تهیه کننده برنامه "ثریا": باید نقاط ضعفمان را خودمان بگوییم نه "بی بی سی" و رسانههای بیگانه
محسن مقصودی در گفتگوی تفصیلی با «نسیم» با بیان اینکه رسانهها، وقت جدی برای سوژهیابی جریانسازی اختصاص نمیدهند، تاکید کرد: "ثریا" با هدف تاثیرگذاری در مسیر پیشرفت کشور در حال تولید است
برنامه "ثریا" آنگونه که سازندگانش میگویند قرار است به عنوان یک برنامه رسانهای در مسیر پیشرفت کشور تاثیر گذار باشد. گروه جوانی که تهیه برنامه را بر عهده دارند، هم اهل پژوهش هستند و هم رسانه را میشناسند برای همین برنامهشان هم تند و تیز است و هم مستند و دقیق. حالا که 90 قسمت از این مجموعه در قالب 4 سری برنامه تهیه شده و به روی آنتن رفته است، بهتر میتوان نسبت به آن قضاوت کرد. "ثریا" به همراه برنامههای "نود" و "پایش" جزو برنامههای پربیننده در میان برنامههای تلویزیونی است که اقبال مردمی از آن، تا حد زیادی گویای موفقیت این برنامه در انتقال موضوعات به مردم بوده است. محسن مقصودی که هم تهیه کننده و هم مجری این برنامه است، در گفتگوی تفصیلی با خبرنگاران «نسیم» از شکل گیری ثریا گفت تا مشکلاتی که پیش روی راه داشتهاند. برنامه "ثریا" کمک کرده تا شناخت بهتری از مسائل کشور داشته باشد و حالا وقتی از برنامه میگوید، لابلای صحبتهایش گریزی هم به مشکلات موجود در کشور میزند و البته راهکارهایی هم برای مشکلات دارد.
· برنامه ثریا چگونه شکل گرفت و چه مراحلی را طی کرد که امروز به عنوان یکی از برنامههای موفق رسانه ملی شناخته میشود؟
برنامه "ثریا" حاصل کار یک تیم جوان در حوزه پژوهشی است. قبل از اینکه ثریا شکل بگیرد این تیم سابقه سه ساله همکاری با صدا و سیما در حوزة تحقیقاتی و پژوهشی را داشت. از سال86 و 87 در حوزه علم و فناوری و اقتصادی با رسانه ملی همکاری داشتیم و در ادامه، فعالیت ما وارد حوزه رسانهای شد. البته ورود به صدا و سیما آنهم به این شکل در اوایل برای ما یک رؤیا بود.
در آن زمان آقای نواب، مدیر وقت دانشگاه اقتصاد بسیار در این زمینه به ما کمک کرد. هنگامی که وارد کارهای تحقیقاتی صدا و سیما شدیم، شبکههای علمی را انجام میدادیم، سؤال طراحی میکردیم و همچنین به مجریان آموزش میدادیم و تولید برنامههایمان را خودمان انجام دادیم.
تقریبا در تمامی مباحث مثل پتروشیمی، صنعت، کشاورزی و دیگر حوزههای مرتبط با اقتصاد، تیمهای تخصصی داشتیم که ظرف 5 الی 6 ساعت میتوانستیم 10 سؤال تخصصی تهیه کنیم و به تولیدکنندگان برنامههای مختلف ارائه دهیم.
توانمندی پژوهشی ما و عطش زیادی که بخاطر نبود کار کارشناسی در بین برنامه ها وجود داشت باعث شد تا ارتباط بسیار زیادی با صدا و سیما داشته باشیم. فعالیتهای ما در صدا و سیما به صورت زیرنویس دادن در برنامه ها شروع شد، و با طراحی، مجری-کارشناس، تولید پلیبک و تولید برنامههای مختلف ادامه پیدا کرد.
رفته رفته به این نتیجه رسیدیدم که توان خود را روی یک برنامه علم و فناوری و پژوهشی متمرکز کنیم تا در ساعت بهتری پخش شود. همچنین می خواستیم تهیهکننده این کار هم خودمان باشیم. جلساتی با آقای ضرغامی داشتیم که بسیار عالی بود سال 90 اجازه دادند برنامهای در حوزه علم و فناوری طراحی کنیم و از طرح ما استقبال کردند.
طراحی برنامه ثریا حدود 9 ماه طول کشید و با استفاده از انواع تیمهای رسانهای، هنری، علمی و فناوری کار را جلو بردیم. همزمان برنامههای جاری رسانة ملی و بقیة رسانهها را در حوزه علم و فناوری آسیبشناسی کردیم که نقاط ضعف و نقاط قوت آنها چیست تا بتوانیم یک برنامه متفاوت طراحی کنیم. در آن زمان نزدیک 17 آیتم طراحی شد در مراحل مختلف سعی کردیم ببینیم کدام بخشها در برنامه قابل اجرا است.
در کنار این امور، هر هفته یک جلسه جمعی و به صورت تک تک با اساتید داشتیم تا این که برنامه طراحی شد و به صدا و سیما اعلام کردیم که ثریا دارد تکمیل میشود. میخواستیم ببینیم رسانه ملی پایبند قولش هست یا نیست تا اینکه شبکه یک اعلام آمادگی کرد که این طرح را ارائه دهیم. به دلیل ساعت نامناسب پخش در شبکه یک، ما راضی به فعالیت در این شبکه نبودیم تا اینکه جلسه گذاشتیم و طرح را ارائه دادیم و استقبال مسئولان شبکه بی نظیر بود. تقریبا در 8 جلسه طرح را کامل به شبکه یک ارائه دادیم مدیر شبکه آقای فرجی خیلی به ما کمک کردند تا برنامه شکل بگیرد. البته با سوء تفاهمات ذهنی که قبل از ورود بین ما و صدا و سیما وجود داشت، ولی بعد از ورود برخورد مدیران شبکه فراتر از تصورات ما بود.
· واکنش مسئولان صدا و سیما به این حرکت جدید که در حال شکلگیری بود چطور بود؟
ما در زمینه برنامهسازی تازه کار بودیم و مدیران شبکه یک با ما همکاری کردند تا کار پیش برود. اسفند سال 90 ما برنامه را شروع کردیم که شب انتخابات مجلس بود. اصرار داشتند برنامه قبل از انتخابات روی آنتن برود اما در سطح بدنة سازمان استقبال خوبی از ما نشد و با یک سری واکنشها رو به رو شدیم و حتی نامههایی دریافت کردیم. این تفاوت استقبال خوب مدیران و استقبال نامناسب بخشش هایی از بدنه تقریبا قدری طبیعی است. در مواردی پیشبینی کرده بودند که ما بعد از دو سه برنامه شکست میخوریم.
کار تولید شده و از لحاظ محتوایی و فنی و هنری ویژگی خاصی داشت که بعد از دو یا سه ماه همه منتقدان متقاعد شدند ثریا برنامة متفاوتی است و جزو برنامههای خوب شبکه شده و این مسأله ادامه پیدا کرد تا سری چهارم ثریا شروع شد و برنامه از نگاه مدیران جزو برنامههای موفق شبکه شد. البته به نظر خود ما تا حالا 50 تا 60 درصد راه را رفتهایم و هنوز خیلی کار داریم تا نقاط ضعف را اصلاح کنیم و نقاط قوت را بیشتر کنیم. باید مردمیتر شویم ولی به هر حال تا اینجا خدا خیلی کمک کرده و همکارانم با اعتقاد و انگیزهای که داشتند سعی کردند برنامه متفاوتی در حوزه علم و فناوری که موضوعی بکر بود در سطح رسانه ساخته شود برای همین همه با جان و دل کار کردند و بیشتر از همه لطف خدا بود که کمک کرد.
· ثریا چه تفاوتی با دیگر برنامهها و فعالیتهای رسانهای دارد که توانسته چنین تاثیرگذاریای روی مخاطبان و مسئولان داشته باشد؟
آسیبی که خیلی از رسانهها دارند چه مکتوب چه مجازی و چه صدا و سیما، این است که وقت کافی برای سوژهیابی و جریانسازی و موضوعاتی که نیاز کشور است در نظر نمیگیرند. رسانهها در مسائل کشور منفعل برخورد میکنند و به سرعت روزمره میشوند. رسانهها نباید به دنبال خبر بدوند. این نقطه ضعف را ثریا تقریباً نداشت چون بچههای ثریا به خاطر رسانه وارد رسانه نشدند بلکه به خاطر حرفهایی که داشتند وارد رسانه شدند. ما با هدف اثرگذاری در مسیر پیشرفت کشور آمدیم تا تاثیر مثبتی بر اداره امور داشته باشیم. هر کدام از برنامهها را تا آنجایی که توان داشتیم سعی کردیم کار پژوهشی خوبی روی آن انجام دهیم.
در دهه پیشرفت و عدالت و در فضای جنگ اقتصادی، رسانهها باید اطاق فکر داشته باشند و خودشان جریانساز باشند نه اینکه منفعل باشند. به دلیل جریانسازی رسانهها و منفعل شدن رسانه، ما مواردی داشتیم که در یک موضوع همه با هم حمایت کردند و بعد از چند سال همه با هم انتقاد کردند. این روش اصلاً درست نیست و نشان میدهد که رسانههای ما در مواردی در جریانسازی اشتباه کردهاند.
مزیتی که ثریا داشت این بودکه با تیمهای پژوهشی وصل بود و این خیلی کمک میکرد و بتواند موضوعاتی انتخاب کند که جریانساز باشند. البته تبدیل این کار پژوهشی به کار رسانهای زمانبر بود. بعضی مواقع پژوهشهای ما تا به رسانه تبدیل شود نیاز به یک سری کارهای واسطه داشت که حتی شش ماه وقت میبرد. برای مثال موضوع بررسی صنعت نفت کشور شش ماه طول کشید.
واقعاً برنامهسازی به این سبک بسیار مشکل است. البته رسانههای ما باید حداقل در ماه یک برنامه را کمی جدیتر کار کنند چون با این سبک برنامهسازی جریانساز نمیشوند بلکه تریبونی میشوند که دیگران بیایند و صحبت کنند.
رسانه وظیفهاش این است که خودش اطاق فکر داشته باشد یا اگر ندارد به اطاقهای فکر انقلابی که به استقلال فکری و مبانی اعتقادی آنها ایمان دارد متصل باشد تا در جریان امور اصلی کشور قرار گیرد .
ثریا سعی کرده که خود حرفی داشته باشد و این مسأله از لحاظ رسانهای هم مزیتهایی دارد و هم معایبی. اشخاصی که کار میکنند همه کارشناس ارشد در رشتههای فنی و اقتصادی هستند که در دانشگاههای مختلف تهران و خارج از کشور تحصیل کردهاند و مزیتشان این است که به خاطر انواع فعالیتهای دانشجویی، دغدغه و انگیزة بالایی داشتند.
کار در رسانه به شکلی است که با گذشت زمان از یاد میبریم در چه نعمتی هستیم که در آن میشود با مردم و مسئولان ارتباط مستقیم برقرار کرد.
· با توجه به گرایش برنامه ثریا به بیان صریح مسائل، پیشبینی میشود که تیغ سانسور خیلی با ثریا آشنا باشد.
برنامه ثریا از طرف صدا و سیما کمتر سانسور شد. با آن پیشفرضهایی که از صدا و سیما داشتیم، فکر میکردیم خیلی دست و پاهایمان بسته شود. اوایل تا این همفکری و اعتماد پیش بیاید کمی مراعات میکردیم اما وقتی از طرف صدا و سیما اعتماد ایجاد شد، تا حد زیادی دستمان باز شد.
در هر دو دولت دهم و یازدهم مورد عنایت جدی دولتها بودیم برای همین وقتی که اعتماد ایجاد شد دست ما باز ماند تا الآن حدود هشت هزار دقیقه مستند و انیمیشن و گزارش پخش کردیم و شاید فقط 10 تا 20 دقیقه اصلاحی خورده باشد. این خیلی آمار کمی است.
ریشه مسأله که شفافیت اطلاعات است در هر دو دولت دیده نمیشود. شفافیت اطلاعات در همة دولتها دارد مسئله میشود. به عنوان مثال دولتی که نداند چه کسی ثروتمند و چه کسی فقیر است ما حق نداریم به این دولت انتقاد کنیم؟ یک رئیس جمهور در کشور ما پیدا نمی شود که برای اولین بار بگوید شش ماه اول هیچ کاری نمیکنم فقط میخواهم اطلاعات بانکی و مالی و مسکن و سلامت را درج کنم و همه به هم وصل بشوند بعد میبینیم چه اتفاق مثبتی میافتد.
شاید جزء معدود برنامههایی بودیم که حتی خود صدا و سیما را نقد کردیم. اما از طرف مسئولان خیلی دست و بالمان بسته میشد در صورتی که میشد خیلی بهتر و راحتتر صحبت کرد. در این زمینه یکی دو تا برنامه ضبط کردیم که از لحاظ سیاسی بسیار بیطرفانه بود و خیلی هم از طرف مردم استقبال شد اما متأسفانه بعد از آن نامههایی آمد که خیلی خوشایند نبود و نتوانستیم آن نگاه و موضوعات را ادامه دهیم. در مواقع، موضوعات مورد بررسی مسئولان را ناراحت میکرد و عصبانی میشدند و نامهنگاری میکردند یا با تلفن. متأسفانه مسئولین ما عادت کردند از همة برنامهها برداشت سیاسی کنند.
صدا و سیما تا حدی میتواند تحمل کند البته ناگفته نماند مسئولان صدا و سیما ضربهگیر خوبی بودند و همه موارد را به ما انتقال نمیدادند. با این که برنامه ما بسیار بیطرفانه بود اما با کسی تعارف نداشتیم و این مشخصه ثریا بود. آن موقع حتی مسئولان قهر کردند و رفتند و بیانیه بر علیه ما صادر کردند حتی رئیسجمهور هم ناراحت شده بود ولی ما سعی میکنیم نگاه سیاسی نداشته باشیم.
از دولت یازدهم که شعار آزادی بیان را جدیتر مطرح کرده انتظار خیلی بیشتری داشتیم ولی خب.. بگذریم. حالا امیدواریم شرایط بهتر شود. امیدوارم آقای رئیسجمهور در عمل هم این شعارهایی که دادهاند به مشاوران و معاونان خودشان توصیه کنند که بیشتر عمل کنند.
· به عنوان مثال در چه موضوعاتی بیشتر با مسئولان دولتی به چالش خوردید؟
در چند موضوع واکنش زیادی داشتیم. به عنوان مثال در موضوع مسکن چندین بار قصد تولید برنامه داشتیم اما مسئولان استقبال نمیکنند و نمیآیند. در حوزة سلامت با اینکه وزیر بهداشت انسان پرکاری است، اما انتقادهایی هم خصوصاً به نظام سلامت وارد است. البته انصافاً این دولت در حوزة سلامت نگاه خوبی دارد ولی سئوالهایی مطرح است که باید جواب داده شود. متاسفانه تا کنون سه بار خواستیم برنامه تولید کنیم ولی کنسل شده است. حالا امیدواریم فرصتی پیش بیاید تا بتوانیم بهتر بررسی کنیم.
در بحث هستهای هم نگاه سازمان این بود که خیلی موضوع چالشی و دو طرفه بررسی نشود و نوعی به دولت میدان داده شود که البته به نظرم نتیجه کار هم مشخص است. در موضوع شهر سازی هم ما خیلی درگیری و فشار از سمت شهرداریهای داشتیم مثلا در زمینه برجسازی انتقاد زیاد داشتیم.
فشار به برنامة تلویزیونی نوعی دیگر است و با شایر رسانه ها متفاوت است. خیلی وقتها ما را بایکوت میکنند. یا اینکه چون نمیتوانند جلوی آنتن را بگیرند بعضی وقتها به این سمت میروند که با خواهش و صحبت کردن جلوگیری کنند که این موضوع را مطرح نکنیم.
· مباحث برنامه ثریا تا حدود زیادی تخصصی است اما مخاطبان تلوزیون در هر جامعهای بیشتر افراد عادی جامعه هستند. این تناقض را چطور رفع کردید که توانستید مخاطبان عام را پای برنامه بنشانید؟
این مهمترین سوالی است که از ابتدای طرحریزی برنامه ثریا با آن درگیر بودیم. به ویژه که شعار شبکه یک "شبکهای برای همه ایرانیان است" پس ما باید برنامه را به نوعی میساختیم که همه اقشار بتوانند مطالبات خود را در آن ببینند. باید سبدی از تولیدات داشته باشیم که حداقل همه مردم متوجه بشوند. بخش انیمیشن و بخش طنز را با این نگاه طراحی کردیم. بعضی از مستندها را سعی کردیم با زبان عامیانه بیان شود .
گفتگوهای برنامه کمی سنگینتر و جدیتر و برای کسانی است که دغدغه جدیتری دارند و موضوع را پیگیری میکنند. برای همین سعی شد برای هر کدام از گروهها تولیدی داشته باشیم و ضمن این موضوعات را طوری انتخاب کنیم که از دل یک مسأله بیرون آمده باشد مثلا موضوع شفافیت اطلاعاتی را که میخواهیم مطرح کنیم، از بیعدالتی اقتصادی که در جامعه است شروع میکنیم که درد همة مردم است. بعد به این میرسیم حالا در دنیا چه روشهایی برای حل این مساله وجود دارد. به عبارت دیگر از دل زندگی مردم برنامهای انتخاب میکنیم و بعد در مورد راهکارش صحبت میکنیم.
· بازخورد برنامه چطور بوده و به عناوین تولیدکنندگان برنامه تاثیرگزاری خود را چگونه میبینید؟
من سعی میکنیم عمدة پیامکهای وارده را بخوانم. تا آنجایی که من دیدم رضایت مردم خیلی خوب و برای ما غافلگیر کننده بود. پیامکهایی داشتیم که در کنار آنها اشک ریختیم. چون این برنامه، برنامهای چالشی است و مخاطب میبیند که برنامه تعارف ندارد و وقتی مسئولان را میآورد کاملاً نقاط ضعف را میگوید و نقاط قوت و بیعدالتیها را نیز نشان میدهد، این برنامه قابل اعتماد میشود. خیلی مهم است که بتوانیم نقاط ضعفمان را خودمان بگوییم نه "بی بی سی" و رسانههای بیگانه. باید بتوانیم این توازن را برقرار کنیم هم واقعیت را بگوییم هم نقاط ضعف را و هم بدون غلو کردن، نقاط قوت را. متاسفانه گاهی وقتها این توازن برقرار نمیشود.
· شاید برخی معتقد باشند که برنامه ثریا فقط باید مختص نخبگان باشد. نظر شما در این مورد چیست؟
این بحث برمیگردد به عملکرد رسانهها یعنی تعریفی که از نخبگان در رسانه ارائه میشود، تعریف درستی نیست مثل کسی که در المپیاد مقام آورده یا کسی که در کنکور رتبه آورده این نخبه نیست این استعداد برتر است. به اعتقاد ما یک فاصله طولانی بین نخبه و استعداد برتر است. استعداد برتر کسی است که تازه شروع به کوهپیمایی کرده و نخبه کسی است که در قله است. نخبه کسی است که یک اثرگذاری جدی در موضوعی که کار میکند و تحصیل میکند در پیشرفت کشورش داشته باشد. نخبگی محصول اثرگذاری است. ما وقتی به کسی به جای استعداد برتر میگوییم نخبه، این اثرات خیلی بدی میگذارد و آن استعداد را نابود میکند. رسانههای ما نیز فقط به دنبال این میروند که وام مسکن و ازدواج همین استعدادهای برتر که اشتباها بهشان نخبگان می گویند چه شد. این جهتگیری که متاسفانه رسانههای ما میدهند درست نیست .
10 دوره جشنواره خوارزمی و دیگر جشنوارهها را برگزار کردیم اما خروجی جشنوارهها چیست؟ چرا رسانه پیگیری نمیکند که این همه جشنواره این همه المپیاد نتیجهاش کجاست؟ ما معتقدیم در بحث نخبگان، رسانه خیلی مقصر است.
· اشاره کردید که پس از ورود به برنامهسازی در صدا و سیما، تصور شما نسبت به رسانه ملی به کل تغییر کرد. این فاصله بین مطالبات جوانان حزبالهی و عملکرد رسانه ملی چگونه باید کم و کمتر شود؟
ما هم جزء اشخاصی بودیم که دوران دانشجوییمان چند بیانیه و انتقاد و همایش در انتقاد عملکرد صدا و سیما داشتیم. نکتهای در مورد فضای انتقادی که معمولاً در جریان حزب اللهی علیه صدا و سیما وجود دارد این است که بخشی از این انتقادات به حق است اما به نظرم باید دو طرف نگاه منصفانهای نسبت به هم داشته باشند. انشقاقی که گاهی بین بچههای حزب اللهی و صدا و سیما ایجاد میشود سبب شده که حرفهای همدیگر را رو در رو نمیشنوند و غیر مستقیم حرف میزنند. طیف جوانان حزب الهی میگوید صدا و سیما هیچ توجهی به آرمانهای انقلاب اسلامی ندارد و از آن طرف هم بعضی وقتها میگویند که این دانشجویان هیچ منطقی ندارند. به همین دلیل آنها کار خودشان را میکنند و اینها هم کار خودشان را.
این دو گروه خیلی وقتها کنار هم نمینشینند که حرفها را رو در رو بزنند و سوء تفاهم ایجاد میشود. ما که از نزدیک میبینیم انصافاً بعضی از مدیران صدا و سیما خیلی آدمهای انقلابی هستند واقعاً برای خودم عجیب بود با آن پیش فرضی که داشتیم به نظرم مشکل صدا و سیما بدنة برنامهساز صدا و سیما است.
یعنی بخشی از بدنه تاکید می کنم بخشی از آن بالاخره بدنهای بوده که با یک طرز تفکری با یک سبک زندگی در فضای هنر سالهای مختلف شکل گرفته شاید به نوعی ادامه زمان قبل از انقلاب بوده و این نگاه و سبک زندگی به نوعی از مردم فاصله دارد.
این باعث شده که از آرمانهای انقلاب و از نیازهای مردم در شهرهای دور و روستاهای دور بیخبر باشند. مدیر انقلابی چکار میتواند بکند با بدنه ای که مثلا شخصی است که فرض کنید تمام اقوامش خارج از کشورند خودش هم مثلاً بالاشهر تهران زندگی میکند. این شخص هر فیلمنامهای که مینویسد از زندگی اینها میتواند بنویسد یعنی سبک زندگی که تجربه کرده این است. وقتی بخشی از برنامه سازها اینجور زندگی میکنند قطعاً هر مدیری بگذارید همین داستان ادامه دارد.
به نظرم راهکار اصلی و راه نجات صدا و سیما، نیروسازی جدی است و اینکه آنهایی که انتقاد میکنند اگر توانش را دارند و ذوق و هنرش را دارند وارد میدان بشوند و کمک کنند و با همه سختیهایی که این مسیر دارد کمک کنند. سختی دارد ولی فضا بسته نیست و این اتفاق باید بیفتد یعنی تنها راه تحول این است. البته به طور کلی صدا و سیما به یک تحول ساختاری جدی نیاز دارد.
صدا و سیما از لحاظ ساختار نیروی انسانی خیلی بزرگتر از آن چیزی که باید باشد. خیلی از سازمانهای فرهنگی ما این مشکل را دارند. در یک سیستم اداری حاکم شده به جای اینکه یک سیستم انقلابی آماده به نبرد فرهنگی باشد. اینها مسائلی است که باید اصلاح شود اگر این ساختار تغییر نکند و بعد از تغییر ساختار باید به پرورش نیروهای انقلابی هنرمند در حوزههای مختلف اتفاق بیفتد تا توقع داشته باشیم فیلم و سریال ما، برنامههای اقتصادی ما، برنامههای علمی ما، برنامههای فرهنگی تغییر جدی بکند.
با این وضعیت هر شخصی را مدیر صدا و سیما بگذارید به نظر من بهتر از 10 درصد نمیتواند تغییر خاصی بدهد. این دو شعار اصلی باید باشد یکی تغییر ساختاری است و شاید اصلا به این همه شبکه نیاز نداشته باشیم. من به عنوان یک مخاطب میگویم مثلاً نصف شبکههای رادیویی میتواند تعطیل شود و نصف شبکههای تلویزیونی هم تعطیل شود، ولی کیفیت برنامههای صدا و سیما میتواند چند برابر شود.
به نظرم ما ساختارمان را باید در این زمینه خیلی تغییر دهیم علیرغم تمام انتقادها، شبکههای برونمرزی خیلی کارهای خوبی انجام دادهاند و در بحث جنگ اقتصادی انصافا صدا و سیما پیشرو بوده مثلا در شبکه یک میبینیم چندین برنامه قوی در حوزه اقتصاد داشته از جمله پایش، مناظره، حرف حساب و ... که قبلا اینطور نبود.
بعضی وقتها سریال کمک میکند به این فضاها اما کارهای خوبی انجام نشده است. در حوزة اقتصاد مقاومتی و مفاسد اقتصادی تا مسائل پیشرفت و علم و فناوری و صنعت و کشاورزی موضوعهای زیادی است که سریالهای ما فیلمهای سینمایی ما میتوانند روی این مسائل کار کنند. البته این برمیگردد به نیروی انسانی که دغدغة این حرفها را داشته باشد. موضوعات سطحی خانوادگی و کلیشهای عادت شده است. مثلا اینکه ورزشکارها را بیاورند داخل فیلمها و سریالها،در صورتی که درد کشور چیزهای دیگری است که میشود از دل آنها جذابیتهایی بیاید بیرون و وارد سریالهای ما شود. شما می بینید در بحث اقتصادی، الان 10 تا 12 سال است رهبری از مفاسد اقتصادی و گردن کلفت ها می گویند چقدر فیلمهای سینمایی ما به این مسئله پرداختهاند یا چقدر سریالهای ما به آن مسئله پرداختهاند؟ سریالی سراغ دارید که موضوع فساد اقتصادی را پرداخته باشد و در راستای حل آن بپردازد. اگر هم اقتصادی بوده مربوط به شرکتهای خصوصی بوده در حالی که 90 درصد فسادهای مالی در دستگاههای دولتی اتفاق میافتد. بیایید این جسارت را پیدا کنیم که وارد این موضوعات شویم. آیا موضوعی جذاب تر از اینها برای مردم هست؟ البته آن طرف هم باید ظرفیت در دستگاههای مسئول ایجاد شود که اگر فیلمی ساخته شد در زمینة فساد مالی و مثلا وزارت صنعت و معدن را نشان داد این معنیاش این نیست که فلان وزیر فاسد است.
اگر در نظام بانکی ما یک اتفاقی را نشان داد بفهمند که این فیلم است. اگر این فیلمها ساخته میشد اگر قدرت نهی از منکر و امر به معروف در مردم ایجاد میشد چقدر از مشکلات حل می شد. چقدر در جامعه پارتی بازی و رشوهخواری رواج دارد مثل یک سرطان افتاده در بدنة اداری کشورمان و شما میبینید کسی جرأت نمیکند اعتراضی کند. چرا این جرأت را به وجود نمیآوریم؟ چرا فساد سه هزار میلیاردی اتفاق میافتد؟ چون ما جرأت نهی از منکر را ندادیم. یعنی نیامدیم چندتا سریال یا فیلم خوب بسازیم که قهرمان آن فیلم در یک ادارهای یا وزارتخانهای مثلا وزیر یا معاون وزیر فسادی دارد و این کارمند جرأت میکند نهی از منکر کند و پیگیری میکند و در جمهوری اسلامی علیرغم همه مشکلات و تهمتها حقش را میگیرد. خیلی از این سوژهها میشود ساخت. همانند سریال مدیرکل چندتا ما باید میساختیم. باید نشان بدهیم این مدیریت اسلامی است. اینها دردهای مردم است. البته یک دریا موضوعات وجود دارد. امیدواریم در صدا و سیما یک تغییر حاصل شود.
البته این را بگویم که مدیران صدا و سیما واقعا دغدغه این را دارند اما بالاخره یکی باید این فیلمنامه را بنویسد. بدنه ای که دغدغه این مسائل را داشته باشد که کم هستند. البته این دغدغهها را با زبان دلسوزانه مطرح کنند که نتیجهاش به نفع انقلاب اسلامی باشد. اینها کارهایی که روی زمین مانده و باید بچههای حزب اللهی به این فضا وارد شوند و کمک کنند به صدا و سیمایی که این مشکلات ساختاری و نیروی انسانی را دارد.
یک بحث هم در مورد رسانههای انقلابی و بچههای حزباللهی داریم که ما آرایش رسانههای مان متناسب با این جنگ اقتصادی نیست. واقعاً سوژهها و نیازهای متعددی در فضای اقتصادی و علم و فناوری و صنعت و کشاورزی وجود دارد اما هیچوقت جریانسازی نمیشود و پروندة رسانهای نمیشود. ولی در عوض موضوعات خیلی جزئی پیش افتاده و ابتدایی و سطحی چون بار سیاسی دارد و دعواهای سیاسی هست، ضریب میگیرد. حتی به جاهایی میرسد که در مجلس واکنش داشته باشد و به استیضاح برسد ولی موضوعات خیلی مهمتر از آنها روی زمین میماند. مثل شفافیت اطلاعات در نظام مالیاتی، نظام بانکی، وضعیت کشاورزی، وابستگی در محصولات کشاورزی. هیچوقت اینها پرونده نمیشود.
موضوعات ریشهای مثل وابستگی صنعت نفت به تجهیزات خارجی، وابستگی صنعت مخابرات به تجهیزات وارداتی، اینها چیزهایی است که متأسفانه در دولتهای مختلف نسبت به آن غفلت شده و امروز داریم ضربة آن را میخوریم ولی هیچ کس پیگیری نمیکنند. در رسانههایمان به فساد اقتصادی از نوع سیاسی میپردازیم مثلا آقازادهای که همة مشکلات کشور بر میگردد به این آقازاده. اما اینطور نیست که ساختاری تر و ریشه ای تر مشکلات را زیر ذره بین ببریم. واقعا اگر آن آقازاده را بگیرند و اعدام بکنند حتی، آن آقا را هم بگیرند اتفاقی در حل مشکلات چندین ساله کشور خواهد افتاد؟ قطعا نه.
بحث من این است که ضریب سیاسی که موضوعات میگیرند، این پدر مردم دارد در میآورد و همه رسانههایمان هر روز دارند روی موضوعات پیش پا افتاده کار میکنند که حتی اولویت دهم هم نیست. ما می خواهیم در ثریا تا حد توان به این سمت برویم و مسائل اساسی پیشرفت کشور را چاره جویی کنیم و ضرایب سیاسی را از مسائل بگیریم.