شش دلیل ناکامی مردم اسکاتلند در رفراندوم استقلال سیاسی

کدخبر: 932413

یک کارشناس بین‌الملل طی یادداشتی در ‌«نسیم» نوشت: پشتیبانی بریتانیا از مخالفان استقلال اسکاتلند، شاید آینده استقلال‌طلبی این کشور را برای همیشه منتفی کند/ استحاله هویتی مردم اسکاتلند از دلایل ناکامی استقلال این کشور است

سجاد سلامی، کارشناس مسائل بین‌الملل طی یادداشتی اختصاصی در «نسیم» نوشت:

پس از روی کار آمدن حزب ملی اسکاتلند در انتخابات پارلمانی سال 2012 میلادی، توافق موسوم به "ادینبرو" میان دیوید کامرون نخست‌ وزیر انگلیس و "آلکس سالموند" رهبر حزب ملی اسکاتلند منعقد شد که بر اساس آن؛ مسیر استقلال اسکاتلند از انگلیس، هموارتر از گذشته می شد. اما نتایج رفراندوم 28 شهریورماه نشان داد که بیش از نیمی از مردم اسکاتلند با این مساله مخالف هستند به طوریکه موافقان استقلال اسکاتلند، از میان 32 حوزه رأی‌گیری، تنها توانستند در 4 حوزه از جمله "گلاسکو"، اکثریت آرا را به خود اختصاص دهند. موضوعی که با واکنش های متفاوتی در میان گروه های سیاسی و افکار عمومی جهان مواجه شد و سوالات متعددی را در خصوص چرایی شکست فرآیند رفراندوم استقلال اسکاتلند از بریتانیا، در رسانه های بین المللی مطرح کرد که به منظور یافتن پاسخی بخشی از آنها، توجه به چند نکته ذیل می تواند راهگشا باشد:

1- یکی از عوامل عدم استقبال مردم اسکاتلند از همه پرسی استقلال در این کشور را می توان در تداوم بحران اقتصادی غرب و تشدید نگرانی مردم اسکاتلند از افزایش تاثیرات منفی آن بر اقتصاد دوران پس از استقلال این کشور خلاصه کرد. چراکه با آغاز بحران اقتصادی در غرب، اسکاتلند نیز از این موضوع متاثر شده و روزنامه بوستون گلاب در سرمقاله 6 آبان 1387 خود پیرامون آن نوشته «بحران مالی جهان تازه اثرات عمیق خود را بر کشورهای کوچکتر اروپایی گذارده است و بانک مرکزی اسکاتلند تازه بحران مالی اش را تجربه میکند». لذا در آستانه برگزاری رفراندوم استقلال این کشور شاهد آن هستیم که موسساتی نظیر «گلدمن ساکس» در گزارشاتی پیرامون عواقب اقتصادی استقلال سیاسی به اسکاتلندی ها هشدار می دهند که استقلال اسکاتلند با کاهش شدید در میزان هزینه های بخش عمومی همراه خواهد شد و همان اتفاقی در اسکاتلند رخ خواهد داد که منطقه یورو در زمان بحران بدهی های دولتی تجربه کرده است. این موسسات ضمن دامن زدن به نگرانی های عمومی اعلام می کردند که در صورت پیروزی استقلال طلبان در انتخابات، مردم این کشور می باید شاهد کاهش شدید هزینه های بخش عمومی باشند. وضعیتی که طی آن هر شهروند اسکاتلندی به میزان 480 پوند کمتر از گذشته، می باید زندگی می کرد.

2- دومین دلیلی که در خصوص عدم موفقیت استقلال طلبان اسکاتلندی می توان برشمرد، تجمیع اراده اروپا در حمایت از وحدت بریتانیا بود. چراکه اروپای واحد نمی توانست باردیگر شاهد شیوع جریانات هویت‌طلب و ملی گرا باشد، در حالیکه لایه‌های هویتی و متکثر اجتماعی همچنان در دل قاره سبز حضور دارند و بدنبال منفذی برای اثر گذاری بر محیط سیاسی پیرامون خود هستند. به زعم رهبران اروپا؛ تشکیل اتحادیه اروپا و تقویت هویت اروپایی در چند دهه اخیر توانسته از میزان گرایش‌های گریز از مرکز و ملی‌گرایانه شهروندان اروپایی بکاهد و ساختاری مشابه فدرالیسم و راهبرد وحدت در عین کثرت (Unity in Diversity) را محقق کند. لذا در چنین شرائطی استقلال اسکاتلند می تواند به تلاش های استقلال طلبانه در سایر نقاط اروپا از جمله اسپانیا منجر شود.

3- سومین عامل در شکست رفراندوم استقلال اسکاتلند را می توان در نا امیدی شهروندان این کشور از اعمال تغییرات اساسی در این کشور خلاصه کرد. چه آنکه به زعم «جان کرتیس» (John Curtice) استاد علوم سیاسی دانشگاه استرات‌کلاید اسکاتلند معتقد است که بازیگران عرصه سیاسی اسکاتلند و هم دولت کنونی این کشور برنامه ای برای تغییر نظام سلطنت ندارند، زیرا از نظر تاریخی تاج سلطنت از سوی یک پادشاه اسکاتلندی در قرن 17 میلادی به ارث برده شده و در نتیجه این تنها یک سلطنت انگلیسی نیست، بلکه حداقل به همان میزانی که که این سلطنت انگلیسی بوده، اسکاتلندی نیز هست. این مسئله باعث شده تا مردم این کشور به فرآیند همه پرسی استقلال اسکاتلند به عنوان راهکاری برای نیل به دموکراسی نگاه نمی کنند و اساسا چنین امیدی نیز ندارند.

4- چهارمین عامل در شکست روند استقلال طلبی مردم اسکاتلند را می توان در سیاست زمین سوخته انگلستان خلاصه کرد. به طوریکه انگلستان در طی 307 سال گذشته بخش عمده ای از منابع زیر زمینی این کشور را برداشت کرده و از آنجایی که آینده بخش مالی دولتی در اسکاتلند وابسته به درآمد حاصل از نفت است این مهم چندان قابل اطمینان نیست. در تایید این دیدگاه، کارشناسان معتقدند که نرخ اکتشاف نفت در اسکاتلند در حال حاضر نسبت به چند سال گذشته کمتر شده و بر اساس برخی گمانه زنی ها تنها 24 میلیارد بشکه نفت در ذخائر زیرزمینی این کشور باقی مانده که استحصال این میزان نیز بدلیل گذشت نیمه عمر مفید ذخائر در هاله ای از ابهام قرار دارد. لذا در جریان تبلیغات رفراندوم استقلال اسکاتلند شاهد آن هستیم که حتی مخالفان استقلال با استناد به اینکه ذخایر چندانی باقی نمانده و طرح این ادعا که استقلال طلبان در مورد میزان منابع باقی مانده و آینده قیمت نفت واقع بین نیستند، مردم را در دلسرد کردن از نتیجه استقلال، تحریک می کردند.

5- پنجمین علت شکست رفراندوم استقلال اسکاتلند را می توان در وحدت احزاب سیاسی محافظه کار این کشور خلاصه کرد. ائتلاف سه حزب متفاوت محافظه‌کار، کارگر و لیبرال دموکرات‌ها، که تشکیل دهنده جریان‌های راست میانه، چپ میانه و میانه‌رو بودند باعث شد تا بخش عمده ای از بدنه اجتماعی اسکاتلند نسبت به آینده استقلال بدبین شده و در مقابل جنبش موافقان استقلال اسکاتلند که رهبری آنرا، حزب ملی‌گرای اسکاتلند به همراه چند حزب کوچک دیگر از جمله سبزها و حزب سوسیالیست برعهده داشت، به مخالفت بپردازند. از اینرو بسیاری از کارشناسان با هدف رفتن احزاب بریتانیایی همسو با این سه جریان اصلی در اسکاتلند مدعی اند که این ائتلاف تامل برانگیز بدون نفوذ احزاب همسو خارج از مرزهای اسکاتلند قابل تحقق نبود. این موضوع زمانی مشخص تر می شود که بدانیم تنها تا زمانی که اسکاتلند به عنوان بخشی از پادشاهی متحده باقی بماند، نمایندگان منتخب آن می توانند در مجلس عوام انگلستان حضور داشته باشند و از 58 نماینده کنونی اسکاتلند در مجلس عوام، 40 نفر آن‌ها از اعضای حزب کارگر هستند.

6- ششمین و آخرین دلیلی که در تحلیل شکست رفراندوم استقلال در اسکاتلند می توان برشمرد؛ استحاله فرهنگی و هویتی مردم این کشور در سالهای اخیر است. به بیان دیگر؛ مردم اسکاتلند در طول تاریخ خود همواره دارای هویتی مستقل و ملی بوده اند، اما در پی جنگ های جهانی اول و دوم و مشارکت فعال سربازان اسکاتلندی در کنار قوای انگلستان، آنها را بیش از پیش با هویت ملی خود بیگانه کرده و پیشرفت و رونق بریتانیا در دهه پنجاه و شصت و نیمه اول دهه هفتاد میلادی به ادغام اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بیشتر این کشور با انگلستان کمک کرده است. لذا از پایان دهه 80 میلادی به بعد شاهد آن هستیم که مردم اسکاتلند به لحاظ هویتی خود را عضوی از انگلستان می دانند، در حالیکه برای کسب استقلال سیاسی به دو چیز نیاز بود: - اول؛ داشتن یک هویت قوی اسکاتلندی در میان آحاد مردم. - دوم؛ مخالفت با داشتن حس دوگانه هویت به این صورت که که یک اسکاتلندی در عین حال یک انگلیسی است. لذا در یک جمع بندی کلی از مجموع 6 دلیل مورد اشاره در بالا می توان چنین استنباط کرد که سیر تحول به سوی استقلال‌خواهی در اسکاتلند، اگرچه در دوران های مختلف از جمله همه پرسی ۱۹۷۹ یا همه پرسی مربوط به تشکیل پارلمان محلی در ۱۹۹۸ مطرح بوده، اما در همه پرسی ۱۸ سپتامبر 2014 بدلیل برخی شرائط منطقه ای و جهانی، مخالفان استقلال، برغم انتقاد نیمه دیگر مردم اسکاتلند، از پشتیبانی روانی و اجتماعی بقیه بریتانیا برخوردار بودند و همین مساله، آینده استقلال طلبی در اسکاتلند را ممکن است برای همیشه منتفی کند.

ارسال نظر: