تسلیح کرانه باختری چگونه محقق میشود؟
ناصر ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران و دکتر حسن هانیزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه طی نشست تخصصی در خبرگزاری «نسیم» به بررسی لوازم و زمان تحقق "تسلیح کرانه باختری" پرداختند
گروه بین الملل - نشست 'بررسی آخرین تحولات غزه' با حضور ناصر ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران و حسن هانیزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در خبرگزاری «نسیم » برگزار شد. در این نشست ضرورت تسلیح کرانه باختری، تفاوت ها و دستاوردهای جنگ اخیر غزه، آینده مقاومت، شبهات اخیر راجع به روابط ایران و مقاومت فلسطین و موضوعاتی از این دست مورد بحث و بررسی قرار گرفت. مشروح این نشست را از نظر میگذرانید.
«نسیم»: مختصات جنگ اخیر غزه چیست و این جنگ چه تفاوتی با درگیریهای گذشته دارد؟
ابوشریف: بسم الله الرحمن الرحیم. تفاوت مهمی که در جنگ اخیر شاهد آن بودیم، قدرت گروههای فلسطینی بود. مقاومت از سال 2005 تحقیقات و ساخت موشکها را آغاز کرد و طی 9 سال گذشته پیشرفتهای غیرقابل تصوری در این زمینه داشته است. در زمینه نیروهای مقاومت نیز، پس از آغاز حکومت حماس بر نوار غزه، بسیاری از جوانان فلسطینی برای ورود به گروههای مقاومت داوطلب شدند. از سال 2007 تاکنون با توجه به قطع همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی و همچنین خروج نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان از غزه بحث آموزش و مسلح شدن این منطقه سرعت بسیاری یافت. موضوع دیگر بحث قدرت مقاومت در حفر تونلهای پیشرفته و نفوذ به پشت خطوط دفاعی رژیم صهیونیستی بود و این موضوع باعث بهبود تحرکات مقاومت در داخل و خارج نوار غزه شد. ایران نیز از سال 2007 میلادی تاکنون کمکهای خود به مقاومت فلسطین را بسیار افزایش داده است .
در زمان دولت محمد مرسی در مصر، خروج فلسطینیان از نوار غزه افزایش یافت و این موضوع امکانی را برای مقاومت در آموزش در خارج از نوار غزه ایجاد کرد و مبارزان فلسطینی به ایران، سوریه و لبنان سفر میکردند. جهاد اسلامی نیز از سال 2006 تاکنون بسیار پیشرفت کرده است و با توجه به اینکه وابستگی جهاد اسلامی به التزامات سیاسی بسیار کمتر است، این جنبش فعالیت بیشتری برای اقدامات نظامی انجام میدهد. جنبش جهاد اسلامی با وجود آنکه جنبشی کوچکتر نسبت به حماس است ولی دستاوردهایی در سطح حماس به دست آورده است و حتی برخی از درگیریها را به طور مستقل فرماندهی میکند. در بسیاری از محافل این موضوع اعلام نمیشود ولی پس از جنگ هشت روزه در سال 2012، جنبش جهاد اسلامی جنگی شش روزه را با رژیم صهیونیستی آغاز کرد که این موضوع به دلیل ترور یکی از فرماندهان نظامی جنبش جهاد اسلامی رخ داد.
به طور کلی باید بار دیگر تأکید کنم که قدرت نظامی مقاومت و همچنین فکر و تاکتیک جریان مقاومت پیشرفت زیادی داشته است. برای مثال نفوذ مبارزان به پشت خطوط دفاعی رژیم صهیونیستی و همچنین تصمیم مقاومت در اجازه ندادن به ورود ارتش رژیم صهیونیستی به داخل نوار غزه از جمله استراتژیهای جدید در مقاومت بود.
هانی زاده : ویژگی اصلی جنگ اخیر در نوار غزه توازن وحشت بود که گروههای مقاومت در سرزمینهای اشغالی ایجاد کردند. شما باید بدانید که توازن نظامی هرگز میان گروههای فلسطینی و ارتش رژیم صهیونیستی به وجود نخواهد آمد ولی توازن وحشت که گروههای مقاومت به وسیله موشکپرانی به سرزمینهای اشغالی ایجاد کرد، بسیار سازنده و مؤثر بود .
بزرگترین برگ برنده گروههای مقاومت فلسطینی، نیروگاه اتمی دیمونا است، شما شاهد هستید که تمام مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی در حال حاضر زیر پوشش موشکهای مقاومت است. اگر زمانی گروههای مقاومت به عنوان آخرین برگ برنده، نیروگاه اتمی دیمونا را که از سال 1960 تاکنون در حال فعالیت است و بسیار آسیبپذیر و ضعیف است، هدف قرار دهند، تشعشعات این نیروگاه تمام منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و همین نیروگاه دیمونا که روزی نماد امنیت پایدار رژیم صهیونیستی بود، امروز به بزرگترین نقطه ضعف این رژیم تبدیل شده است . اگر فلسطینیان که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، تصمیم به هدف قرار دادن دیمونا بگیرند، منطقه برای 70 سال تحت تأثیر تشعشعات آن قرار خواهد گرفت و لذا رژیم صهیونیستی سعی دارد تا بسیار آبرومندانه تسلیم شود.
امروز ثابت شد که آسیبپذیری اسرائیل از درون خود بسیار زیاد است و این رژیم هر بار در مذاکرات غیرمستقیم با گروههای مقاومت برای پایدار نگاه داشتن آتشبس در حال دادن امتیاز است و صهیونیستهایی که روزی از 100 کشور جهان برای زندگی آرام به فلسطین مهاجرت کردند، امروز از ترس موشکهای دستساز مقاومت فلسطین در حال فرار هستند. در زمان جنگ 33 روزه 270 هزار صهیونیست، فلسطین را به مقصد کشورهای اروپایی و آمریکا ترک کردند و امروز ما شاهد تکرار این سناریو هستیم. این در حالیست که در غزه خانوادههایی مانند خانواده بطش که 18 نفر از اعضای خود را از دست داده است، در کنار مقاومت ایستادگی میکند و حتی خم به ابروی خود نمیآورند و فلسطینیان برای داشتن کرامت و زندگی آزاد حاضرند بیشتر از این فدا کنند و این پیروزی انشاء الله با همین امکانات کم محقق خواهد شد و رژیم صهیونیستی در زبالهدان تاریخ نابود خواهد شد .
«نسیم»: به نظر می رسد یکی از تمایزات جنگ اخیر، نوعی اجماع جهانی علیه رژیم صهیونیستی در نقاط مختلف جهان از جمله اروپا و آمریکا باشد. نظر شما چیست؟ نقش کشورهای همسایه و عربی در جنگ اخیر چه بود؟
ابوشریف: ما در جنگ اخیر غزه شاهد یک خیزش جهانی در افکار عمومی مردم علیه رژیم صهیونیستی بودیم ولی در دولت های حامی این رژیم، تغییری در مواضع آنان شاهد نبودیم . در برخی از کشورها مانند انگلیس و فرانسه، دولتها به دلیل اعتراضات مردمی گسترده، مجبور به ارائه برخی اظهارنظرها شدند. دولت و وزارت خارجه آمریکا نسبت به کنگره و همچنین موسسههای حامی رژیم صهیونیستی آرامتر عمل کردند حتی طرح جان کری از طرح مصر برای فلسطینیان بهتر بود! و شاهد بودیم که رژیم صهیونیستی، طرح آمریکا را رد کرد و طرح مصر را پذیرفت. جالب است که که رژیم صهیونیستی برای اولین بار طی 60 سال گذشته، طرح ارائه شده از سوی آمریکا را رد کرد. مهمترین موضوع این است که افکار عمومی جهانیان علیه رژیم صهیونیستی فعال شده است و این موضوع بسیار به ضرر این رژیم است زیرا تلآویو تاکنون تنها با تکیه بر احساسات جهانی درباره "هولوکاست" دوام آورده است.
ولی یک تغییر بسیار خطرناک دیگری نیز در منطقه رخ داده است و آن، همراهی سیاسی، نظامی و اقتصادی چهار کشور عربی منطقه با رژیم صهیونیستی بود که به اعتراف تحلیلگران صهیونیستی، حتی تلآویو نیز توقع چنین همراهی از سوی کشورهای عربی با اسرائیل علیه مقاومت فلسطین را نداشت . در موضوع مذاکرات آتشبس نیز به همین صورت، برخی از کشورهای عربی با اعمال فشار به گروههای مقاومت، سعی دارند از منافع رژیم صهیونیستی در این مذاکرات حمایت کنند. زیرا اگر گروه های فلسطینی در مذاکرات به پیروزی برسد؛ خط مقاومت بار دیگر در جهان اسلام زنده میشود و حکومتهای عربی را تهدید میکند.
درباره سوریه و لبنان باید بگویم که سه کشور فلسطین، سوریه و لبنان از گذشته با یکدیگر علیه اشغالگران غربی متحد بودند و اکنون نیز این اتحاد ادامه دارد. ولی در حال حاضر سوریه و عراق به دلیل تحولات اخیر در این کشورها به مسائل داخلی خود سرگرم هستند و در جنگ اخیر غزه نقش آنان آنچنان فعال نبود. حزب الله لبنان نیزدر حال حاضر بیشتر تمرکز خود را بر مرزهای مشترک با سوریه قرار داده ولی این موضوع بر نقش آن در موضوع آزادسازی فلسطین تأثیر نداشته است.
در مورد حمله همه جانبه به رژیم صهیونیستی از سوی گروه های فلسطینی، حزب الله، سوریه و دیگر اعضای خط مقاومت باید گفت که طرح این موضوع آماده است ولی هنوز اجماع جهانی و منابع مالی و نظامی آن تأمین نشده است. درباره منطقه نیز به همین ترتیب است، به معنای دیگر، بسیاری از دولت های عربی درحال توطئه علیه جوامع خود هستند و هنوز روحیه کافی برای نابودی رژیم صهیونیستی قدرت کافی را ندارد و دولت های عربی درحال توطئه علیه مقاومت فلسطین، عراق، حزب الله و سوریه هستند.
در حال حاضر ما در غزه به دنبال کسب برخی از اهداف هستیم ولی این اهداف برای آزادسازی فلسطین کافی نیست و جنگ آزادسازی کامل فلسطین در آینده نه چندان دور آغاز خواهد شد.
هانی زاده: به صورت فشرده عرض می کنم که جنگ غزه چهره منافقانه برخی از رژیم های عربی را آشکار کرد با وجود آنکه حماس از نظر نظامی و در میدان به پیروزی دست یافت ولی فشارهای اعمال شده توسط برخی دولتهای منطقه، در حال تغییر پیروزی مقاومت به پیروزی رژیم صهیونیستی است.
شیخ زاید، وزیر خارجه امارات 10 روز پیش از آغاز حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه با وزیر خارجه این رژیم در پاریس ملاقات می کند و در آن ملاقات وزیر خارجه امارات قول می دهد که در صورتی که اسرائیل، حماس و جهاد اسلامی را نابود کند، تمام مبالغ صرف شده در این جنگ را تأمین خواهند کرد. و یکی دیگر از سران کشورهای عربی گفته بود که موضوع فلسطین، یک موضوع تحمیلی برای اعراب است و آنان طی 66 سال گذشته، زندگی را برای ما سخت کردهاند. تمام این اظهارت نشان می دهد که رژیم های عربی از پوست ظاهر فریب خود خارج شدند و به صورت علنی در کنار تلآویو ایستادهاند.
به نظر من، اتحاد میان حماس و جهاد اسلامی در جنگ اخیر غزه، علاوه بر پیروزی نظامی در میدان جنگ، به پیروزی سیاسی در مذاکرات نیز خواهد انجامید و مقاومت میتواند مطالبات خود را به رژیم صهیونیستی تحمیل کند. نقش مصر نیز در موضوع فلسطین، متأسفانه نقش تخریبی بود و مصر دیگر محبوبیت خود را در میان مسلمانان از دست داده است و سران رژیم صهیونیستی بارها از مصر و کمکهای آن به این رژیم در گذر از بحران غزه قدردانی کردهاند و دولت مصر را شریک خود میدانند.
«نسیم»: آینده دولت وحدت ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابوشریف: بالاخره دولت وحدت ملی پس از سالها تشکیل شد ولی باید در همین جا اعتراف کنم که پایههای این دولت بر اساس ضرورت و نیاز برپا نشده بلکه متاسفانه براساس منافع سیاسی تشکیل شده است . مردم فلسطین نیاز شدیدی به وحدت دارند ولی آنچه که گروههای فلسطینی را به تشکیل دولت وحدت ملی قانع کرد، منافع خارجی بود و نه منافع مردم فلسطین. به نظر من این توافق و وحدت بسیار ناپایدار است و فشارهای زیادی از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی برای نابودی آن اعمال میشود. جنگ اخیر غزه مردم فلسطینیان را با یکدیگر متحد کرد و با وجود اختلافات موجود میان گروههای مختلف مردمی، ریخته شدن خون فلسطینان در غزه باعث وحدت سیاسی میان آنان شد .
ما بازسازی مجدد تاریخ مقاومت در فلسطین را میخواهیم تا مردم بار دیگر وحدت کامل خود را به دست آورند و مسئولیت هرگونه تعلل و سنگ اندازی بر عهده تشکیلات خودگردان و محمود عباس است. البته نباید تلاش آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی را در اعمال فشار برای جلوگیری از ورود گروههای فلسطینی اسلامگرا به روند سیاسی را نادیده گرفت. ولی با حضور گسترده گروههای مقاومت فلسطینی و پایگاه مردمی آنان، بسیار دشوار است که آنان را از جریان سیاسی فلسطین حذف کرد. تلاش رژیم صهیونیستی برای ترسیم خط قرمز برای حضور سیاسی گروههای مقاومت فلسطینی را نباید نادیدده گرفت زیرا در صورت پیروزی مقاومت در زمینه سیاسی مانند پیروزی در میدان نبرد، پایگاه مردمی آن در اداره فلسطین را افزایش خواهد داد. هنوز وضعیت اتحاد مردمی چه از نظر سیاسی و چه از نظر برنامه مبارزاتی هماهنگ متأسفانه تحت تأثیر مسائلی چون هماهنگی تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی و فشارهای غربی و عربی قرار دارد.
هانی زاده: وحدت ملی در فلسطین میان تشکیلات خودگردان و جنبش حماس، نیاز ریشهای نداشته و زائیده برخی تحولات منطقه بود. اول از همه به بنبست رسیدن مذاکرات صلح میان رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان، محمود عباس را مجبور به نزدیک شدن به حماس کرد تا از جایگاه مردمی مقاومت برای بازسازی چهره این تشکیلات استفاده کند. از سوی دیگر حماس در فعالیت سیاسی خود دچار اشتباه استراتژیک شد. به عبارت دیگر بحران سوریه، پیروزی اخوانالمسلمین در مصر و پیروزی حزب عدالت و توسعه در ترکیه باعث شد تا حماس فریب بخورد و در مدتی کوتاه پایگاه مردمی خود در فلسطین را به دلیل سیاست کاری از دست بدهد و از این رو حماس مجبور شد تا برای ترمیم چهره خود و جبران ضرباتی که در منطقه متحمل شد مانند کودتا علیه اخوانالمسلمین در مصر را با نزدیک شدن به تشکیلات خودگردان فلسطین جبران کند. موضعگیری حماس در تحولات سوریه نیز به وجهه این جنبش بسیار ضربه زد و از این رو تشکیل دولت وحدت ملی تنها یک اقدام تاکتیکی است و این وحدت پایدار نخواهد بود .
البته جنگ اخیر در غزه تغییر مسیر سیاستهای حماس را به خوبی نشان داد و حماس بار دیگر با نزدیک شدن به جریان مقاومت و اتحاد با جنبش جهاد اسلامی سعی کرد تا اشتباهات خود را جبران کند . تشکیلات خودگردان نیز مطمئنا با گذشت زمان متوجه کوتاهیها و اشتباهات خود خواهد شد و متوجه میشود که روند مذاکره با رژیم صهیونیستی هیچ ثمری نخواهد داشت و نسل آینده تشکیلات خودگردان یعنی پس از محمود عباس با رویکردی جدید وحدت فلسطینیان را کامل خواهد کرد .
«نسیم»: در جنگ اخیر شاهد شبهه افکنی های زیاد علیه روابط مردم و دولت ایران با مقاومت فلسطین بودیم. این مسأله را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابوشریف: رابطه جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس با ایران، رابطهای به دور از اهداف سیاسی است. برای گروههای مقاومت، ایران اصلیترین شریک در آزادسازی فلسطین است. حتی با وجود آنکه در رسانهها اعلام نمیشود؛ ولی مسئولان حماس نیز بر این امر اتفاق نظر دارند. ایران و گروههای مقاومت فلسطینی در موضوع آزادسازی فلسطین هرگز با یکدیگر اختلاف نداشته و نخواهیم داشت. ممکن است در برخی موضوعات مانند سوریه اختلاف نظرهایی میان حماس و ایران وجود داشته باشد ولی ایران و حماس در موضوع فلسطین با یکدیگر شریک هستند. ایران و حماس همواره به دنبال استحکام و تقویت روابط با یکدیگر بودند و روابط میان این دو شریک هرگز متوقف نمی شود.
در میان ملت ایران برخی شایعهها درباره اینکه "فلسطینیان خون ایران را قبول نمیکنند" منتشر شده است که این موضوع دروغی بزرگ است زیرا "کمیته امداد امام خمینی" و "هلال احمر" ایران به طور مداوم در غزه فعالیت می کنند و مردم فلسطین به عنوان اولین مراکز کمکرسانی به آنان مراجعه میکنند. در جنگ 22 روزه، یکی از پایگاههای خبری در عراق خبری منتشر کرد که گروههای مقاومت فلسطینی در همان لحظات ابتدایی آن را دریافت کرده و علیه آن واکنش نشان دادند و در آن خبر آمده بود که "یکی از فرماندهان حماس گفته است که همانطور که یزید بر امام حسین(ع) پیروز شد؛ ما نیز بر رژیم صهیونیستی پیروز میشویم". و این خبر در ایران با سرعت بسیار زیادی منتشر شد. گروههای فلسطینی در همان دقایق ابتدایی با پایگاه خبری مورد نظر در عراق تماس گرفتند و خواستار توضیح درباره این خبر شدند و آن پایگاه خبری به ما جواب داد که این اظهارات سه سال گذشته توسط یکی از فرماندهان حماس اعلام شده است و ما پس از تحقیقات متوجه شدیم که آن فرمانده حماس گفته بود "همانطور که امام حسین(ع) با خون خود بر شمشیر یزید پیروز شد؛ ما فلسطینیان نیز با خون خود، صهیونیستها را شکست خواهیم داد". و این سخن بارها از سوی رهبران گروههای مقاومت فلسطینی اعلام شده است. در مجموع نباید به این شایعات توجه کرد زیرا اینگونه اخبار از سوی جاهلان یا سرویسهای جاسوسی که هدف ایجاد تفرقه در خط مقاومت را دنبال میکنند؛ صادر میشود.
هانی زاده: اختلاف افکنی میان کشورهای خط مقاومت نیز به دلیل جنگ روانی گستردهای که رژیم صهیونیستی در میان مردم کشورهای منطقه به راه انداخته است و به دلیل آگاهی کمی که کشورهای عربی نسبت به مردم ایران دارند تا حدودی گسترش یافته ولی اتحاد میان مسئولان ایران و مقامات جنبشهای مقاومت یک پیوند ناگسستنی است؛ زیرا موضوع فلسطین چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ سیاسی، جزئی از مواضع اصولی ایران است و تحولات منطقه هیچ تأثیری بر آن نخواهد داشت.
«نسیم»: جنگ اخیر غزه به چه میزان در روحیه مردم کرانه باختری برای آغاز دوباره انتفاضه تاثیر داشت؟
: مردم فلسطین اگر بدانند که اقدامات آنان فایدهای نداشته است به تحرک خود ادامه نمیدهند. در دهه 80 میلادی و به خصوص در سال 1984 مقاومت در کرانه باختری فعال بود اما مردم چنین احساسی نداشتند. ولی در سال 1987 ناگهان تنها با گذشت سه سال، همه چیز تغییر کرد و مردم انتفاضه اول را آغاز کردند و کرانه باختری تبدیل به مهد عملیاتهای نظامی و شهادت طلبانه شد و این موضوع هفت سال ادامه داشت ولی خیانت مسئولان همواره به مردم فلسطین ضربه زد و پس از هفت سال مقاومت در کرانه باختری شاهد امضای توافقنامه ننگین اسلو بود. این موضوع باعث سرخوردگی مردم شد. با وجود این بار دیگر در سال 2000 انتفاضه الاقصی(انتفاضه دوم) شکل گرفت و مردم دوباره امید خود را به دست آوردند. مقاومتی که امروز در غزه شاهد هستیم، در انتفاضه دوم الاقصی در کرانه باختری شاهد آن بودیم و حتی مقاومت مردمی در این منطقه از غزه بهتر و بزرگتر بود. در سال 2002 اردوگاه "جنین" که یک کیلومتر وسعت داشت، 13 روز در برابر ورود نیروهای رژیم صهیونیستی که "شائول موفاز"، وزیر جنگ وقت آنان را فرماندهی میکرد، ایستادگی کرد و 53 نظامی صهیونیست در این مدت کشته شدند و در همان سالها 1100 صهیونیست در عملیاتهای شهادت طلبانه کشته شدند. ولی معمولا ایستادگی مردم با مذاکرات مسئولان و رژیم صهیونیستی به تباهی کشیده میشد و امید مردم برای ادامه مبارزات از بین میرفت.
امروز تنها در صورتی امکان بازگشت مردم به مبارزات وجود دارد که امید آنها برای آزادی فلسطین بیش از پیش باشد. امروز چهارچوب فکری مردم کرانه باختری با فعالیتهای محمود عباس تطبیق پیدا کرده و آنان فکر میکنند که در صورت عدم وجود محمود عباس، امور آنان پیش نخواهد رفت و در صورتی که اقدامی از سوی مردم کرانه باختری علیه رژیم صهیونیستی انجام شود، در نهایت به نفع محمود عباس پایان مییابد و نه به نفع مقاومت و همین موضوع باعث ایجاد تردید در مردم برای ادامه مبارزات شده است. امروز شاهد حرکتهای مردمی کوتاه و محدود در کرانه باختری از جمله همراهی مردم این منطقه با غزه و یا تظاهرات علیه رژیم صهیونیستی در اعتراض به شهادت "محمد الخضیر" نوجوان فلسطینی هستیم ، ولی این موضوعات به آتش فراگیری برای آغاز انتفاضه جدید و یا آمادگی مردمی برای مقابله با رژیم صهیونیستی تبدیل نشد .
اگر اهداف مقاومت در جنگ اخیر محقق شود، عملیات مسلح سازی کرانه باختری امکان پذیر است . البته باید به این نکته اشاره کرد که کشورهای عربی نمیخواهند مقاومت در جنگ غزه به پیروزی برسد. حتی برخی از فلسطینیان نیز نمیخواهند مقاومت در غزه به پیروزی برسد تا مقاومت در کرانه باختری بار دیگر شکل بگیرد. لذا در مذاکرات غیرمستقیم میان گروههای مقاومت و رژیم صهیونیستی در قاهره، اعمال فشار تنها از سوی رژیم صهیونیستی نیست؛ بلکه بسیاری از کشورهای عربی از این رژیم در مذاکرات حمایت میکنند . دلایل بسیاری وجود دارد که اسرائیل به جنگ علیه غزه ادامه ندهد ولی حمایت کشورهای عربی مانند عربستان، امارات، مصر و اردن از این رژیم و تلاش آنان برای جلوگیری از پیروزی مقاومت در غزه باعث ادامه جنگ رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین شده است . برای آنکه در صورت پیروزی غزه، بار دیگر مقاومت به عنوان خط مرکزی مردم فلسطین برای مقابله با رژیم صهیونیستی تبدیل میشود. لذا در حال حاضر مردم کرانه باختری منتظر نتایج جنگ غزه هستند تا تصمیم خود را برای ادامه مبارزات اتخاذ کنند .
ولی عملیات مسلح سازی کرانه باختری به دو پایه اساسی نیاز دارد، اول، ایمان مجدد مردم به خط مقاومت و دوم اراده مردمی و مسئولان فلسطینی برای پایان دادن به همکاریهای امنیتی با رژیم صهیونیستی . اگر امروز شاهد قدرت مقاومت در نوار غزه هستیم، دلیل آن توقف هماهنگی امنیتی با رژیم صهیونیستی است. در کرانه باختری به دلیل حضور مستمر نظامیان رژیم صهیونیستی و هماهنگی امنیتی با تشکیلات خودگردان، حرکتهای مقاومت به شکل بسیار محدود شکل میگیرد و رشد میکند ولی با اطلاعاتی که نیروهای امنیتی تسکیلات خودگردان فلسطینی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار میدهند، این حرکتها سرکوب میشود و مردم بار دیگر باید از صفر شروع کنند. با نگاهی به مستندات مربوط به سال 2005 درباره گروههای مقاومت در کرانه باختری، مشخص میشود که هیچ یک از جوانانی که در آن زمان حضور داشتند، دیگر نیستند. تمام آنان که مسئول گروههای مقاومت بودند، ترور شده و به شهادت رسیدند.
امروز برای تشکیل یک گروه کوچک متشکل از سه نفر در کرانه باختری نیاز به 150 هزار دلار هزینه است و موفقیت این گروه تضمین شده نیست زیرا پس از مدتی یا ترور و یا بازداشت میشوند و بار دیگر به خانه اول باز میگردد. در کرانه باختری قیمت یک قطعه سلاح "ام 16" آمریکایی 50 هزار دلار است و در سال 2005 قیمت هر یک فشنگ در کرانه باختری قیمتی معادل هفت دلار داشت. با توجه به این مسائل، عملیات مسلح کردن کرانه باختری عملیاتی سخت است زیرا افراد توان مالی برای تأمین مایحتاج گروهها را ندارند و از سوی دیگر نظارت 24 ساعته رژیم صهیونیستی نیز این امر را دشوار کرده است. با این وجود اگر ایمان و اراده لازم در مردم به وجود بیاید، این امر شدنی است .
«نسیم»: با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز عید فطر و تأکید ایشان بر لزوم مسلح شدن مقاومت در کرانه باختری، وضعیت این منطقه را چگونه ارزیابی میکنید و آیا پتانسیل کافی برای آغاز مجدد انتفاضه و اقدام علیه رژیم صهیونیستی وجود دارد؟
ابوشریف: کرانه باختری در شرق فلسطین و غرب رود اردن واقع شده و از چهار طرف و حتی از آسمان نیز محاصره است. اسرائیل برای جداسازی کرانه باختری از اردن، یک منطقه خالی از سکنه را در مرز فلسطین و اردن در منطقه "الاغوار" ایجاد کرده است. در این منطقه که به "دره اردن" مشهور است، فلسطینیان بسیاری ساکن هستند اما با این وجود، رژیم صهیونیستی برای کامل کردن محاصره کرانه باختری، فلسطینیان ساکن منطقه "الاغوار" را مجبور به ترک و مهاجرت از خانههای خود کرده است. بهانه اسرائیل برای اخراج فلسطینیان، نظامی بودن این منطقه است و اینکه آنها حق ساخت و ساز در آنجا را ندارند. فقط دو منطقه "اریحا" و "اردوگاه عقب الجبل" در منطقه "الاغوار" دارای ساکنان فلسطینی هستند. در منطقه غربی کرانه باختری، دیوار حائل رژیم صهیونیستی از سه جهت، این منطقه را محاصره کرده است و حتی مناطق داخلی کرانه باختری را نیز از یکدیگر جدا کرده است. بخش بزرگی از کرانه باختری با نام منطقه "سی" شناخته میشود. شهرکهای صهیونیست نشین بسیاری در کرانه باختری وجود دارد که تعداد شهرک نشینان صهیونیست از جمله در بیت المقدس به بیش از 600 هزار نفر میرسد. تنها صهیونیستها حق استفاده از جادهها و اتوبانهای کرانه باختری را دارند. پستهای بازرسی بسیاری در این منطقه وجود دارد. از نظر اداری، کرانه باختری توسط تشکیلات خودگردان اداره میشود. تشکیلات خودگردان تنها بر منطقه موسوم به "الف" تسلط کامل دارد که این بخش تنها 12 درصد کل کرانه باختری است. نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان و ادارات دولتی در منطقه "ب" فعالیت میکنند ولی مسئولیت تأمین امنیت آن بر عهده رژیم صهیونیستی است. در مناطق "سی" نیز امنیت در اختیار رژیم صهیونیستی است.
نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان بیشتر توسط "دایتون"، ژنرال آمریکایی و برخی از کشورهای عربی آموزش دیدهاند و این امر باعث نابودی میهن پرستی در بین نیروهای امنیتی فلسطین شده است. این نیروها برای مقابله با هرگونه آشوب در مناطق فلسطینی آموزش دیدهاند و به عبارت دیگر از امنیت اسرائیل باید حمایت کنند. هماهنگی امنیتی با رژیم صهیونیستی بدون هیچ توقفی ادامه دارد. تشکیلات خودگردان و محمود عباس اعتقاد دارند که موضوع فلسطین تنها از طریق مذاکرات حل خواهد شد. در انتفاضه سال 2000 میلادی، یاسر عرفات به عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی اعتقاد داشت و این موضوع را اهرم فشار خود در مذاکرات با این رژیم قرار داده بود اما به طور جدی آن را پیگیری نمیکرد. ولی محمود عباس به راهکار نظامی هیچ اعتقادی ندارد و آماده است که بمیرد ولی از راهکار نظامی علیه اسرائیل استفاده نکند . در درگیری های اخیر در مناطق مختلف کرانه باختری سعی کرد که خودی نشان دهد، ولی در اوایل حمله اخیر اسرائیل به غزه، آن چنان مواضع خنثی و ضد مقاومت اتخاذ کرده که در برخی از جلسات تشکیلات خودگردان، برخی از مسئولین به دلیل مواضع وی با محمود عباس درگیری لفظی پیدا کردند.
شناخت جغرافیای مناطق تأثیر بسیار زیادی بر فهم سیاسی از آن منطقه دارد. کرانه باختری از همه طرف محاصره است و وجود نیروهای رژیم صهیونیستی و شهرکهای صهیونیست نشین و همچنین رصد 24 ساعته فلسطینیان، هرگونه فعالیت مقاومت و فلسطینیان را با مشکلات متعددی روبرو میکند.
موضوع مسلح کردن کرانه باختری نیز به همین ترتیب است؛ سلاحی که به نیروهای تشکیلات خودگردان تحویل داده میشود شماره و اطلاعات آن در اختیار رژیم صهیونیستی است. در سال 2000 میلادی زمانی که انتفاضه دوم آغاز شد، هماهنگی امنیتی میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی قطع شد و این امر به افزایش قدرت کرانه باختری و وارد کردن سلاح انجامید تا جایی که صهیونیستها دیگر هیچ قدرتی در کرانه باختری نداشتند و این موضوع تا سال 2005 ادامه داشت. از سال 2000 تا سال 2005 بیش از 1100 نظامی صهیونیست در درگیری با فلسطینیان کرانه باختری کشته شدند. بیشتر عملیاتهای شهادت طلبانه در این منطقه انجام میشد ولی پس از این موضوع و امضای توافقنامه اسلو، تمام نیروهای نظامی تشکیلات خودگردان برکنار شدند و هماهنگی امنیتی به سطحی افزایش یافت که تا آن موقع سابقه نداشت. هدف اصلی از این اقدام، امنیت فلسطین نبود بلکه ضربه زدن به جریانهای مقاومت در کرانه باختری بود و در سال 2005 ضربات سنگینی به زیربنای گروههای مقاومت در کرانه باختری وارد شد.
عملیات مسلح سازی کرانه باختری در صورتی که اراده مردمی در آنجا وجود داشته باشد امری ممکن و آسان خواهد بود. مردم معتقدند تا زمانی که تشکیلات خودگردان با مسئولین فعلی خود در راس امور باشد، هرگونه اقدام و جنبش بیفایده خواهد بود و بار دیگر به امضای قرارداد ننگین مانند قرار داد اسلو با رژیم صهیونیستی میانجامد. مهمترین پارامترها برای مسلح کردن کرانه باختری در ابتدا خواست مردمی و اراده ملت و در مرتبه بعد همکاری نیروهای امنیتی کرانه باختری با مردم در این زمینه و قطع رابطه امنیتی با رژیم صهیونیستی است. در مدت اخیر شاهد تحرکاتی در کرانه باختری از سوی فلسطینیان بودیم ولی نمیتوان نام آن را انتفاضه گذاشت. این حرکت نوعی "انتفاضه موقت" بود که در همراهی و همدردی با مردم نوار غزه و برخی مسائل دیگر مانند شهادت محمد الخضیر نوجوان فلسطینی رخ داد.
هانی زاده : واقعیت امر این است که فلسطین از سال 1948 تاکنون مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. اساسا پیش از امضای قرارداد اسلو، کرانه باختری خاستگاه مبارزان فلسطینی بوده و زیرساخت مبارزات مسلحانه از سال 1964 -که آغاز شکلگیری جنبش فتح است-، مرکز و زادگاه انقلابیون فلسطینی بود و غزه در آن زمان منطقهای محروم بود. پس از اشغال غزه و کرانه باختری در سال 1967 در جنگ شش روزه مبارزات روند سریعتری به خود گرفت. در این سالها عملیات های متعددی را مبارزان فلسطینی آغاز کردند. جریانهای متعددی در کرانه باختری از جمله کمونیستها، ملی گرایان و اسلام گرایان فعالیت میکردند که هدف اصلی آنان آزادی فلسطین بود. بعد از جنگ 1967 این مبارزات از درون اردن، مصر، سوریه و لبنان شدت گرفت و نظم بیشتری داشت. در آن سال یاسر عرفات با تشکیل جریانی، وحدت میان مبارزان فلسطینی را افزایش داد تا تلاش انقلابیون با پراکنده کاری هدر نرود. شاید در آن زمان غزه نقش به سزایی در مبارزه با رژیم صهیونیستی نداشت اما خودسازی در این منطقه آغاز شده بود و نسل سوم مبارزان فلسطینی در حال حاضر در غزه مبارزه میکنند. از سال 1993 که قرارداد "شوم" اسلو به امضا رسید؛ نوعی دودستگی میان گروههای مقاومت در کرانه باختری و نوار غزه به وجود آمد. ولی این اختلافات به دلیل جنگ قدرت نبود، بلکه به دلیل تصمیم آمریکا و کشورهای عربی به منظور تفاوت گذاشتن میان مردم کرانه باختری و نوار غزه و تلاش برای شکاف عقیدتی سیاسی میان مردم دو منطقه به وجود آمد.
بعد از امضای قرارداد اسلو سیل کمکهای خارجی و کشورهای عربی تنها برای مردم کرانه باختری صرف شد تا نگاهها میان مردم غزه و کرانه باختری نسبت به آمریکا و کشورهای عربی تفاوت داشته باشد. برای مثال تلاش شد تا مردم کرانه باختری در رفاه باشند و دولتی ساختگی نیز برای آنان وجود داشته باشد ولی مردم غزه در محرومیت به سر ببرند تا این مسأله به وجود تقابل و رقابت میان دو منطقه منجر شود و متاسفانه در این اقدام خود موفق بودند و شما شاهد هستید که تفاوت رفاه میان مردم کرانه باختری و نوار غزه بسیار مشهود است و حتی بورسیههای تحصیلی کشورهای عربی که به دانشجوهای فلسطینی اعطا میشود؛ تنها برای دانشجوهای کرانه باختری است. هدف این است که این منطقه از نوار غزه جدا شود و تا زمان درگذشت یاسر عرفات در سال 2004 در بیمارستان پاریس، تمام تلاش کشورهای مرتجع عرب مانند اردن، مصر و عربستان این بود که تفکر مشترک میان غزه و کرانه باختری را از بین ببرند.
اما با وضعیت فعلی و بروز جنگ غزه شاهد تغییر رویکردها در کرانه باختری هستیم. تظاهرات گسترده در کرانه باختری نشان دهنده اشتباه استراتژیک رژیم صهیونیستی در جنگ علیه غزه بود. اولا این رژیم با وجود برخوردار بودن از بیشترین دستگاههای امنیتی، اطلاعات اشتباه و برآورد غلطی از توان غزه داشت. فکر میکرد که محاصره هشت ساله غزه باعث فلج شدن این منطقه و اعتراضات مردمی علیه گروههای مقاومت شده است و گروههای فلسطینی بدون داشتن سلاح توان مقابله با صهیونیستها را ندارند و رژیم صهیونیستی میتواند با حمله در کمترین زمان ممکن جنبشهای حماس و جهاد اسلامی را نابود کند ولی دچار خطای استراتژیک شد. دلیل این موضوع در مصاحبه یکی از فرماندهان رژیم صهیونیستی با شبکه آمریکایی "سیانان" مشخص است، مجری این شبکه از وی پرسید که چرا شما در جنگ غزه شکست خوردید و وی جواب داد که ما چگونه میتوانیم با نظامیانی که برای فرار از جنگ به پای خود تیر میزنند با جوانان فلسطینی که برای شهادت به میدان میآیند مبارزه کنیم؟
موازنه قدرت در جنگ را تانک و تسلیحات پیشرفته تعیین نمیکند بلکه اراده مردم تعیین کننده است. در واقع راز بیانات مقام معظم رهبری درباره لزوم تسلیح کرانه باختری این است که مردم این منطقه در حال کم کردن اختلافات با مردم غزه هستند و شرایطی فراهم خواهد شد که محمود عباس و تشکیلات خودگردان، ناچار به قبول مقاومت و پاک کردن گذشته خود خواهد شد و اگر محمود عباس وجود نداشته باشد، شخص دیگری از تشکیلات خودگردان زمام امور را برای آغاز مبارزات مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی به دست خواهد گرفت. آنچه در دورنمایه وضعیت فلسطین به چشم میخورد، زوال رژیم صهیونیستی با همبستگی بیشتر مردم غزه و کرانه باختری و افزایش توان گروههای مقاومت است. وضعیت فلسطین نسبت به قبل از جنگ اخیر غزه بسیار تغییر کرده است زیرا جهاد اسلامی و حماس موفق به ایجاد توان قوا و وحشت در سرزمینهای اشغالی شدهاند و در 35 روز گذشته 3 میلیون صهیونیست در پناهگاهها به سر میبردهاند، فرودگاه بن گوریون بسته شده، گردشگری در سرزمینهای اشغالی نابود شده است و اقتصاد این رژیم برای اولین بار در تاریخ 60 ساله وجود آن با سقوط 50 درصدی مواجه است. در حال حاضر رژیم صهیونیستی باید پرچم سفید را بالا بگیرد زیرا مقاومت در 35 روز گذشته تنها 10 درصد از توان نظامی خود را استفاده کرده است. اگر جنگ در غزه فرسایشی شود، مردم کرانه باختری نیز به اقدامات نظامی برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی روی خواهند آورد. به نظر من با وجود تمام مشکلات و نظارت شدید دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی بر کرانه باختری، مسلح کردن این منطقه با توجه به نزدیکی تفکر مردم غزه و کرانه باختری، امری امکان پذیر است.
نسیم: از فرصتی که هر دو بزرگوار در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم. /