علی معلم: متاسفانه ما "سینمای تقلبی" و "به فرموده" داریم

کدخبر: 955373

این تهیه‌کننده در نشست حوزه هنری گفت: فیلم‌های سال گذشته جشنواره به گونه‌ای بود که بعد از دیدن آن باید مرگ موش یا قرص برنج می‌خوردی که بمیری!/ آمارهای فروش ما تقبلی است؛ وضعیت شبکه نمایش خانگی موید آن است

به گزارش «نسیم»، یکی دیگر از سلسله نشست های نسبت سینمای ایران و منافع ملی با موضوع سینمای اجتماعی و نقد مصلحانه با حضور ابوالحسن داودی کارگردان سینما و رئیس شورای صنفی نمایش، علی معلم تهیه‌کننده و سردبیر ماهنامه «دنیای تصویر»، محمدرضا رضاپور سردبیر ماهنامه «نقد سینما» و مهدی آذرپندار منتقد سینما برگزار شد.

علی معلم تهیه کننده و کارشناس سینما، در ابتدای نشست صحبت های خود را با دلایل مختلفی که سینما به مسائل اجتماعی توجه داشته است شروع کرد و گفت: سینمای ایران به هزار و یک دلیل به نقد اجتماعی توجه دارد که یکی از آن ها عدم امکان ورود به سمت حوزه ها و گونه های مختلف مثل علمی _ تخیلی، داستان های تاریخی و... است. بعد از دهه 60 هم بیشترین امتیاز و ارتباط مردم با همین گونه از سینماست. سینما در بروز مباحث اجتماعی در همه جای دنیا نقش دارد و در سینمای ایران هم این مسئله پررنگ است؛ زیرا خصلت این سینما است. هنرمندان و اندیشمندان ایران در راس هرم تصمیم گیری اجتماع حضور جدی و فعال نداشتند و یا از آن ها استفاده نشده است و همواره در کنار میدان قرار داشتند که البته این نوع نگاه درباره هنرمندان نسبت به جوامعی مثل آمریکا که در تصمیم گیری کلان اجتماعی به نوعی نقش دارند متفاوت است؛ چراکه در آنجا، هنرمندان و اندیشمندان چه در کنار نظام حاکمیتی و چه به عنوان عنصر مستقل و جداگانه حضور دارند.

مهدی آذرپندار صحبت های خود را با بخشی از پیام رئیس جمهور در جشنواره فجر سی و دوم آغاز کرد و گفت: پیام رئیس جمهور به فجر نکته مهمی است. سینماگرانی که اکثرا هم به حضور رئیس جمهور در این جایگاه اقبال نشان دادند؛ چرا در فیلم هایشان این پیام که بخشی از آن آمده است وجود ندارد. این پیام از رسانه اصولگرا یا سخنرانی یکی از اعضای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیست. پیام رئیس جمهور است. آیا وقت آن نرسیده که کنار تیرگی ها روشنی ها را نشان بدهیم و بحث قهرمان که یکی از نقاط کلیدی است را به سینما بیاوریم؟

ابوالحسن داودی در ادامه نشست به تعریف سینمای اجتماعی اشاره کرد و گفت: باید ببینیم چه تعریفی در دیدگاه دوستان به عنوان فیلم اجتماعی تعریف می شود و ظرفیت ها و شاخصه هایش چیست. در تعریف ها دچار اشتباه هستیم و بیشترین معضل هم حاصل از تفاوت دیدگاه است.

داودی به متن رئیس جمهور در جشنواره فجر اشاره کرد و گفت: پیام رئیس جمهور بسیار خوب بود اما سینماگر در عمل با این امر مواجه نیست. نامه قصد نیکو و دلسوزانه دارد اما زمانی که متکی بر یک جریان و یک فکر متخصص و یا فکر متکی بر عمل باشد اصولا سینما در وجه عام و سینمای اجتماعی خاص تر به دلیل گران بودن حرفه و شرایط خاصی که دارد با بسیاری از مناسبات اجتماعی سر و کار دارد و از دیدگاه های مختلف از افراطی ترین دیدگاه ها تا دیدگاه های سطوح مختلف و ... مورد توجه قرار می گیرد.

وی با بیان این که یک فیلم ساز نباید با یک جریان فکری و یک دستورالعمل رو به رو باشد، ادامه داد: اعتقاد دارم سینما و فرهنگ در موضع عام و سینما موضع خاص از دستورالعمل دور است؛ حتی دستورالعمل مصلحانه ای که رئیس جمهور گفتند؛ چون سینما و فیلم سینمایی در ارتباط با مخاطب باید متکی بر تاثیرگذاری باشد و تاثیرگذاری به معنای ارتباط تنگاتنگ این طور است که باید از دل برآید و بر دل بنشیند. اگر شرایطی را به هر دلیل متکی بر جریان قدرت، سرمایه، حمایت و ... به وجود بیاوریم و آن را به عنوان یک فرهنگ و نگاه شکل دهیم ممکن است در کوتاه مدت اتفاق بیفتد اما در دراز مدت باعث به وجودآمدن چاله های عمیقی شبیه دره بین جریان های مختلف فکری خواهد شد.

سازنده فیلم «نان، عشق و موتور 1000» در ادامه تاکید کرد: من فیلم سازی هستم که به ارزش های جامعه اعتقاد دارم و آن ها را رعایت می کنم اما به این معنا نیست که سلیقه ها و ارزش های خود را نداشته باشم؛ ارزش هایی که به عنوان یک فیلم ساز اجتماعی تحت قوانین جامعه معنا می کنم. بنابراین اگر بتوانیم به یک تعریف برسیم و نگاهمان را نسبت به سینمای اجتماعی بیان کنیم، می توانیم از این نظریاتی که گاهی اوقات به نظرات سیاه و سفید تبدیل می شود دور شویم.

علی معلم در ادامه نشست به پیام رئیس جمهور اشاره کرد و گفت: رئیس جمهور به عنوان نماینده سلیقه هنری مردم نباید تلقی شود. معاون رئیس جمهور در سینما مخاطب محسوب می شود. نظر افراد ارزش و عدم ارزش سینما به شمار نمی آید مگر این که به دستورالعمل تبدیل شود. فیلم های سال گذشته جشنواره به گونه ای بود که بعد از دیدن آن باید مرگ موش یا قرص برنج می خوردی که بمیری! این فضای منفی یکباره بروز کرده بود و بخشی از آن به اتفاقات سال 88 بازمی گردد و بی توجهی هایی است که در سیستم در موضع سینما وجود دارد. سینما در کنار نظام نیست و با آن فاصله دارد و بچه خودی محسوب نمی شود.

وی ادامه داد: سینما ابزار سرگرم کننده و در سطح بالاتر بیان دیدگاه های فلسفی سیاسی و اجتماعی و... است. نقد بر سر مضمون گرایی است و مسئولین مضمون گرا هستند. باید تلقی ما از سینما آن چیزی باشد که آن ها می خواهند. به عقیده من فیلم سیاسی مفهوم ندارد. سیاست علم ابزار اداره جامعه است. این که می شود در این حوزه فیلم ساخت یا نه حرف بیهوده ای است. واقعا سینمای سیاسی نداریم. بسیاری از فیلم های خوب سینما در این حوزه طرح مسئله کردند و موفق هستند، فرم گیرا دارند و مورد توجه مخاطب هستند اما متاسفانه ما سینمای تقلبی و به فرموده داریم. این که فیلم از جایی یا ارگانی به فرموده ساخته شود یا به فرموده جشنواره ها ساخته شود هر دو تقلب است. سینما در شرایط حقیر نگه داشته شد. در زمان قبل از انقلاب سرگرمی صرف برای قشر کارگری و سطح پایین بود. البته فیلم هایی که جدای از مردم برای نظام شاهنشاهی و فستیوالی خارجی ساخته می شد هم وجود داشت، بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد و به همین دلیل صنعت و سودآور نشد؛ چون همیشه دستش جلوی دولت ها و نهادهای قدرت، دراز بوده است که سرمایه تولید فیلم تامین شود.

معلم همچنین گفت: گاهی اوقات نهادهای فرهنگی خوش سلیقه بودند. فیلم خوب ساخته شد و گاهی اوقات این گونه نبود. برخی هم که جایگاه از قبل ساخته شده دارند و یک کرسی دارند که هرچه بسازند بفروشد یا نفروشد کرسی داران اشراف بعد از انقلاب هستند. فیلم ساز باید با مخاطب ارتباط داشته باشد، فیلمش در جشنواره جایزه بگیرد و ادامه مسیر بدهد. روش جدید هم این است که اجازه نمی دهند فیلم شکست بخورد و بلیت می خرند. همه چیز تقلبی است، آمارهای فروش تقلبی است و این را می توان در اقبال مردم در شبکه نمایش خانگی متوجه شد. در طبیعت سینما دخالت کردیم و به جایی رسیدیم که سینما مورد توجه کسی نیست.

وی درباره برخی از فیلم ها تاکید کرد: برخی از فیلم ها که مورد هجوم و حمله است توسط رسانه ها قهرمان می شوند در حالی که اصلا بزرگ و به یادماندنی نیستند. طبیعت سینما وقتی جاری شود امید را خواهیم دید. ما سینمای شورانگیز را نخواستیم و با آن مسئله داشتیم، با قهرمان مقابله کردیم. سینما در امور مربوط به امنیت ملی جایگاه ندارد زیرا راهش ندادیم؛ اما در سینمای دنیا بروز و ظهور پیدا می کند و جذاب است.

مهدی آذرپندار با اتکا به ارائه آمار فروش فیلم ها به پس زدگی مخاطب به فیلم های با فرجام تلخ و بی امید اشاره کرد و گفت: مخاطب از سینمای افسرده خسته شده است و این بخشنامه نیست. ما می گوییم دستورالعمل در سینما کارایی ندارد اما فیلم ساز حدیث نفس روی پرده می آورد. چند درصد فیلم هایی که اجازه اکران در یک گروه خاص گرفتند را می توانند تحمل کنند. فیلمی مثل «اشباح» که مربوط به استاد سینما است چرا مردم آن را نمی بینند؟ چرا در فیلم آقای افخمی بازیگرانش انصراف می دهند؟ اگر فیلمی پایانش خوش باشد یا نور امیدی داشته باشد متهم به حکومتی و سفارشی بودن است.

وی ادامه داد: متاسفانه این بحث در حوزه آموزش ما هم قرار دارد. افرادی اساتید سینمای جوان ما هستند که فیلم سازان گروه هنر و تجربه اند و فیلم هایی با پایان هایی می سازند که تنها القاکننده افسردگی و رخوت است. اگر معتقدیم سینمای آمریکا سینمای صنعتی است، چرا به تجارب این سینما توجه نمی کنیم؟ فیلم هایی که دارای قهرمان و پایان خوش است در سینمای آمریکا مورد توجه است. فیلم ساز مهم کشور آقای کیارستمی فیلم هایش اینقدر بی مخاطب است که پس از اکران فیلم «شیرین» ایشان ببیند چه اتفاقی در سالن نمایش می افتد.

ابوالحسن داودی در بخش دیگری از نشست تاکید کرد: متاسفانه در جامعه ما آسیب پذیرترین بخش فرهنگی سینما است. در جامعه ای زندگی می کنیم که رشد بی اخلاقی نسبت هندسی یافته نه حسابی. عدم مسئولیت پذیری، احترام به قوانین شهری و ... این نسبت رشد نسبت به بقیه کشورهای دنیا رشد عجیبی داشته و نشان از بیماری اجتماعی است. بزرگ ترین عارضه و متهم روی چیزی به نام سینما قرار گرفته و هر حرکت آن زیر ذره بین هر آدم منصف و غیرمنصف است. عضو جریان قدرت دولت یا حاکمیت باشد شرایط مسائل بیشتری را به وجود می آورد.

وی در ادامه به تعریف فیلم اجتماعی اشاره کرد و گفت: بسیاری از فیلم هایی که در این جلسه نام برده شد از نگاه من فیلم اجتماعی نیست. فیلم اجتماعی تعریف اولش این است که از واقعیت های جامعه برآید و مخاطب اصلی آن مردم باشند. پیام و تاثیرگذاری مختلف است. تاثیرپذیری جدای از پیام است. اصغر فرهادی بخشی از واقعیت جامعه را گرفته و بدون دخل و تصرف یا تحمیل به عنوان نظر خودش ساخته و ارائه داده است. به عقیده من سینمای نسبتا استانداردی است که ارتباط اصلی با مردم برقرار می کند و در اسکار هم موفق می شود. نباید شرایط اجتماعی را از ساخت فیلم اجتماعی جدا کرد. به عقیده من حذف کردن صورت مسئله که با عدم شناخت صورت می گیرد غلط است و هیچ گاه مناسبات به جایی نمی رسد و دیالوگ منطقی رخ نمی دهد. فیلم ساز اجتماعی پزشک جامعه نیست. کسی است که تشخیص درد و عارضه را می دهد. مسئول و مدیر هستند که وظیفه دارند دردها را بشنوند و جامعه را تسکین دهند.

علی معلم در ادامه این نشست گفت: باید بگذاریم مناسبات سینما به صورت طبیعی پیش برود. فیلم ساز فیلم بسازد و در گیشه شکست بخورد. عقل اقتصادی این سینما پاره سنگ برمی دارد. بخش بزرگ مخاطب ما زیر سن 17 سال است اما ما سرمایه گذاری نمی کنیم. سینمای سفارشی نگذاشته سینمای طبیعی جاری شود. سینماگر باید پاسخ گو باشد. ما به دولت وکالت فرهنگی ندادیم و هیج جای دنیا نمی دهد. دولت استخدام می شود توسط مردم برای این که زمینه هایی که لازم است فراهم کند تا گروه های اجتماعی فعالیت کنند. فعالیت ما فقط هشدار اجتماعی است و پالوده سازی باید صورت گیرد. باید همه گروه های فکری و اجتماعی نظر بدهند. سینمای خوب بخشی به مسائل سیاسی اجتماعی و... می پردازد و از یک جریان طبیعی و عرضه و تقاضا به وجود خواهد آمد.

مهدی آذرپندار نیز در ادامه نشست به سینمای اجتماعی و عدم توازن در این سینما اشاره کرد و گفت: توازن در سینمای اجتماعی به هم ریخته و از معادلات خارج شده است. افسردگی در سینمای ما ژست شده و هر چقدر مردم فیلم را نفهمند و آن را پس بزنند پز فیلم ساز است. آموزش هنر ما دست افرادی است که در سینمایشان افسردگی را رواج می دهند در حالی که امید حق مردم است. فیلم ساز باید هشدار بدهد و تلنگر بزند اما نور امیدی را هم نشان بدهد.

محمدرضا رضاپور نیز گفت: در تعریف آقای داودی دو شرط اساسی ذکر شد؛ علوم انسانی جامع را باید در نظر گرفت و تکثرگرایی را لحاظ کرد. اما بعضی از موضوعات را تنها فیلم سازان معدودی می بینند و در مدیومی به وسعت سینما تعمیم می دهند و مخاطب هاج و واج است از این که زنای محارم در مدیوم سینما موضوعیت دارد که باید آن را ببیند و تحمل کند. مشکل در تعاریف اولیه اتفاق می افتد. ما مردم را تعریف نکردیم.

ارسال نظر: