اخبار آرشیوی

کدخبر: 872454

نشست «نسیم» با عوامل نمایش"با من بستنی می‌خوری؟"/ بهاره رهنما: گروه ما برند تئاتر است/ گروه‌های آئینی-سنتی از نظر من ضعیفند/ متأسفانه تهیه‌کننده برای فروش دنبال بازیگر مدل می‌رود/ نسیم ادبی: بازیگر تلویزیونی شدن راحت است اما تئاتری ماندن؛ نه/ جایگاهم در تئاتر، ثابت شده است

سالن‌های تئاتری و البته نسبتا خصوصی پایتخت این روزها بیشتر از قبل، در گوشه و کنار تهران سرک می‌کشند. هر چند کم‌اند و کوچک اما بخاطر اسم و رسم برخی‌ها رونقی دارند. از پشت بام برخی ساختمان‌ها گرفته تا تک فرهنگسراهایی که خوشبختانه جور دوستان دولتی را می‌کشند. گرچه مخاطبشان همچنان خاص است. فرهنگسرای نیاوران این روزها میزبان برخی گروه‌های نمایشی است ازجمله "با من بستنی می‌خوری؟". بهاره رهنما که گویا همه‌کاره نمایش است از کارگردانی، نویسندگی و بازیگری گرفته تا روابط عمومی! نسیم ادبی هم مثل قبل در کنار اوست. با این دو درباره این نمایش به گفتگو نشستیم، عصری بارانی در این فرهنگسرا که به اجبار تا لحظاتی قبل از اجرا نیز کشید. گفتگوی خبرنگاران «نسیم» با بهاره رهنما و نسیم ادبی را می‌خوانید: ** فکر نمی کنید نمایش خیلی شخصی شده؟ یا شاید هم شخصی باشد. به گفته یکی از همین تماشاگران که کنار خودم نشسته بود سر اجرا، لابد عصاره "با من بستنی می‌خوری؟" از زندگی یکی از دو بازیگر گرفته شده! شاخ و برگی هم در تایم و مکان به آن دادید. بهاره رهنما: این نمایش هیچ ربطی به زندگی شخصی من ندارد. نسیم ادبی: همینطور من! ** عرض کردم نه بطور مصداقی! فکر کنید به قول همان دوست گرامی، فقط عصاره زندگی بازیگری یکی از هر دوی شما باشد. بهاره رهنما: نه اینقدر ساده دیگر؛ داستان این نمایش هیچ ربطی به زندگی ما دونفر ندارد. درواقع کار بر اساس کتابی است که 4-5 سال قبل نوشته شده. در حقیقت ما هردو زندگی مشترک داریم. در کل این نمایش هیچ ربطی به زندگی واقعی من و نسیم ندارد. ** البته خب قبول دارید که از منظر دایره مخاطب‌پذیری خیلی شخصی شده و مخاطبان آن یکسری از هنرمندان شده‌اند؟ بهاره رهنما: نه! اتفاقا مخاطبانی داریم که حتی آرایشگر هستند و از مناطقی خیلی دور از فرهنگسرای نیاوران(محل اجرا) می آیند و کار را می بینند. حتی فردی را دیدم که تا به حال تئاتر ندیده بود و الان آماده و سه بار کار را دیده است. ما تراکت‌های خود را در آموزشگاه‌های زنانه زیادی هم پخش کردیم چون مخاطبان خانم کارهای ما را خیلی دوست دارند. نکته جالب اینجاست که اتفاقا ما مخاطب همکار زیاد نداریم. ما حتی هنوز نتوانستیم که اجرای ویژه هنرمندان بگذاریم. بعد هم که نسیم ادبی نمایش حمیدرضا آذرنگ( دو لیتر در دو لیتر صلح) را داشت و نتوانستیم که مخاطبان همکار را برای اجرای هنرمندان دعوت کنیم. ** خیلی خب! یک نکته چه در "با من بستنی می‌خوری؟" و کارهای قبلی که من دیدم دیالوگ شما با کسی است که دیده نمی‌شود اما مخاطب باید برای خودش آن را تصور کند. مخاطبی شاید به اسم چشم! در نمایش‌های خودتان خیلی روی موضوع چشم کار می‌کنید. چرا؟ بهاره رهنما: رعایت این موضوع در فضای شخصی خود من خیلی مهم است. مهمترین عنصر ارتباط افراد با هم چشم است. موضوع چشم هم در تئاترهای ما خیلی مهم است. اینکه از این طریق با تماشاچی خود ارتباط برقرار کنیم. البته نمایش بعدی گروه ما، کاری تک نفره نیست و از 6 تا 7 بازیگر تشکیل شده. اما تمام حرفها برای مخاطب زده می‌شود. من به قصه گویی خیلی اعتقاد دارم. تئاتر یکی از جادوهایی که دارد همین قصه گویی است. ** کارهای شما معمولا جنس زنانه دارد. همینطور هم که فضا خیلی زنانه شده. دلیلم هم می‌تواند گفته شما مبنی بر اینکه "مخاطبان خانم، کارهای ما را دوست دارند"، باشد. حضور تقریبا ثابت نسیم ادبی هم در این نمایش‌ها فرضیه مرا قوت می‌بخشد. معتقد به این شباهت هستید؟ بهاره رهنما: چرا کارها شبیه هم می‌شود زیرا ما یک سبک داریم. اتفاق خوبی که برای ما رخ داده تبدیل شدن ما به یک برند تئاتری در سالهای اخیر بوده است. وقتی تماشاچی بدون هیچ تبلیغی به دیدن کار ما بیاید این برای ما یک نتیجه خوب است چون ما برای این کار هیچ تبلیغی انجام ندادیم. **یعنی اینکه مخاطب کارهای شما پیدا شده! بهاره رهنما: یک همچین چیزی؛ وقتی تماشاچی کارهای قبلی ما، این تئاتر را می بیند یعنی اینکه نمایشم تماشاچی خود را پیدا کرده است. ** این خود نمایش و فعالیت شما را خیلی خاص می‌کند. بهاره رهنما: بله خاص می کند. نمی خواهم اصلا خود را با مثلا مارکز مقایسه کنم ولی می توانم از ادبیات برای شما مثال هایی بزنم، مارکز، کوندرا اینها همه خاص هستند. اینها قابل مقایسه با ایزابل آلنده نیستند زیرا آلنده برای مخاطبان عام تر می نویسد. آثار ما هم به غیر از اینکه جزء تئاترهای پر فروش سال بوده ولی در دسته آثار خاص قرار می گیرد. بعد هم حضور نسیم ادبی خیلی بدیع است زیرا ما یک گروه هستیم. من که نمیتوانم خارج از گروه، افرادی را که هیچ ربطی به ما ندارند برای نمایش بیاورم. در نمایش بعدی که 6 بازیگر دارد خب به غیر از نسیم ادبی از بازیگران دیگری هم استفاده می‌کنم. ولی وقتی کاری یکی دو بازیگر دارد اعضای اصلی گروه سعی می کنند که با هم باشند. نسیم ادبی: ما وقتی فعالیت این گروه نمایش را شروع کردیم از کارهای تک نفره آغاز کردیم. در حقیقت ما زنانی بودیم که این روند را آغاز کردیم. این موضوع دلیل اینکه یک طرفه به قاضی بخواهیم برویم و داستانی زنانه، داشته باشیم نیست. بهاره رهنما: خیلی از آقایانی که نمایش را می دیدند نه تنها گارد نمی گرفتند بلکه در مورد نمایش "چشم ها" زار می زدند! زمانیکه زن نمایش ما در مورد مرد و مشکلات او صحبت می کرد حتی مردها هم خود را جای او قرار می دادند. در مورد این نمایش و نقش "شیرین"(نسیم ادبی) می تواند هر شخص و هر شغلی را در بر بگیرد. هر فردی می‌تواند این نقش را بازی کند و فرقی نخواهد کرد. یک پسری در ساواک بوده در گذشته بوده و دختری با او ازدواج کرده و حالا همان دختر با مرد دیگری ازدواج کرده است و... . ** بله ولی همین "با من بستنی می‌خوری؟" که نیمی از آن به مسائل زناشویی هم وصل می شود، از دریچه فکر خانم‌ها گفته شده و این خیلی فرق دارد با من که جور دیگری به زندگی و ارتباط آدمها نگاه می‌کنم. بهاره رهنما: کار اصلی خود انسانیت است. معروفیت هم در اپیزود دوم به چشم می‌خورد. درواقع مسئله افراد معروف است. حالا می تواند هرکسی باشد. **وقتی مسئله زوجین مطرح می‌شود نگاه هم کلا متفاوت خواهد بود. نمی‌گویم ایراد دارد یا خیر ولی بحثم در مورد خاص شدن مخاطب است. نسیم ادبی: وقتی نمایش را نگاه می کنید ابتدا قصه را از طرف من می شنوید. یعنی ممکن است که "شیرین" نمایش، خیلی جاها حق نداشته باشد. دلیل نمی‌شود چون من قصه را بازی می‌کنم حرف اصلی را بزنم. ما قصه را از دید "نگین" نگاه می کنیم. نگین هم یکسری افکاری دارد که ممکن است درست نباشد. حالا اگر ما قصه را از سمت "وحید"(نقش مرد نمایش) ببینیم او هم یکسری حرف‌هایی دارد. اینگونه نیست که این دو زن حتما حرف درست را می زنند بلکه از دریچه زندگی خود صحبت می کنند. ** همینطور هم که مونولوگ محور و پرحرف شده. نسیم ادبی: بله. کار به علت اینکه تک نفره است خیلی سخت است. شاید اگر صدای طرفین مقابل؛ دکتر روانشناس و یا بازجو را می شنیدیم اینقدر این سنگینی بر روی بازیگر نبود. الان بازیگر هم باید بشنود و هم باید به تماشاچی بفهماند که آن روانشناس و یا بازجو به او چه می گوید و پاسخش را هم بدهد. در حقیقت یک بده بستان هایی ایجاد کند که منطقی بودن رابطه را هم به تماشاچی نشان دهد. ** بهتر نبود صدای روانشناس و یا بازجو پخش می‌شد؟ نسیم ادبی: البته از اول هم قرار نبود که این صداها پخش شود. ما به صورت ذهنی بازی می کردیم. اگر صداها پخش می شد بازی خیلی ساده تر ولی نمایش به نمایشی خیلی معمولی تبدیل می‌شد. ** ولی ضعف‌های آن بیشتر مشخص شده. خصوصا در اپیزود اول که اینگونه بود. ای کاش احساس و لطافت دیالوگها و روانی نیمه دوم نمایش، در نیمه اول هم بود. الان نمایش " با من بستنی می‌خوری؟" خیلی خشک به نظر می‌رسد. بهاره رهنما: برخیها کاملا عکس نظر شما رو دارند. می گویند با بخش اول ارتباط دیگری برقرار کردیم ولی بخش دوم ذهنیت ما را برهم میزند. البته این موارد همه سلیقه ای است. **البته من هم قبول دارم که کاملا سلیقه‌ای است. چرا سعی نکردید دو اپیزود را تلفیق کنید؟ نمایش را هم روانتر می‌کردید با این کار. بهاره رهنما: نمایش دو برش زمانی متفاوت است و اصلا قصد ترکیب کردن انها را نداشتم. در حقیقت پایبندی به ادبیات داستان برای من خیلی مهم است. حتی اگر کتاب برای من هم نبود حفظ فضای ادبی برای من مهم است اگر می خواستیم افراد نمایش را با هم ترکیب کنیم از فضای کار تک نفره دور می شدیم. اینگونه به تماشاچی فرصت تنهایی با "شیرین" نمایش را می‌دهیم. که شیرین را بشنود و او را قضاوت کند و سپس به سراغ شخصیت دوم تئاتر برود. این نمایش قبلا به شکل دیگری اجرا شده؛ من علاقه ویژه ای به داستان های امیل زولا در ادبیات جهان و در ادبیات ایران به مرحوم اسماعیل فصیح دارم. آدمها در داستانهای این دو تکرار می شوند. این رفت و آمدهای افرادی که حلقه ای مشترک با هم دارند برای من بسیارجالب است. فکر کردم که چقدر خوب می‌شود که این رفت و آمدهای افراد در نمایش وجود داشته باشد. دو زنی که در بدست آوردن یک مرد، موفق نیستند. زنی که مردش ترکش کرده و زن دوم، مرد با او ازدواج و سپس ترکش کرده است. در واقع هردو گله‌گی ها و تنهایی های خود را دارند. ** من شخصا نیمه دوم نمایش "با من بستنی می‌خوری؟" را بیشتر دوست داشتم. البته اسمی که برای آن انتخاب کردید هم جالب است برخلاف اسم‌های عجیب و غریب تئاتر. بهاره رهنما: اسم گذاشتن نکته خیلی مهمی است. البته برخی از اسامی تئاتر ما، خیلی ناهمگون است. * بدون تعارف! خانم رهنما شما که به قول خودتان خانم ادبی، پای ثابت نمایش‌های شماست چرا هیچوقت سعی نکردید چه شما و چه پیمان قاسمخانی(همسر بهاره رهنما) پیشنهادی بازی در فیلمی به او بدهید؟ معرفی کنید... بهاره رهنما: اتفاقا نسیم بازیگر بسیار خوبی است. امسال سریالی موفق داشت که نقش اصلی آن بود. همی نچندوقت اخیر حتی دو سه تا نقش مهم در فیلم های سینمایی داشت. اما برخی از کارها هست که در شأن یکی مثل او نیست. او در تئاتر بازیگر بسیار مهمی است. در حقیقت او سرفصل یکسری از بازی‌ها و نقش‌های حسی و مجموعه ای از تئاترهاست. شاید اگر نسیم ادبی نبود آن کارها به روی صحنه نمی رفت. اما در مورد معرفی توسط قاسم خانی باید بگویم که واقعا او حتی من را هم در طول این سالها به پروژه ای و یا کاری معرفی نکرده است. پیمان چیزی برای من ننوشته و اگر دقت کنید مهران مدیری این همه سریال با پیمان نوشتند و ساختند اما من در هیچکدام از انها نبودم. فقط "مرد هزار چهره" بود که پس از "دایره زنگی"، مهران مدیری دوست داشت با من کاری مشترک داشته باشد. من هم علاقه‌مند بودم که با او کار کنم. همیشه مدنظر پیمان قاسمخانی بوده که نسیم باید در یک جای خوبی دیده شود. ولی باید جایی که مناسبش باشد. ** به هرحال فردی که اینقدر در تئاتر موفق است چرا نباید به سینما بیاید؟ بهاره رهنما: شما نمی توانید او را برای هر نقشی به سینما بیاورید. ** این یک واقعیت است که همه تئاتری ها دوست دارند بالاخره به سینما بیایند تا دیده شوند. بهاره رهنما: واقعا درست است. **مثل بچه‌های تئاتر آینی سنتی که من علاقه خاصی بهشان دارم. بهاره رهنما: نه اتفاقا خیلی ضعیف هستند. ** چطور؟ اتفاقا نوع بازی آنها هم دیالوگ و مونولوگ‌گویی و هم لطافتی که قرار است تئاتر داشته باشد، را دارد. خیلی بهتر از نمایش‌هایی است که حتی در سالنهای اصلی شهر هم اجرا می‌روند. همیشه هم بیننده عمومی را دارند. بهاره رهنما: برخی از آنها ضعیف هستند. درحقیقت غلو برخی از آنها خیلی زیاد است. **خیلی از این بچه ها کارهای خوبی دارند ولی جایی ندارند که خود را نشان بدهند و جلوی دوربین بیایند. بهاره رهنما: این اتفاق زیاد افتاده است. افرادی از قبیل امیر جعفری و بهنام تشکر توسط پیمان قاسمخانی و یا ابوالحسن داوودی به سینما آمده اند. امیر جعفری در فیلم "نان عشق و موتور هزار" به این دلیل انتخاب شد که در تئاتر توجهات را به خود جلب کرد. در حقیقت خیلی از بازیگران از جمله امیر رضا دلاوری از روی صحنه تئاتر انتخاب شدند. البته نمی دانم که در مورد خانمها چرا این اتفاق خیلی سخت رخ می دهد. ** البته یکسری ها اعتقاد دارند 10 سال یک بار هم بازیگر خوب مرد به سینما معرفی نمی‌شود ولی از آن طرف بازیگران خانم دائم اضافه می‌شوند. بعد تئاتری هم نیستند. بهاره رهنما: در مورد بازیگران زن فکر می‌کنم مسئله مدلینگ و مسائلی که به این موضوعات مربوط می شود وجود داشته باشد. **این همه زیاد؟ بهاره رهنما: در حقیقت برای تهیه کننده برای فروش فیلم، بسیار مهم است. **خانم ادبی قبول دارید؟ نسیم ادبی: البته من در این سینما هم کار می کنم. ** خیلی کم ... ! نسیم ادبی: یکی از علتها این است که من همیشه درگیر تئاترم و هر وقت موقعیتی پیش می اید می گویم که ببخشید سر کار تئاتر هستم. البته قبلا هم با کارگردانی مثل آقای حاتمی‌کیا کار کرده ام و یا سریال اخیر شبکه سه. ** البته در تئاتر هم مدام با خانم رهنما همکاری می‌کنید. یک جور گویا دایره دور خودتان پچیده‌اید. با اینکه شخصا شما را یک بازیگر تئاتری می‌دانم از این جهت که برای بچه های نمایش قابل احترام هستید. نسیم ادبی: در تئاتر الان، همه اصولا گروه خود را دارند. گروه زمانی ایجاد می شود که افراد ببینند راحت حرف هم را می‌فهمند و فضای فکری و ذهنی انها خیلی نزدیک به هم است. این وضعیت در مورد من و بهاره رهنما اینگونه است. احساس می‌کنیم فضای فکری ماها خیلی به هم نزدیک است. همدیگر را درک می کنیم و همدیگر را سر کار اذیت نمی کنیم. من با گروه‌های زیادی کار می کنم ولی یکی از علتهایی که من و بهاره زیاد باهم هستیم، همین نزدیکی فضای فکری است. ** و راجع به کارهای تصویری چطور؟ نسیم ادبی: من از ابتدا عاشق صحنه، کار زنده و زندگی کردن روی صحنه بودم. قرار هم نیست در تئاتر بازی کنم تا بعد مثلا به تلویزیون و سینما بروم. اصلا برنامه ام اینطور نیست. در میان کارهای تصویری که به من پیشنهاد شد آنهایی را انتخاب کردم که دیدم میتوانم در آن خودم را نشان بدهم و یک تفاوت خاصی برایم دارد. مثلا کار آقای حاتمی کیا را انتخاب کردم که البته برای من کار خوبی بود. در حقیقت در ان کار راحت بودم. بیشتر در حوزه تصویر دوست دارم نقشهای خاص را برعهده بگیرم. اما خیلی هم عاشق بازی در تلویزیون نیستم. گرچه امسال فیلم سینمایی "حراج" حسین شهابی را هم داشتم که به جشنواره فجر نرسید. ** نمی‌گویم اقدام عجیبی است اما یک واقعیت است که بازیگر صرفا نمی‌تواند دلخوش به هنر نمایش بکند و بگوید که نیازی به بقیه ندارم. چون اگر بازی نکنید، کم کم هم کنار گذاشته می‌شوید. نسیم ادبی: من جایگاهم در تئاتر ثابت شده است. البته بستگی دارد که چه در ذهن داشته باشی و اینکه مثلا بعدها بخواهی بازیگر تلویزیونی بشوی! اگر من بخواهم بله می‌توانم تئاتر را برای همیشه کناربگذارم و بازیگر تلویزیون بشوم. بازیگر تلویزیون شدن ساده و کافی است که در یک کار 90 دقیقه ای کارکنی تا بازیگر بشوی و از آن طرف هم خیلی معروف خواهی شد. ** و کلام آخر؛ حرف خاصی اگر مانده که گفته نشده! بهاره رهنما: امیدوارم همه بیایند کارم را ببینند هر آدمی با هر تفکری. **تهیه و تنظیم گفتگو/ محسن غلامی(قلعه‌سیدی) - روزبه ملاعبدالله قمصری
ارسال نظر: