نقد «نسیم آنلاین»، بر "نفس"

چشیدن تلخی مرگ یک کودک دوست‌داشتنی

کدخبر: 2009390

به صورت خلاصه باید گفت که نفس، ترکیبی از نقاط قوت و ضعف است اما کفه ترازو به سمت نقاط ضعف، سنگینی می کند. در نفس، خبری از قصه و فیلمنامه چالش برانگیز نیست و فضاسازی‌ها هرچند جزئی و دقیق هستند، اما نقشی در پیش‌بُرد داستان ندارند.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »، محسن اخوان فر- به گواه تاریخ و آمار، قریب به سه هزار کودک و خردسال، در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کشته شده‌اند. نفس، روایت زندگی یکی از این کودکان در بازه زمانی سال‌های 56 تا 60 است.

بهار نوروزی و سه برادر و خواهر دیگرش، کودکانی قد و نیم‌قد و دوست‌داشتنی هستند که مادرشان را از دست داده‌اند و پدرشان غفور (با بازی مهران احمدی)، با بیماری تنگی نفس روبروست. آنها به تجویز پزشک، به همراه پدرشان و زن‌بابای او - ننه آقا (با بازی پانته‌آ پناهی‌ها) - در یکی از روستاهای خوش آب و هوای اطراف کرج زندگی می‌کنند. اما به دلیل یزدی بودن مادرشان و حضور تعدادی از اقوام، رفت‌و‌آمد‌های زیادی به آنجا دارند.

بهار، کودک دوست داشتنی نفس، به خوبی بار اصلی عاطفی و روایی فیلم را به دوش می‌کشد. او در مدرسه، شاگرد اول است. اهل مطالعه، باهوش و دارای ذهنی خلاق است. نسبت به اطرافیانش دلسوز بوده و دوست دارد به آنها کمک کند، هدیه بدهد و ... همین کودک شیرین، مورد خشونت و کتک‌خوردن فراوانی از سوی معلم، ناظم مدرسه، ننه آقا و ... است که این حجم بدرفتاری بالا با او، تعجب آور و حتی آزاردهنده است. به یاد آورید سکانس آموزش قرآن در مکتب‌خانه و بدرفتاری عجیب و دور از انتظار معلم مکتب خانه را با بهار

از همین روست که بهار با اَشکال و کند‌ه‌کاری‌های روی دیوار درد دل می‌کند، برایشان شعر می‌خواند و حتی دعا می‌کند که از دست ننه آقا نجات پیدا کند. از این جهت، نفس، فیلمی "جشنواره خارجی‌پسند" خواهد بود. در این میانه، روزگار هم روی خوشی به بهار نشان نمی‌دهد و او به بیماری پوستی شدیدی مبتلا شده که خواب را از او گرفته است.

به صورت خلاصه باید گفت که نفس، ترکیبی از نقاط قوت و ضعف است اما کفه ترازو به سمت نقاط ضعف، سنگینی می کند. در نفس، خبری از قصه و فیلمنامه چالش برانگیز نیست و فضاسازی‌ها هرچند جزئی و دقیق هستند، اما نقشی در پیش‌بُرد داستان ندارند. حضور انیمشن با نگاه کودکانه در فیلم، یک نوآوری جذاب است اما دلیل استفاده از انیمیشن با این حجم بالا، معلوم نیست. حضور در لوکیشن‌های سنتی و چشم‌نواز یزد، یکی دیگر از قوت‌های فیلم است اما یزدی بودن نرگس آبیار و علقه او به شهر و دیارش، کار، دست فیلم داده تا آنجا که گذشتنِ حدود یک سوم فضای فیلم در یزد، آن را کش‌دار کرده است.

خرده روایت‌های جانبی نیز که فرازهای زیادی از فیلم را تشکیل داده اند، نفس را بی جهت، طولانی و خسته کننده کرده‌اند. داستان غربتی‌ها و عزاداری‌هایشان یکی از مواردی است که می‌تواند از فیلم حذف شود بدون آن‌که کوچکترین لطمه‌ای به نفس وارد کند. سکانس‌هایی نظیر محاصره‌شدن بهار در میان سگ‌ها، عزاداری محرم در یزد، دوزندگی نسرین، حمام پسربچه‌ها در حیاط خانه و ترساندن پدرشان، سامسون دلیر و ... نیز مواردی هستند که می‌توانند حذف و یا کوتاه شوند.

در این میان حضور اِلمان‌های انقلابی در جای جای فیلم، سکانس فرار شاه، حضور در سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا، مهمانی منزل عمو قدیر با بازی درخشان شبنم مقدمی و ... از موارد تحسین‌برانگیز فیلم است.

در سکانس آخر نفس، بهار، در حالی‌که در حیاط خانه‌شان تنهاست و مشغول تاب‌بازی و غوطه در رویاها و خیالات خود است بر اثر بمباران، معصومانه و مظلومانه زیر آوار کشته شده و آه مخاطب را به در می آورد. چه آن که موزیک ریتمیک متن نیز کمک کرده تا بیننده از مرگ بهار، غافل‌گیر و متاثر شود.

در مجموع می توان گفت آبیار در نفس، پیشرفت و توانایی خود در عرصه کارگردانی را به خوبی نمایان ساخته با این حال پیش‌بینی می‌شود که فیلم در اکران عمومی، مورد استقبال زیاد مخاطبان قرار نگیرد و تلخی‌اش از هر دو حیث زندگی سخت بهار و کشته شدن او در پایان فیلم، رضایت بینندگان را جلب نخواهد کرد.

ارسال نظر:
  • باران

    فیلم عالی و غمنگیز بود

  • دلخراش بود

  • ناشناس

    خیلی غم انگیز بود