نشست مجازی کتاب "مفتون و فیروزه"؛
"مفتون و فیروزه"؛ روایت تاریخ شفاهی انقلاب ۵۷ در خراسان
نشست مجازی کتاب مفتون و فیروزه نوشته سعید تشکری با حضور خبرنگاران فارس، نسیم، فردا، رجا و کارشناسان حوزه کتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی « نسیم آنلاین »، نشست مجازی کتاب مفتون و فیروزه نوشته سعید تشکری با حضور خبرنگاران فارس، نسیم، فردا، رجا و کارشناسان حوزه کتاب برگزار شد.
در این نشست مجازی، مهنار سعیدحسینی، محمدمهدی شیخ صراف، مهدی بوشهریان؛ محمد حقی؛ حسام آبنوسو محدصادق علیزاده نظرات خود در خصوص این کتاب را بیان کردند.
**مفتون وفیروزه یک کتاب جدی است
در ابتدای این نشست مهناز سعید حسینی گفت: بیش از یک سال از زمانی که مفتون و فیروزه را خواندهام میگذرد؛ یعنی درست زمانی که این کتاب منتشر شد.
اما با وجود مشغلهای که داشتم و معمولا این مشغله نمیگذارد کتابها را تا انتها بخوانم این کتاب حجیم را تا انتها و به دقت خواندم و پیگیر ماجراهایش بودم. حتی آن قدر درگیر این کتاب بودم که یک بار ادامه ماجراهایش را در خواب دنبال کردم!
به هر حال هم در زمان خواندن کتاب و هم بعد از گذشت این زمان و با ته نشین شدن این رمان در پس زمینه های ذهنم با قاطعیت میتوانم بگویم مفتون و فیروزه یک رمان خوب و به تعبیر من یک رمان جدی است. جدی در مقابل شوخیهایی که این روز به اسم رمان غالبا بازار کتاب ما را پر کردهاند.
جدیتی در حد و اندازه چنگ انداختن به مخاطب و کشاندن او به وسط معرکه و ماجراهای رمان؛ رمانی که نویسندهاش آن قدر حرفهای است که توانسته شخصیتها و قهرمانهای قصهاش را حتی با صداها و آواهای مختلف بنویسد. یعنی وقتی شما کارش را میخوانید صدای منحصر به فرد هر فرد را میشنوید، زخم صورتشان را میبینید و این شخصیتها این قدر برایتان ملموس است که اگر دست دراز کنید، جنس پیراهنش را هم لمس میکنید .
با همه این تفاسیر رمان «مفتون و فیروزه» یک کتاب خیلی خیلی جدی است. جدیتی از نوع کتابهایی که راه خود را باز میکنند و خوانده میشوند. کتابهایی که امروز و دیروز ندارند. زمان، کهنهشان نمیکند و وقتی هر صفحهای از آن را میخوانید حس میکنید نویسندهاش پای هر سطرش عرق ریخته و زحمت کشیده تا چیزی متفاوت از رمانهایی که مال امروز و برای سرگرمی است، به دستتان برساند .
سعید تشکری با مفتون و فیروزهاش تاریخ میگوید؛ تاریخ انقلاب اسلامی؛ آن هم در مشهد. اما این تاریخ و نوع روایتش طوری نیست که باب میل یک شخص و دو شخص و این سلیقه و آن سلیقه باشد؛ تاریخ میگوید به معنای واقعیش و آن را با چاشنی ادبیات آن هم از نوع زیبا و جذاب و پرمخاطبش به شما تحویل میدهد.
**تشکری در کتابش با روایت جذاب مردم را به سمت انقلاب میکشاندسر و کار تشکری در این کتاب با هر تیپ و شخصیتی هم هست، از سفیدترینهایش بگیرید تا سیاهترینهایش. از آنهایی که درگیر اشتباههای کوچک و بزرگ هستند تا آنهایی که به معنای واقعی کلمه، برازنده صفت یک رهبر مردمی هستند، شما هر چه قدر که درباره تاریخ انقلاب کتاب و رمان خوانده باشید تا مفتون و فیروزه را نخوانید به به عمق و کنه دلایلی که یک ملت را از عمق وجود از یک رژیم و سیستم منزجر میکند و به سوی یک انقلاب مردمی و دینی میکشاند، پی نخواهید برد. و همه اینها به دلیل هنر تشکری در روایت همه آن چیزهایی است که مردم را به سمت یک انقلاب اسلامی کشاند با تمام جزییاتی که شما از یک روایت دست اول انتظار دارید .
روایت تشکری در این کتاب بدون اینکه شعار بدهد یا بخواهد اندیشهای را به شما قالب کند، به صداقت ماجراهایی است که وقتی پای صحبت یکی از انقلابیها یا همین مردم معمولی دور و برتان مینشینید و از ماجراهای انقلابشان در 35 سال پیش برای شما میگویند؛ با همان جزئیات و همان احساس نزدیکی و باور پذیری که شما در یک گفتوگوی رو در رو به آن میرسید و همین مفتون و فیروزه را برای من بسیار جذاب و خواندنی کرد و خرده روایتها و قهرمانهای متعدد هم به خواندنیتر شدن این رمان تاریخی کمک کرد .
**مفتون فیروزه یک رمان پر از شخصیت استمفتون فیروزه یک رمان پر از شخصیت است و آیینهای برای نشان دادن درونیات هر یک از این آدمها. شما در هر بخشی رمان میتوانید کنار هر یک از این آدمها بنشینید و او را از خیلی نزدیک ببنید و بشنوید که چگونه برای کارهایشان دلیل میآورند یا راوی اتفاقاتی هستند که برایشان رخ داده است و به تبع با این نشست و برخاستهای نزدیک با هر یک از این افراد میتوانید درک کنید چرا او در آن موقعیت خاص، آن گونه عمل کردند و چه شد که رفتارش متحول شد. شما تمام این اتفاقها را از تشکری میپذیرید چون او دست شما را میگیرید و به داخل رمانش میبرد، تک تک قهرمانها را به شما معرفی میکند و به شما اجازه میدهد با آنها زندگی و به تبع درکشان کنید و به همین دلیل این رمان این قدر زنده و پویا است
زنده بودن رمان به هنر بینظیر نویسندهاش بر میگردد که توانسته از ورای صفحات یک کتاب، با فصلها و جملات کوتاه، با تصویرسازیهای بینظیر، نه یک داستان صرف بلکه فیلمی بسازد که شما آن را ببینید و به همین خاطر است که مفتون و فیروزه تنها یک کتاب نیست، فیلمی است مستند که شما آن را میخوانید!
**خواننده تصویری واضح از مبارزات را در این کتاب مشاهده میکنددر ادامه حسام آبنوس، خبرنگار فارس در خصوص این کتاب گفت: مفتون و فیروزه را مرتبه اول سال پیش که در بحبوحه انتشار کتاب بود ناشی از تعریفهای دوستان دست گرفتم ولی جذبش نشدم و دیگر سمتش نرفتم تا اینکه امسال دوباره این رمان را دست گرفتم و از خواندن آن محظوظ شدم .
در مورد مفتون و فیروزه در این فرصت که اتفاقا سعید تشکری عزیز هم حضور ندارد سخن گفتن سخت است اما باید گفت این رمان صدای انقلاب ایران است و خواننده از سالهای ۵۵ و ۵۶ و ۵۷ در جریان مبارزات مردمی علیه حکومت طاغوتی پهلوی قرار میگیرد.
خواننده تصویری واضح از مبارزات را مشاهده میکند و تصاویر را با توصیفهای خواندنی تشکری در ذهنش تجسم میکند. همانطور که خانم حسینی هم اشاره کرد این توضیفات به شدت ملموس است و خواننده حس آشنایی با آنها دارد .
در مورد شخصیت پردازی این رمان هم باید گفت که سعید تشکری به زیبایی توانسته از پس آن بر بیاید و حدود ۵۰ شخصیت اصلی را در رمان به منزل برساند و برای هرکدام پایانی قرار دهد. شخصیتهایی که نماینده طبقات مختلف بوده و روحیات متفاوتی دارند و این نشان دهنده کار سترگ سعید تشکری است. شخصیتهایی که سیاه، سفید و خاکستری هستند و تشکری آنها را به خوبی خلق کرده است
**در این رمان تمام گروههای مبارز نقش ندارندنکتهای که در مورد رمان باید عرض کنم این است که به خوبی صجنههای انقلاب را تصویر کرده اما تنها نکتهای که دارد این است که بر خلاف نظر خانم حسینی که فرمودند: « سعید تشکری با مفتون و فیروزهاش تاریخ میگوید؛ تاریخ انقلاب اسلامی. آن هم در مشهد. اما این تاریخ و نوع روایتش طوری نیست که باب میل یک شخص و دو شخص و این سلیقه و آن سلیقه باشد. تاریخ میگوید به معنای واقعیش...» معتقدم در این رمان تمام گروههای مبارز نقش ندارند و ما شاهد حضور گروههای مبارز مذهبی و مسلمان هستیم و باقی گروهها مانند چریکها، مجاهدین و ... نقشی در مبارزات ندراند و این طور به نظر میرسد که حضوری در آن مقطع تاریخی نداشتند و شاید این را بتوان مهمترین نقطه ضعف رمان تشکری قلمداد کرد .
قلم و نثر روان تشکری در مفتون و فیروزه به شدت جذاب و پرکشش است و خواننده در خوانش آن متوجه گذر زمان و پیشرفت رمان نمیشود و این نکته ناشی از قلم مسحور کننده سعید تشکری است که در سایر آثار او نیز این مسئله چشمگیر است .
**عشق پاکی در مفتون و فیروزه تصویر شده استیکی از نکاتی که در مورد این رمان باید بیان شود تصویر عشق در آن است. عشق مفتون به فیروزه، عشق داریوش دانشگر به طیبه عزتی، عشق بی بی صدیقه به مش ابوالقاسم، آذر به اسد، خسرو خبوشانی به فیروزه، زیبا به مفتون و قس علیهذا از نوع عشقهای پاک هستند و با وجود اینکه شخصیتهای آن از طبقات اجتماعی و طیفهای مختلف فکری هستند اما عشقهای آنها از نوع عشق پاک دارند و خواننده این مسئله را حس میکند. از این رو بر مسئله عشق پاک و بدون حاشیه که این روزها مرسوم است باید در این رمان تاکید کرد و این مورد را در این رمان باید ستود. عشق پاک مسئلهای است که در ادبیات و به طور کلی در هنر امروز کمتر شاهد آن هستیم .
** فصلهای رمان بسیار کوتاه و پرتعداد هستنددر ادامه محمدمهدی شیخ صراف در خصوص این کتاب گفت: اول از همه باید به جناب تشکری نویسنده این کتاب تبریک بگویم؛ مدتها بود رمان ایرانی به این گیرایی بدستم نرسیده بود، به نظرم یکی از مهمترین عوامل موفقیت چنین اثری ناشر آن هم هست که شنیدم در طول چند سال زمانی که نگارش آن وقت برده از نویسنده حمایت کرده است؛ اما در مورد اثر چند نکته به نظر می رسد که عرض می کنم .
اول در مورد فرم است، اینکه فصلهای رمان بسیار کوتاه هستند و پرتعداد. این ویژگی در کنار قلم به شدت تصویری نویسنده موجب شد در طول خواندن کتاب بارها حس کنم در حال خواندن یک فیلم نامه هستم. فیلم نامه ای با ریتم تند که حتی گاهی از تصاویر آن جا می مانیم و بر می گردیم برای بازیابی آنچه از مقابل دیدگانمان گذشته؛ این ویژگی عجیبی است که شبیه آن را در رمان های ایرانی کم سراغ دارم یا اصلا بهتر است بگویم سراغ ندارم. حتی عوض شدن پشت سر هم زوایه روایت و راوی از اول به دوم و سوم شخص که آنقدر سریع رخ می دهد هم به آن کمک کرده است.
حتی در فیلم نامه های خوبی که خوانده ام و میخوانم هم مشابهش را کم سراغ دارم از حیث روانی و طراوت قلم . ویژگی سینمایی اثر آنقدر بالاست که به نظرم برای تبدیل چنین اثری به یک اثر فاخر سینمایی اصلا طی مراحل معمول اقتباس لازم نیست، حتی برای کارگردانی هم خیلی نیاز نیست برای دکوپاژ زحمت زیادی بکشد چون همه چیزآماده است. داشتم به این هم فکر می کردم که کتاب حتی یک نمایشنامه رادیویی جذاب هم هست بدون نیاز به تغییر خاص .
این مسئله برای هر مخاطب، موقعی که شروع به خواندن کتاب می کند موجب می شود قدری سختی بکشد تا با آن هماهنگ شود. به خصوص که با تعدد شخصیت ها هم همراه است. اما بعد از هماهنگ شدن ذهن، ظریب لذت ذهنی از پی گرفتن داستان را آنقدر بالا می برد که دلمان می خواهد کتاب تمام نشود.
**شخصیتها در این رمان رها نشدهاندمهدی بوشهریان در ادامه این نشست گفت: ابتدا باید به نقش نویسنده در این اثر بپردازم، کسی که در بستر تاتر رشد پیدا کرده و تمام عناصر یک نمایش رو در این اثر پیاده سازی کرده است. فصل بندی ها، صحنه آرایی ها. میزان سن ها و به قول سینمایی ها سکانس هایی که سعید تشکری خلق کرده به شدت استادانه ست و دلیل این امر چیزی نیست جز رشد زبانی و تفکری نویسنده در بستر هنرهای دراماتیک.
همین امر باعث می شه که شخصیت ها در رمان رها نشوند، حتی شخصیت های درجه سوم و چهارم که وارد داستان میشوند سرانجام دارند و جای علامت سوال برای پایان کارشان در ذهن مخاطب قرار نمی دهند .
سعید تشکری از بیرون داستان را برای ما تعریف نمی کند، خودش درون داستان است و چشم ناظر نویسنده در تک تک صحنه ها و پلان ها حضور دارد و مخاطب را با خودش همراه می کند .
**تشکری با منطق و استدلال داستانش را پیش می بردشعار نمی دهد، بحث نمیکند، با منطق و استدلال داستانش را پیش می برد و همین منطق است که داستان رو خواندنی میکند؛ شما در طول مطالعه کتاب نه سرعت تعدد اتفاقات را می بینید و نه کش دادن مسائل و ماجراها را، کلیه اتفاقات بر بستر عقلانی به پیش می رود و شما حس نمی کنید که نویسنده در جایی خواسته فقط اتفاقی را بیان کند، چون هر اتفاق پیشامدی دارد و ریشه اش در همین داستان بیان شده است.
به بیان دیگر، سعید تشکری در این کتاب تاریخ شفاهی عرضه میکند، تاریخ شفاهی انقلاب 57 در خراسان؛ پس نمیشود به این کتاب صرفا به عنوان یک رمان با موضوع انقلاب اسلامی نگاه کرد.؛ چرا که شما سیر اتفاقات و وقایع را در سالهای منتج به پیروزی انقلاب اسلامی که در خراسان اتفاق افتاده در این کتاب ملاحظه می کنید .
سعیدحسینی در ادامه گفت: من دو نکته دارم؛ نکته اول نظر جناب آقای آبنوس درباره اینکه که همه گروه های مبارز در کتاب حاضر نیستند؛ من انقلاب اسلامی را انقلابی مردمی میدانم و شاید بهتر باشه اصلاح کنم گروههایی مردمی؛ نکته دوم اینکه هر گاه از کتابی خوشم بیاید آن را به مخاطب عام هم میدهم تا نظرش را بدانم درباره این کتاب هم همین کار را کردم.
**ادبیات باید برای سینما مادری کندمحمدمهدی شیخ صراف در خصوص نکات سینمایی که در مورد کتاب بیان کرد؛ گفت: به هرحال به فرموده استاد بزرگوارم جناب مرتضی سرهنگی ما در دوره ای هستیم که ادبیات باید برای سینما مادری کند؛ به نظرم چنین کتابی آن هم با این سبک نگارش دقیقا می تواند از مصادیق متعالی همین مادری کردن بشود و البته همه اینها با این نگاه است که سخن با کیفیت بهتر است در قالب های مختلف جاری بشود تا مخاطب هرچه بیشتری بیابد و بهترین این قالب ها فعلا سینماست. چون سینمای ما هم مثل ادبیات مان در مورد خود واقعه انقلاب اسلامی 1357 به مثابه بزرگترین رخداد قرن، به شدت فقیر و مستمند است .
**مفتون وفیروزه داستان آدرس ها استبخش دوم صحبت بنده در خصوص محتوا است. اصل حرف را دوستان دیگر در مورد انقلاب اسلامی در خراسان گفتند. نکته ای که نگفته باشند این است که به نظرم این رمان داستان آدرس هاست. آنقدر جدی که آدم دلش می خواهد با اولین پرواز به مشهد برود، کتاب را بدست بگیرد و پرسان پرسان اسامی طاغوتی خیابان ها را بیابد و هر بخش رمان را درست در همان آدرسی که رخ داده بخواند و بعد به سراغ آدرس بعدی برود.
مسجد، بیمارستان، تالار، دانشگاه، چهار راه، زندان، ... حتی باجه زرد رنگ تلفن عمومی و... چه بهتر که کوچه بازار سرشور که اسمش هنوز عوض نشده و برای ما زوار آشناست و حرم حضرت ثامن الحجج (ع) هم جزء همین آدرس هاست؛ در مورد اینکه برادر بوشهریان گفتند این فقط یک رمان نیست و تاریخ شفاهی است .
جایی خواندم (به گمانم در مصاحبه با خانم سعید حسینی بود که) که جناب نویسنده کتاب را «تاریخ خصوصی» ملت ایران ذکر کرده و برآن تاکید کرده بودند. برای حرفشان هم مثال جالبی زده بودند .
هرچند در نگاه اول ممکن است این عبارت «تاریخ خصوصی» قدری ژورنالیستی و تبلیغاتی به نظر برسد اما به نظرم جا دارد دوستانی که در این خصوص کار کرده اند بیشتر به آن بپردازنداز منظر نظری. حتی از سوی دوستان جوانی که در حوزه تاریخ معاصر و تاریخ شفاهی فعالیت کرده اند درباره آن با مصداق همین رمان به بحث بپردازند از زوایه همین تاریخ عمومی و تاریخ خصوصی و نسبت آن با تاریخ شفاهی. و اینکه یک رمان که به هرحال تخیل عنصر مهمی در خلق آن است با وجود تمام مستند بودن ها و قرینه های واقعی چقدر می تواند تاریخ شفاهی باشد؟
بوشهریان در خصوص صحبت های شیخ صراف گفت: اول باید ببینیم تاریخ شفاهی را چی برداشت می کنیم؛ منظورم ما از تاریخ شفاهی چیست؟ آیا نقل قول به قول و دقیق حوادث و اتفاقات از جریانات هست؟ یا شرح ماوقع بدون نقل قول های ریز و نهان .
اتفاقی که در مورد تاریخ شفاهی در حال حاضر به وجود آمده، بند اول هست که فرد به فرد و مورد به مورد اتفاقات بررسی و موشکافی میشوند. از این منظر کتاب مفتون و فیروزه تاریخ شفاهی محسوب نمی شود؛ اما اگر قول دوم رو ببینیم و این نکته را هم بدانیم که نویسنده خودش در این ماجراها حضور داشته است و به عینه اتفاقات را از نزدیک دیده و حال آنها را در یک کاسه روایی ریخته و از درام استفاده کرده و شرح جریان انقلای اسلامی را آنطور که خودش دیده و برداشت کرده، در این کتاب پیاده کرده، اینجاست که میشود گفت: بله ، این کتاب تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در خراسان هست. دقت کنید که می گویم تاریخ شفاهی جریان انقلاب اسلامی نه تاریخ شفاهی فردی یا مکان خاصی .
شیخ صراف ادامه داد: خاطرم هست سال گذشته در یک پرونده ای که در نشریه رمز عبور برای کتابهای تاریخ شفاهی دفاع مقدس منتشر شد واکاوی جدی صورت گرفته بود اما نهایتا تعریف مشخصی ارائه نشده بود؛ ولی کلا ماجرای جذابی است. من چون بررسی نکرده ام و تخصصی هم ندارم نمی توانم نکته خاصی در این خصوص به بحث اضافه کنم ولی توجهم را زیاد به خودش جلب کرده که شاید در آینده به دنبالش بروم.
**نقش روحانیت در این کتاببوشهریان در خصوص حضور جریانات سیاسی در این کتاب گفت: ما در این کتاب نقش روحانیون را به عنوان یک نهاده سازمان دهنده داریم. کما اینکه در طول تاریخ ایران هم همیشه این نوع حرکت ها و جریان سازی ها را داشتیم. در این کتاب هم این نوع جریان سازی را میبینم و در مقابل طیف روشنفکران را هم می بینیم که البته فاقد سازمان دهی هستند؛ در ضمن روشنفکران و حرکتهاشان در این کتاب به خوبی تحلیل شده است.
در آن مقطع حساس تاریخی مردم جریانی بودند که با روشنفکران همراه نبودند و بیشتر با روحانیون همراهی می کردند. از نقش مردم و اشاره ای که اقای تشکری به آنها در این کتاب داشت هم نباید غافل شد .
محمدحقی در ادامه این نشست گفت: اولین بار تشکری عزیز را به واسطه خواندن رمان ولادت شناختم که داستانی بود خواندنی-شیرین از منظر یک شیعه دلداده در باره امام ریوف شیعیان (علی بن موسی الرضا)که بهانه ای شد برای دیدار و رفاقتمان با نویسنده دوست داشتنی کتاب مفتون وفیروزه.
** مفتون وفیروزه یک رنگین کمان زیبا از خوب وبد مردمان پیش از انقلاب استهمان دیدار اولمان از وجود این رمان آگاه شدم ومشتاق برای خواندن کتاب که این وصال بیش از چهار سال طول کشید تا اینکه همان روزهای ابتدایی چاپ کتاب تهیه کردم کتاب را و جرعه جرعه نوشیدم این رمان خواندنی را که الحق بخوبی توانسته بود روایت کند ماجرای آن ایام را
رمان مفتون وفیروزه یک رنگین کمان زیبا از خوب وبد مردمان پیش از انقلاب است و نکته جالب آن رفتن به سراغ ناشنیده ها از لایه هایی از طبقه طاغوتیان و واگویه زندگی پر ازنکبت آن است
در کنار این روایت تلخ از این آدمیان که به سختی بتوان آنان را از جنس مردمان دانست -روایت خوبان انقلاب هست که خوب وبد داستان را در کنارهمدیگر تکمیل کرده است؛ مفتون وفیروزه تجربه زیسته پدران ومادران ماست از روزهایی که گاهی اوقات حسرت بودنمان در آن دوران را میکشیم .
خاطرم هست که وقتی تشکری عزیز که خدایش سلامت دارد و ان شالله زودازود از بستر بیماری به صحت وسلامت برخیزند میگفت که در برخی از مقاطع رمان خودش نیز حضور داشته و میگفت با همسالان خود در هیاهوی انقلاب های وهویی داشته است و برخی اوقات به شهربانی آن دوران که رسالتش تیراندازی به انقلابیون بوده است سنگ می انداخته است، انتفاضه مردم ایران که خوش به ثمر نشست؛ وان شالله الهام بخش باشد برای مردمان کرانه باختری وغزه که پیروزی در پی سنگ می آید و درفش حریفش نیست.
همچنین محمدصادق علیزاده در خصوص این کتاب گفت: به نظرم خالی از تذکر نیست ذکر این نکته که تشکری عزیز که بدون چشمداشتی، بخشی از تاریخ شفاهی و خصوصی این ملت را مکتوب و ثبت کرده، بخشهایی از این رمان را روی تخت بیمارستان تکمیل کرده! خالی از تذکر نیست که بدانیم و بدانند که تشکری همین الان روی تخت بیمارستان است و همچنان دارد با بیماری مزمن خود دست و پنجه نرم میکند. خالی از تذکر نیست که بدانیم و بدانند که تشکری عزیز گاه آن قدر عوارض بیماری بر او شدت میگیرد که بعضا برای تکلم هم با مشکل مواجه است و اما میان این همه درد و بیماری و تلخی و رنج، او در سکوت و گمنامی مشغول به کارش است. باشد که قدر تشکری و امثال هم بیشتر دانسته شود!