اخبار آرشیوی

کدخبر: 707783

مراسم تجلیل "شهید طیب حاج رضایی"// بادامچیان: طیب حاج رضایی جوانمرد بود، همان ویژگی که خدا در قرآن درباره اصحاب کهف می فرماید جوانمردانی بودند که به خدا ایمان آوردند/ بیژن حاج‌رضایی، فرزند طیب: شهید عراقی تعریف کرد امام(ره) با ناخنش به سنگ مزار طیب می‌زد و می‌گفت تو را به خدا واسطه من و اربابت شو

به گزارش خبرنگار «نسیم»، مراسم تجلیل از آزاد مرد حسینی شهید طیب حاج رضایی در برنامه پرده عشاق شب در فرهنگسرای جوان (خاوران)، برگزار شد. اسدالله بادامچیان در این مراسم ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهیدان طیب و اسماعیل حاج رضایی بیان داشت: 50 سال که از آن تاریخ می گذرد و من یاد آن روزگار می افتم که رژیم ستمشاهی چقدرناجوانمردانه با جوانمردان رفتار بسیار زشتی کرد، هنگامی که این شهید به شهادت رسیدند ما به عنوان هیئت موتلفه بیانیه داده و مراسم هفت در حرم حضرت عبدالعظیم برای این شهدا گرفتیم ومردم حضور گسترده ای داشتند که توسط ماموران شاه درگیری ایجاد شد و سه نفراز دوستان مارا دستگیر و زندانی کردند و سپس بخاطر این درگیری و دستگیری دوستان و برای مقابله با رژیم طاغوت تظاهرات کردیم. امام، هنر خدایی زندگی کردن را به ما آموخت وی افزود: مقابله با رژیم طاغوت حرکت ارزشمندی بود که به برکت شهادت این عزیزان بود، ما اسیر رژیمی بودیم که مزدور آمریکا و غرب بود که در این خصوص حسین فردوست در خاطراتش می نویسد شاه فقط دستور اجرا می کرد. بادامچیان در ادامه گفت: بسیاری از خاطرات آن روزگار قابل بیان نیست، خدا به ما عنایت کرد یک رهبرالهی خدایی که برای خودش هیچ چیز نمی خواست و همه چیز را برای خدا می خواست و هنرخدایی زندگی کردن و ارزشهای متعالی را به ما آموخت که الگوی آن حضرت (امام ره) ،اکنون به نهضت بیداری اسلامی انجامیده است این عضو حزب موتلفه بیان داشت: پریروز دیدم اوباما می گوید اگرزورم می رسید تمام پیچ و مهره های هسته ای ایران را نابود می کردم و من اوج ذلت فرعون زمان را دیدم ، این از برکت شهدا و توفیق و عنایت الهی است در گذشته در محضر حضرت امام (ره)و بعداز ایشان در محضر رهبری معظم انقلاب فرزند زهرا(س) و حسین(ع) ، اوج ذلت فرعون را دیدم. وی افزود: به برکت شهدا نه تنها جلوی حمله به ایران بلکه جلوی حمله به سوریه و لبنان را هم گرفته شده است و عزت به ما داده است. لبنانی که عروس خاورمیانه نام می دادند و دانشگاه امریکایی بیروت می خواست افراد را با منش آمریکایی تربیت کند اما امروز صحنه عظیمی را می بینید که لبیک یا حسین(ع) را فریاد و زمزمه می کنند و آمریکا این را نمی فهمد. طیب ویژگی اصحاب کهف را داشت بادامچیان ادامه داد: اسماعیل حاج رضایی متدین خداخواهی بود و وقتی که امام (ره) درصحنه جهاد فی سبیل الله حاضرشد ، اوهم با اموال و انفاسش جهاد کرد. وی در ادامه بیان داشت: طیب حاج رضایی جوانمردی بود که ویژگی های خاصی داشت همان ویژگی که خدا در قرآن درباره اصحاب کهف می فرماید جوانمردانی بودند که به خدا ایمان آوردند و خدا پاداش جوانمردی شان را داد طیب، به فرزند زهرا(س) پشت نکرد بادامچیان ضمن بیان خاطره ای از مرحوم عسگرالادی بیان داشت: مرحوم عسگراولادی خاطرات زندانی شدن خود را تعریف می کرد و نقل می کرد که زندانبان زندان شاه درباره طیب می گفت افسران شاه نزد طیب حاج رضایی در زندان آمدند و گفتند کارت تمام است اما سه راه داری که جانت را نجات دهی ، اول اینکه شاه را به جد همایونی قسم بدهی و دوم ولیعهد را شفیع خود قرار دهی و به شاه بگویی به حق این ولیعهدت تورا ببخشد و سوم اینکه از امام خمینی( ره) تبری بجویی و بعد درمورد ایشان هرچه ما گفتیم بگویی. طیب فکر کرد و گفت من به شاه قسم بده نیستم من همه کارهایم را کرده ام، شاه اگر غیرت داشت من را شکنجه نمی کرد ، نمی خواهم اینها خیال کنند من از اینها هستم من می خواهم از اهل بیت (ع) باشم و دیگر اینکه چرا از ولیعهد شفاعت بخواهم من شفاعتم را از مادرم زهرا(س) می خواهم، یک عمری گناه داشتم اما آرزوی من این است که حضرت زهرا (س)و اباعبدالله (ع) کنند من دسته عزاداری راه انداختم،عزاداری کردم و به شفاعت اهل بیت امیدوارم و دیگر اینکه من از چه کسی تبری بجویم از فرزند حسین(ع) و زهرا(ع)( امام ره)؟! من آرزویم این است که اینها روز قیامت دست من را بگیرند، اینکه بگویم من از امام (ع) پول گرفتم و تظاهرات راه انداختم آن وقت جواب امام حسین (ع ) ابوالفضل (ع) را چه بدهم ؟ من این کاررا نخواهم کرد هر کار که می خواهید بکنید. شهیدی که غیور بود بادامچیان در ادامه اضافه کرد: ویژگی دیگر طیب حاج رضایی صداقتش بود، روضه خوانی ایشان را سال 42 دیدم ، ما عکس امام را چاپ کرده بودیم و رفتیم محل روضه طیب زدیم و از شهربانی آمدند گفتند عکس امام را باید بردارید و طیب در جواب گفت من عکس مرجع تقلید و فرزند زهرا (س) را بر نمی دارم هر کاری خواستید بکنید. طیب حاج رضایی صادقانه عزادری می کرد. وی افزود: ویژگی دیگر طیب غیرت او بود که اجازه نداد به امام تهمت بزند و جبهه اش را مانند حر عوض کرد و امام فرمود طیب حر انقلاب است. نماینده سابق مجلس شورای اسلامی بیان داشت: مرحوم عسگر اولادی می گفت طیب با شهید مهدی عراقی که صمیمی بودند پیغامی برای امام فرستاد و گفت به امام بگو قیامت مرا شفاعت کند، بگو من حاضر نشدم به فرزند زهرا (س) و حسین(ع) تهمت بزنم بگو خدا مرا می بخشد؟ بگو من از شما می خواهم که دعا کنی خدا مرا بپذیرد و نگذارد بیخودی در دنیا بمانم و امام به شهید عراقی فرمود پیغام برسان و بگو، اولا من چرا؟ خداوند قلب تو و چیزی که در درون توست را می بیند و خودش جبران می کند، اینکه برای اهل بیت و فرزند زهرا (س) از همه چیزت گذشتی، انشاالله خدا تورا پذیرفته و کارت حل شده است. پدرم اراداتمند اباعبدالله(ع) بود بیژن حاج رضایی، فرزند طیب نیز در این مراسم گفت: اسماعیل حاج رضایی از شهدای پرافتخارکشورماست و این دو باهم بودند و علی اکبررضایی فرزند ایشان و ما نیز باهم بودیم هرکاری می کردیم با هم بودیم. وی افزود: برای من مشکل است که از پدرم تعریف کنم. یکی ازمسائلی که پدرم مدام مطرح می کرد، ارادتش به اباعبدالله (ع) و خاندان عصمت و طهارت بود .بعد از سال 57 تا کنون حرفهای زیادی راجع به پدرم عنوان شده است می گویند بی سواد و نادان بود در حالی که وصیت به خط خودشان است را داریم در آن دوران به تحصیلات ابتدایی بی سواد نمی گفتند و دیگر اینکه عنوان می کنند یک دوره ای را به جهالت سپری کرده این درحالی است که ایشان از همان ابتدای دوران جوانی در 22 سالگی ارادت خاصی به اباعبدالله داشت. وقتی که طیب قبرستان بهائیان را خراب کرد! فرزند طیب بیان داشت: پدرم مرید پر و پا قرص آیت الله بروجردی بود و سالی دو سه بار مقید بود به به قم دیدار ایشان برود. در سال1393 آقای بروجردی به پدرم می گویند به من گزارش داده اند در مسگرآباد یک قبرستانی برای بهائیان ساخته اند، شما باشید و بهائیان قبرستان داشته باشند! کسی که دنیا ندارد می خواهد آخرت داشته باشد و خلاصه بعد از برگشت از این دیدار و برگشت از قم آیت الله کاشانی هم این موضوع را مطرح می کنند که فردای آن روز پدرم با بیل و کلنگ و کمپرسی به سمت قبرستان می روند و درو دیوار آن را خراب و خلاصه قبرستان را ویران می کنند چند روز بعد آقای ایادی به شاه می گوید همچین کاری شده، شاه می گوید چه کسی این کار را کرده؟ می گویند طیب خان. وی در ادامه گفت: شاه دستور می دهد پدرم به کاخ برود، صبح آن روزی که پدرم به دربار می رود شاه احوالپرسی سنگینی با ایشان می کند به پدرم می گوید حالا جرات این را پیدا کردی که قبرستان بهایی هارا خراب می کنی؟ پدرم می گوید من این کار را نکردم مراجع و علمای مذهبی که ما مریدشان هستیم دستور دادند گفتند کسی که دنیا ندارد آخرت برای چه می خواهد و درست هم می گویند، ما هم رفتیم و قبرستان را خراب کردیم. بیژن حاج رضایی گفت:‌ پدرم به پیشواز مرگ رفت و آن هم در راه اباعبدالله (ع) بود. حاصل شهادت دوبزرگوار حاج اسماعیل رضایی و پدرم طیب حاج رضایی قوت قلبی شد برای من و شاید 30 سال است که آرزو می کنم که چنین مرگی را خدا نصیب من کند. وقتی امام(ره) بر سر مزار طیب رفت وی افزود: پدرم یکبار در منزل شهید کلاهدوز با حضرت امام (ره) دیدار داشت که فردای آن روز اعدام شد و ما با سختی و بدبختی توانستیم جنازه هارا تحویل بگیریم دیگر اینکه سال 57 و انقلاب شد و تغییر تشکیلات و اولین کسانی که به دیدار امام رفتند پانزده خردادی ها ، غیر از پدرم و اسماعیل رضایی بودند. فرزند طیب بیان داشت: مهدی عراقی را بعد از انقلاب ملاقات کردم و ایشان تعریف می کرد و می گفت یک هفته ، ده روز از انقلاب گذشته بود که من و سید احمدآقا و حضرت امام (ره) داخل ماشین نشستیم و بدون هماهنگی به سمت شاه عبدالعظیم رفتیم و تا امام داخل صحن شد و سلامی کرد به من گفت خاک طیب کجاست؟ من را ببرید سر خاک طیب و خلاصه سر خاک طیب می روند و فاتحه می خوانند، مرحوم عراقی می گفت ما که فاتحه خواندیم گفتیم ما برویم تا امام (ره) اگر می خواهد حرفی بزند راحت باشد بعد از ده دقیقه که برگشتیم دیدیم امام با ناخنش به سنگ می زد و گفت تو را به خدا واسطه من و اربابت شو. وی در نهایت گفت: این کفایت می کند برای کسی که رستگار شود. یک همچین مردی با آن همه مبارزات دینی که این جمله را بگوید دیگر تکلیف بقیه مشخص است.
ارسال نظر: