"آمار شهدای روحانی که به دست آمده است بالغ بر ۴۳۵۰ نفر بوده است"

کدخبر: 930674

دبیر کنگره شهدای روحانی کشور گفت: این آمار طی ۱۴ سالی که یادواره شهدای روحانی را در سطح ۲۸ استان برگزار کردیم به دست آمده است

به گزارش «نسیم»، حجت الاسلام ذوالنور، دبیر کنگره شهدای روحانی کشور در برنامه عیار 24 شبکه قرآن و معارف سیما که به مناسبت هفته دفاع مقدس هر شب ساعت 21 از این شبکه پخش می‌شود حاضر شد و در گفتگویی صمیمی با محمد برمایی، طلبه‌ای که اجرای این برنامه را بر عهده داشت بیان داشت: من از سال 58 طلبه شدم البته به ضرورت جنگ ملبس شدم زیرا دوست داشتم که درسم را به جای بهتر برسانم و بعد لباس روحانیت را به تن کنم اما چون در آن زمان روحانیون نقش بسیار مهمی را در جنگ ایفا می‌کردند لذا در همان ایام جنگ به لباس روحانیت درآمدم که البته بعد نیز به دست مبارک حضرت امام(ره) ملبس شدم.

وی ادامه داد: قبل از این که امام(ره) را ببینم با خود گفتم از ایشان می‌خواهم تا برایم سه دعا کنند، هنگامی که ایشان را دیدم چنان محو صلابت و ابهت ایشان شدم که آن سه دعا را فراموش کردم اما امام(ره) خودشان در حق من 5 دعا کردند و جالب این بود که سه دعای اولی که ایشان بیان نمودند همان سه دعایی بود که مد نظر خودم بود.

وی در پاسخ به سؤال مجری که پرسید در یک کلمه روحانیت را چگونه تعریف می‌کنید بیان داشت: روحانیت و طلبگی ماشینی است که موتورش عشق و سوز است، در جنگ نیز نقش روحانیون نقشی بسیار مهم بود. در کل در جنگ عوامل تأثیرگذار به دو دسته مادی و معنوی تقسیم می‌شوند که روحانیت در تقویت زیرساخت‌های بخش معنوی 8 سال دفاع مقدس نقشی کلیدی داشت.

دبیر کنگره شهدای روحانی نقش روحانیون در جنگ را در 8 محور کلی بیان کرد و گفت: اولین نقش روحانیت نقش کلان بود که این نقش را هیچ کس جز امام نمی‌توانست ایفا کند زیرا همه دل‌ها شیفته ایشان بودند، یک بار شهید محلاتی در مراسم بدرقه رزمندگان مادری را می‌بیند که بسیار بی‌تاب است بعد از مراسم به دیدار این مادر می‌رود و به ایشان دلداری می‌دهد.

وی افزود: مادر به شهید محلاتی می‌گوید من سه فرزندم شهید شده‌اند و الان از این ناراحت هستم که چرا 4 فرزند نداشته‌ام که تقدیم اسلام و امام کنم، از این نمونه‌ها زیاد بودند، نمونه‌هایی که حاضر بودند به عشق اسلام و امام تمامی فرزندانشان را تقدیم کنند.

ذوالنور گفت: نقش دیگر روحانیت در جنگ، نقش پشتیبانی بود، نقش دیگر نیز محور مسئولیتی روحانیت در جنگ بود زیرا در کنار یگان‌ها واحدهای فرهنگی، عقیدتی، روابط عمومی و اعزام مبلغ بود که تأمین بیشتر این‌ها بر عهده روحانیت بود، نقش فرماندهی روحانیت نیز نقشی غیرقابل انکار است.

وی بیان داشت: در بحبوحه کربلای 4 و 5 که از عملیات‌های بسیار مهم بودند فرمانده قرارگاه که چندین لشگر را فرماندهی می‌کرد یک روحانی مبارز بود که حاج‌اقا بشر دوست نام داشت ، حتی رئیس ستادشان نیز آقای طلابیان بود که در حال حاضر نیز امام جمعه بابلسر هستند. شهید غلامرضا صالحی جانشین لشگر 27 حضرت رسول(ص) نیز روحانی بود، شهید محمود کاوه نیز قبل از پاسدار شدنش 4 سال طلبه بود.

این رزمنده دفاع مقدس به محور پنجم نقش روحانیت در جنگ اشاره کرد و عنوان داشت: بحث محور تبلیغی نیز از دیگر وظایف و نقش‌های روحانیت بود که آیت‌الله شاه‌آبادی استادزاده امام(ره) از این نمونه‌ها بودند، مبلغین روحانی خطوط مقدم تا عقبه یگان‌ها مانند مدرسه و مسجد و حسینیه را محلی برای بیان احکام و اخلاق می‌دانستند.

ذوالنور تأکید کرد: حضور روحانیون در جنگ حضوری رزمی هم بود حتی خیلی از طلبه‌ها برای این که مانند دیگر رزمندگان و هم دوش آن‌ها بجنگند روحانیت خود را پنهان می‌کردند زیرا می‌ترسیدند که فرمانده به او بگوید که شما باید در تبلیغات گردان باشید.هر چند که تبلیغات نیز دوش با دوش رزمندگان درجنگ حضور داشت اما برخی دوست داشتند که فارغ از این امور در بحث رزمی جنگ حاضر شوند.

وی اضافه کرد: خیلی از طلبه‌ها با کتمان روحانیت به شهادت رسیدند حتی برخی روی مزارشان هم عنوان طلبه‌گی نوشته نشده است. روحانیون در تخصص‌های رزمی نیز شرکت داشتند ما طلبه‌ای داشتیم که خلبان هلی‌کوپتر نیز بود. نقش رزمی تبلیغی روحانیون نیز از دیگر نقش‌هایی بود که طلبه‌ها در جبهه ایفا می‌نمودند به این معنا که این دو نقش را باهم تلفیق می‌کردند و هر زمان که به یکی از این دو نقش نیاز بود آن را انجام می‌دادند.

ذوالنور بیان داشت: به طور مثال در جایی که نیاز بود تا به صورت طلبه در جمع رزمندگان حاضر شوند با لباس روحانیت حاضر می‌شدند تا هم در معرض دید رزمندگان باشند تا سؤالاتشان را پاسخ دهند هم این که با حضورشان به آن‌ها دلگرمی داده و باعث تقویت انرژی و روحیه‌شان شوند. مثلا در بعضی مواقع بود که رسانه‌های غربی القا می‌کردند که چه طور رزمندگان در زمین عراق نماز می‌خوانند که غصبی است. در اینجا حضور روحانیون باعث دلگرمی آن‌ها می‌شد.

وی تصریح کرد: در جاهایی هم روحانیون لباس رزم و روحانی را با همدیگر استفاده می‌کردند به این ترتیب که با لباس رزم عمامه نیز بر سر می‌گذاشتند که البته بنده خودم بعد از فرمان امام مبنی بر این که رزمندگان باید حتما کلاه بر سر بگذارند گاهی می‌شد که عمامه را بالای کلاه آهنی می‌گذاشتم.

دبیر کنگره شهدای روحانی کل کشور گفت: طبق آمار بنیاد شهید، ما در حوزه شهدای روحانی 2776 شهید داریم که البته در طی این 14 سالی که یادواره شهدای روحانی را در سطح 28 استان و در بخش شهری و شهرستانی و استانی برگزار کردیم تا الان آمار شهدای روحانی که به دست آمده است بالغ بر 4350 نفر بوده است و مسلما این رقم بعد از برگزاری در 4 استان دیگر نیز بالاتر هم خواهد رفت.

وی تأکید کرد: این آمار که ما هم قصد به رخ کشیدنش را نداریم یک پیام دارد و آن این است روحانیت همیشه در عرصه خون و خطر همراه با مردمش بوده است و خود را سپر بلای مردم کرده و سینه‌اش را سپر دفاع از مردم قرار داده است و علت پیوند همیشگی مردم و روحانیت نیز همین است.

این رزمنده جبهه و جنگ در رابطه با شهید میثمی نماینده امام(ره) گفت: وجود من در تسخیر شهید میثمی است، از ایشان 18 دفتر ریز و درشت مانده است که در آن‌ها بسیاری از مطالب از جمله ضعف و قوت عملیات‌ها، نکاتی برای فرماندهان و شعر و حدیث و احکام و... آورده شده که این دفترها شخصیت ایشان که شخصیتی ذوابعاد بود را نشان می‌دهد.

وی ادامه داد: ایشان به شدت مردمی بود یک بار سوار ماشین بیت‌المال بوده که راننده به عابری بوق می‌زند شهید میثمی به شدت ناراحت می‌شوند و می‌گویند سوار خر مردم شدی و به آن‌ها بوق هم می‌زنی تا او کنار برود و شما رد شوی؟ یک بار هم سر ظهر بود، من سوار تویوتا بودم که دیدم شهید میثمی و خانواده‌شان در گرما پیاده به جایی می‌روند.

ذوالنور گفت: من ایشان را که دیدم ماشین را نگه داشتم و به شهید میثمی گفتم هرجا که می‌روید شما را برسانم، شهید میثمی گفتند می‌روم تا خانواده را به راه‌آهن ببرم تا به قم بروند و از آن جا نیز راهی اصفهان شوند، به ایشان عرض کردم من شما را می‌رسانم، اما شهید میثمی قبول نکردند تا این که در نهایت که اصرا من را دیدند گفتند شما ساک ما را ببر ما هم خودمان با تاکسی می‌آییم.

وی اضافه داشت: من به ناچار قبول کردم، به ایستگاه که رسیدم از ایشان پرسیدم من که تا این‌جا آمدم پس چرا با خانواده همراه من تشریف نیاوردید در جواب گفتند مردم اینجا زیر دو آتش قرار دارند آتش گرمای هوا و آتش دشمن، اگر آن‌ها ببینند که طلبه‌ای با خانواده در ماشینی نشسته است در حقیقت بر زخمشان نمکی می‌نشیند و بر عکس اگر ببینند که طلبه‌ای نیز با خانواده‌اش در این گرما پیاده می‌رود بر دردشان التیامی خواهد بود.

وی خاطره‌ای را یادآوری کرد و گفت: عملیات بدر در محورهایی مجبور به عقب نشینی شدیم. عزیزان ارتشی اصرار داشتند که فرماندهانشان را به عقب بفرستند تا اگر اتفاقی افتاد آن ها در اختیار دشمن قرار نگیرند، حتی بلمی فراهم کردند و شهید صیاد شیرازی را با آن بردند که در وسط راه شهید صیاد شیرازی خود را به آب انداخت و برگشت. در این میان همه مانده بودند که چه کنند.

ذالنور در پایان گفت: سردار صفوی گفتند هر چه آقای میثمی بگویند قبول می‌کنیم شهید میثمی هم گفتند همه باید بمانند و فرمانده و غیرفرمانده ندارد بعد ازآن چنان قدرت نفوذ ایشان زیاد بود که همه پذیرفتند و بحث‌ها پایان پذیرفت پس از مدتی من به ایشان گفتم آقا قرار اتفاقی می‌افتاد فرماندهان اسیر می‌شدند چه می‌کردیم ایشان به من گفتند من دلم روشن بود که هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

در پایان برنامه به رسم یادبود چفیه و لباسی که به نقش شهید میثمی مزین شده بود به حجت‌الاسلام ذوالنور تقدیم شد.

ارسال نظر: