامه جامعه سالم تیر 77 می گوید: « مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است» حمله به مواریث شیعه و همچنین استفاده ابزاری از دین و اعتقادات مردم برای رسیدن به قدرت و حفظ آن از بزرگترین جنایات بشری است که در طول تاریخ صاحبان قدرت از آن بهره بسیار برده اند. البته در این میانه مردم آگاه و با بصیرتی نیز بودند که دین خود را از گزند غارتگرانی که به دین و اعتقاد مردم چوب حراج می زدند توانسته اند حفظ کنند. پی نوشت: 1- کتاب سال همشهری- سال 78- مصاحبه
ارسال نظر: