زیباکلام، فراستی؛ نمایشی غیرعلمی روی صحنه‌ای دانشجویی

کدخبر: 997533

مناظره فراستی با زیباکلام در حالی روز گذشته با موضوع "دیدگاه شهید آ‌وینی در سینما" در دانشگاه تهران برگزار شد که در وهله اول این پرسش مطرح می‌شود که چه نسبتی میان حوزه تخصصی زیباکلام با موضوع سینما وجود دارد

گروه فرهنگی خبرگزاری «نسیم»؛ روز گذشته در دانشگاه تهران مناظره ای میان مسعود فراستی؛ منتقد سینما و صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی درباره دیدگاه سید مرتضی آوینی به سینما برگزار شد که در وهله اول جای این پرسش را فراهم می آورد که چه نسبتی میان حوزه تخصصی زیباکلام با موضوع سینما وجود دارد که وی بخواهد درباره منظومه فکری شهید آوینی در یک مناظره اظهار نظر نماید. با کمی دقت در سابقه علمی شخصی چون زیباکلام به راحتی می توان دریافت که وی از هیچ تخصصی در زمینه سینما و هنر برخوردار نیست و بر همین مبنا صلاحیت شرکت در چنین مناظره ای را ندارد. مسئله عجیب اینجاست که چرا مسعود فراستی که باید این مسئله را بداند حاضر شده پیرامون موضوعی چون سید مرتضی آوینی پشت یک میز مناظره با زیباکلام بنشیند چرا که نتیجه جنین مناظره ای از پیش معلوم است. با مرور مناظره هایی از این دست که پیش از این زیباکلام در یک سوی آن قرار داشته به وضوح می توان دریافت که وی حتی در حیطه مسائل سیاسی که تخصص اوست هم به طور عمده متوسل به فرافکنیٰ و مغلطه می شود و اصطلاحا وقتی کم می آورد به در و دیوار می زند و موضوع را منحرف می کند چه برسد به اینکه بخواهد درباره موضوعی سخن براند که هیچ اطلاعی از آن ندارد و جالب است که خود او نیز در مناظره روز گذشته به صراحت گفته: من سینما نمی دانم و اصلا نمی دانم آن را با «سین» می نویسند یا با «صاد» و با اینحال قبول کرده در فضایی دانشجویی راجع به آن بحث کند. شخصیت و کاراکتر زیباکلام برای همه شناخته شده است و می دانند که او از حضور در هر محفلی که فضای سخنرانی برایش فراهم باشد استقبال می کند و به هیچ دعوتی پاسخ منفی نمی دهد اما آیا جناب فراستی نیز به تازگی به همین بلیه دچار شده و برای دیده شدن حاضر است به هر فراخوانی لبیک بگوید؟ با مرور بخشهایی از اظهارات زیباکلام درباره مرتضی آوینی به وضوح می توان دریافت که از این مناظره چیزی برای آگاهی بخشی نسل جوان و دانشجو بیرون نمی آید که هیچ بلکه تریبونی فراهم شده تا خرواری از افترا و اتهام به این شهید بزرگوار در فضایی احساسی و نه علمی روانه شود و حقیقت مطلب در این میان ذبح شود چرا که همه می دانند در فضاهای چنین غیر عقلانی آنکه توفیق می یابد کسی است که بر ترفندهای هوچی گرانه تسلط بهتری دارد. در ادامه به برخی سخنان بی ربط صادق زیباکلام اشاره می شود که گویای عمق بی اطلاعی وی از مقوله ای به نام سینما و هنر و بالتبع شهید بزرگواری چون سید مرتضی آوینی است و اینکه او چطور قوز را به شقیقه پیوند می دهد تا در مبارزه ای که بویی از شیوه های علمی از آن به مشام نمی رسد حریف را به اصطلاح ضربه فنی کند. زیباکلام: ظاهرا در مورد شهید آوینی فقط باید به عنوان یک مستند ساز نگاه کنیم. اما من ایشان را بخشی از مجموعه ای می دانم که به آنها سینماگران حکومتی می‌گویم. البته ایشان شهید شدند و نمی توان قضاوت کرد که در دهه های بعدی هم پاسدار سینمای حکومتی می ماند یا نه. شاید ایشان یک حرمت و قداستی برای خود و هنر قائل می شد و یا اصراری نداشت که فیلمهایی بسازد که با تشویق حکومت همراه باشد؛ شاید می شد و یا نه. زیباکلام: علت اهمیتی که به مفهوم آوینی داده می شود این است که ایشان را برای هنردولتی و هنر ایدئولوژیک زده مصادره کنند. زمانی من و نسل ما معتقد به یک گونه ای هنر بودیم که متعهد باشد و بخش عمده ای از هنرها برای من هنر غیر متعهد بود. در آن دوران هنری ارزشمند بود که بتواند مبارزات مردم تحت ستم را به نمایش در آورد در غیر اینصورت هنر برای هنر فاسد ترین نوع هنر بود. ما در آن زمان با این تعابیر عشق می کردیم اما من در اویل زندگی پنجاه زندگی من برخلاف دهه بیست زندگی من آن هنر متعهد کمرنگ تر شد. الان برای من هنر، هنر است و تقسیم بندی به هنر متعهد و غیر متعهد یک چیز من درآوردی است. هنر یعنی اینکه بتواند رنج‌ها، دردها، شادمانی ها و احساسات آدمی را نشان دهد و برایش مخاطب پیدا کند و مابقی آن حقنه کردن ایدئولوژی به هنر و هنرمند است. نظام جمهوری اسلامی مبلغ همان هنر متعهدی شده است که در جوانی به آن اعتقاد داشتیم.دیدگاهی که طبق آن بخش عمده هنر و هنرمندان ارزشی ندارند و بخش عمده ای از سینما هیچ ارزشی ندارد و چیزی جز سرگرمی و کار هالیوودی نیست. از نظر تاریخی فقط جمهوری اسلامی ایران نیست که به سینمای متعهد پایبند است، تمام نظامهایی که بر اساس ایدئولوژی شکل گرفتند به سینمای متعهد معتقدند. سینما شوروی هم داعیه هنر متعهد است. سینمای چین و سینما آلمان نازی هم این نگاه را به هنر داشتند. در ابتدای جلسه مستند «عالم هیچکاک» برگرفته از مقاله شهید آوینی پخش شده بود. این تحلیلگر سیاسی به اشتباه گمان کرده بود که این مستند ساخته شهید آوینی است. زیبا کلام بر اساس این پیش فرض ادامه داد: من از صحبتهای این جلسه و فیلمی که از نریشنهای شهید آوینی پخش شد چیزی پیدا نکردم که حالا بیایم آوینی را روی سرم بگذارم و حلوا حلوا کنم. از صحبتهایی که شد من اصلا گیج شدم که شهید آوینی با سینما مدرن و هالیوود مخالف بود پس چرا برای سینمای هیچکاک نوشته است و الان این فیلم را ساخته است. وی ادامه داد: صدای بلندگو بد بود و صدای آقای فراستی هم در گوش من اکو می شد وچیزی هم عاید من نشد. اما مطالبی که در مورد آوینی گفته می شود را در مورد خیلی از کارگردانها می شود گفت. من نمی فهمم یعنی چه که می گوییم فلان شخص به عرفان علاقه مند است، اما عرفان را در فیلمش نشان نمی‌دهد، پس ارزشمند تر است از کارگردانی که اصلا به عرفان علاقه ندارد من اگر زمان آوینی، ایشان را می دیدم به او می گفتم که اگر از هیچکاک خوشت می آید به معنای این نیست که شما گناه کردید؛ به خدا جرم نکردی لازم نیست توجیه کنی. کافی است راحت بگویی من به هیچکاک علاقه دارم. به خاطر اینکه از هیچکاک خوشتان آمد لازم نیست بگویی که هیچکاک و آثارش یک نوع معنویت دارد.

زیباکلام؛ فراستی؛ نمایشی غیرعلمی روی صحنه ای دانشجویی در پایان ضروری است به این مسئله نیز اشاره شود که صادق زیباکلام مدتهاست در میان اصلاح طلبان کارکرد خاصی پیدا کرده است و خود این طیف سیاسی کشور هم می دانند که این استاد دانشگاه با اتخاذ شیوه های ناصواب در بحث موضوع را به انحراف می کشاند اما همین شیوه نیز کارکرد خاص خود را دارد و حداقل آن این است که برای مدتی سر دانشجویان را گرم می کند و باعث تخلیه انرژی آنها شده و حس کاذب سیاسی بودن را به دانشجویان القا می کند

ارسال نظر: