"مرحوم رجوی"؛ گاف اطلاعاتی یا مهندسی افکار عمومی؟

گروه سیاسی «نسیم آنلاین»:: قریب به 15 سال از آخرین حضور مرد شماره یک سازمان تروریستی منافقین در انظار عمومی می‌گذرد و پس از آن همواره شبهات مختلفی در خصوص حیات مسعود رجوی در محافل سیاسی مطرح شده است. شنبه گذشته اما همایشی از سوی سازمان تروریستی مجاهدین در فرانسه برگزار شد، همایشی که در آن "ترکی الفیصل" از مقامات ارشد اطلاعاتی سعودی، در آن حاضر شد و به سخنرانی پرداخت. ترکی الفیصل در این سخنرانی چندین بار و به دلایل نامشخصی از لفظ مرحوم برای مسعود رجوی استفاد کرد. این سخن شاهزاده امنیتی سعودی کافی بود تا مجددا حواشی مربوط به حیات سرکرده تروریست‌ها اوج بگیرد و بر ابهامات حیات و زندگی او افزوده شود.

در همین راستا خبرنگار « نسیم آنلاین » در گفتگو با علی قاسمیان کارشناس حوزه تروریسم به بررسی ابعاد گوناگونی از زندگی پر ابهام این سرکرده نفاق و سخن اخیر ترکی الفیصل پرداخت.

به گفته علی قاسمیان مسعود رجوی متولد 1327 در طبس است و از نظر تحصیلات فارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران در سال 1350 است. فعالیت سیاسی اش را در دوسال آخر دبیرستان آغاز کرد که با عضویت در انجمن ضد بهائیت که بعداً به انجمن حجتیه شهرت پیدا کرد همراه بود. پدر و مادر مسعود رجوی اهل مشهد بودند و پدر وی به دلیل اینکه کارمند ثبت اسناد بود و در طول دوران خدمتش به شهرهای مختلف منتقل شده بود هر یک از فرزندانش در یک شهر به دنیا آمدند.

این کارشناس حوزه تروریسم با بیان اینکه عضویت رجوی در سازمان مجاهدین یا به تعبیر حضرت امام (ره) منافقین در سال 1346 توسط حسین احمدی روحانی از کادرهای بالای سازمان صورت گرفت اظهار داشت: روحانی که مسئولیت جذب رجوی را در آن مقطع زمانی بر عهده داشت برای اولین بار فعالیت‌های وی را در انجمن حجتیه در مشهد دیده بود. آموزش‌‌های ابتدایی رجوی در بدو ورود به تشکیلات نیز توسط همین فرد صورت گرفت.

وی در ادامه با اشاره به دستگیری رجوی در سال 1350 از سوی ساواک عنوان کرد: رجوی در سال 1350 توسط ساواک دستگیر و در دادگاه محاکمه شد، ابتدا حکم اعدام برای وی در نظر گرفته شد، اما بعداً مورد عفو قرار گرفت و با یک درجه تخفیف حکم وی به حبس ابد تبدیل شد. سازمان در همان دوران و حتی بعد از آن ادعا کرد که چون کاظم رجوی برادر مسعود رجوی با شخصیت‌های سیاسی اروپایی ارتباط خوبی داشته، از آن طریق توانست برای برادرش تخفیف بگیرد.

قاسمیان با بیان اینکه بعد از انقلاب اسناد بدست آمده از ساواک نشان داد که رجوی از همان دقایق ابتدایی دستگیری، همکاری خود با ساواک را آغاز کرده است گفت: اساساً ضربه شهریور 50 ساواک به سازمان که منجر به دستگیری همه کادرهای رده بالای آن شد حاصل همین همکاری‌ها بوده است. گزارشات ساواک که بعد از انقلاب منتشر شد، نشان می‌دهد که رجوی کروکی تک تک خانه‌های تیمی سازمان را لو داده و در کل ساواک به خاطر همکاری کامل رجوی با سازمان،رضایت نسبتا بالایی از وی داشته که به همین دلیل خودشان تقاضای تخفیف مجازات کرده‌اند و از اعدام او جلوگیری کردند.

کارشناس حوزه تروریسم با اشاره به نقش کاظم رجوی در تغییر حکم اعدام وی گفت: البته سازمان در مورد نقش کاظم رجوی در تخفیف مجازات مسعود چندان بیراه هم نگفته، چون طبق سند مهم دیگری که بعداً در اسناد ساواک کشف شد کاظم رجوی با نام مستعار میرزا از سال 1349 از منابع ساواک بوده است.

وی در خصوص چگونگی به قدرت رسیدن رجوی در سازمان عنوان کرد: در حد فاصل سالهای 54 تا 55 تقریبا همه کادرها و اعضای رده بالای سازمان توسط ساواک دستگیر و دوران محکومیت خود را تا اعدام در زندان سپری می کردند، در این شرایط فرصت برای محوریت رجوی فراهم شده بود و وی با فعالیت‌‌هایش در زندان زمینه را برای دردست‌گرفتن سازمان در آینده فراهم کرد. این روند تا پبروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و این در حالی بود که سازمان به دلایل مشخصی دچار یک از هم کسیختگی و پاشیدگی سراسری شده بود. رجوی با آزادی از زندان سعی کرد افراد باقی‌مانده را دور خود جمع کند و از اینجا به بعد مدیریت خود را بر این گروه تحمیل کرد و توانست مسئولیت سازمان را نیز بر عهده بگیرد.

قاسمیان با اشاره به حس قدرت‌طلبی رجوی و در واقع احساس طلبکاری وی و سازمان تحت امرش از انقلاب اسلامی پیروز شده گفت: همانطور که می‌دانید رجوی بعد از انقلاب برای دستیابی به قدرت بسیار تلاش کرد و اساساً استفاده وی از اعضای سازمان و هوادارانش برای همین موضوع بود. اما این فرد با اشتباهات پی در پی خود از جمله تحریم همه‌پرسی، فرصت نامزدی انتخابات ریاست جمهوری را از دست داد و مجبور شد خود را به بنی‌صدر گره بزند.

این کارشناس حوزه تروریسم ادامه داد: بعد از فرار رجوی و بنی‌صدر به فرانسه، سرکرده منافقین ضمن ازدواج با دختر رئیس جمهور فراری ایران تلاش کرد از شهرت بنی‌صدر برای معرفی خود استفاده کند، رجوی با این ازدواج به دنبال دست و پا کردن یک جایگاه مورد قبول در میان ضد انقلاب برای خود بود. رجوی سعی کرد با تشکیل شورای ملی مقاومت همه ضد انقلاب را با محوریت خود برای هدفی واحد و انجام عملیات و کلید زدن اقدامی هماهنگ جمع کند.

وی ادامه داد: عطش قدرت رجوی اندازه مشخص و حد معلوم و مرزی نداشت، این را می‌شود از پیشنهادش به حزب بعث برای همکاری مشاهده کرد که به قول بنی‌صدر خودکشی سیاسی بود و در همانجا هم بنی‌صدر راهش را از او جدا کرد. بعد از انتقال نیروهای سازمان به عراق و همکاری برای صدام دیگر رجوی تشکیلات منافقین را به شیوه فرقه‌ای اداره می‌کرد و عامل نگه داشتن نیروهای سازمان را می‌توان عواملی چون روش‌های کنترل ذهن و مغزشویی رجوی عنوان کرد.

قاسمیان با اشاره به موضوع مرگ و یا زنده بودن رجوی گفت: البته محوریت رجوی بر سازمان مسئله روشنی است، اما با این حال می‌توان گفت که اساساً زنده یا مرده بودنش زیاد هم تفاوت ندارد، چون اساساً کلیت سازمان منافقین به دلیل شرایط داخلی و خارجی مدت ها است که در بدترین شرایط به سر می‌برد و سال‌هاست در مسئله حفظ نیروها و نفرات، جذب منابع مالی و حمایتی و خیلی مسائل دیگر در حالت استیصال قرار دارد. رجوی از زمان حمله آمریکا به عراق خود را پنهان کرده که این مسئله دلایل متعددی دارد، که یکی از مهمترین دلایل این ترس و نگرانی درونی مسئول سازمان منافقین را میتوان این مسئله عنوان کرد که رجوی ترس از دست دادن جانش را داشت و در خصوص دستگیری خود درصد بالایی را با شرایط آن زمان حاکم بر عراق محتمل میدانست.

این کارشناس حوزه تروریسم ادامه داد: خبری که اخیراً هم منتشر شده در واقع یک گاف از سوی حامیان سازمان بوده است. همایش سالانه سازمان در فرانسه مانند هر سال با حضور تعدادی از حامیان سیاسی این گروه تروریستی برگزار می‌شود که بابت شرکت در مراسم و سخنرانی از سازمان پول می‌گیرند و در این بین حتی متن سخنرانی خود را نیز از سازمان دریافت می‌کنند. هزینه هایی که از راه های بسیار کثیفی چون جرائم سازمان یافته، پول شویی، قاچاق مواد مخدر و سلاح ، قاچاق انسان و حتی در بعضی از موارد اعضای بدن انسان تامین می شود. اگر به شکلی جامع به منافذ و ریشه های تامین مالی سازمان نگاهی بیاندازیم به راحتی میتوان از همین همایش ها و نشست های سالانه و ماهانه منافقین رد پای سرویس های جاسوسی غرب و صهیونیسم بین الملل را تا حساب های شیوخ آل سعود مشاهده کرد و به چگونگی تامین و گردش مالی سازمان که از سوی نفر شماره یک آن رجوی هدایت می شود پی برد.

وی با اشاره به خبر روزهای گذشته که از سوی رسانه های غربی نوعی پرده برداری از وضعیت پر ابهام رجوی عنوان شد گفت: فشارهای وارده بر سازمان در این همایش آخر به حدی بود که برخی از سخنرانی‌ها آماده نشده بود و نمونه‌اش همین عضو سابق سازمان اطلاعات عربستان بود که در مورد مرگ رجوی گاف داد. البته در همان مراسم تلاش شد تا این اشتباه اصلاح شود، اما خبرش زودتر از خبرهای بعدی رسانه‌های حاضر در مراسم پخش شد.

قاسمیان با بیان اینکه در کل اینکه رجوی زنده است یا مرده کمترین اهمیت را دارد عنوان کرد: آنچه مهم است اینکه سازمان مدت‌هاست دست به دامن هر کسی می‌شود که حاضر است بابت تقابل با ایران هزینه کند. از اسرائیل ، آمریکا گرفته تا عربستان و حتی داعش! البته رفتار عربستان هم جالب است که بعد از حمایت از گروه‌‌های تروریستی تکفیری در منطقه حالا حمایتش از گروه‌های تروریستی مخالف ایران را علنی کرده و هرچند غیر رسمی برای نشست منافقین نماینده اعزام می‌کند. به هر حال بعد از ورود آمریکا به عراق که در سال 2003 وارد فاز اجرایی و در نهایت اشغالگری این کشور شد رفته رفته از حضور این مرد هزار چهره در میان انظار عمومی کاسته شد و هر چه زمان رو به جلو می رود و هرچه قدر روز به روز دشمنی منافقین با انقلاب اسلامی ایران و انسانیت بیشتر میشود حاشیه های این فرد کمتر میشود.

این کارشناس حوزه تروریسم با بیان اینکه روایت های متفاوتی از وضعیت سلامت رجوی مطرح شده است گفت: برخی کارشناسان این رفتار سازمان منافقین را نوعی مهندسی در افکار عمومی و حتی روابط بین المللی منافقین می دانند و برخی دیگر از سردرگمی این سازمان و از استیصال تروریستی ترین تشکیلات خاورمیانه و یا حتی جهان سخن میگویند. عده ای ناپدید شدن رجوی را در راستای فعالیت و مشی تشکیلاتی سازمان تروریستی منافقین عنوان میکنند و عده ای دیگر منشاء این مسئله را طی طریق نزولی این سازمان در مسیر نابودی تشکیلاتی شان می دانند.

وی در پایان تاکید کرد: اما در آخر باز باید متذکر شویم بود یا نبود و مرگ یا زنده بودن وی در کلیت مسیر منافقین و بر مشی تشکیلاتی این سازمان تروریستی تاثیر بسزایی ندارد. کماکان منافقین از همنشینی با اربابان غربی و صهیونیست خود و علنی شدن این ارتباطات هیچ ابایی ندارند و آنقدر وقیح بوده اند و هستند که امروز از دلدادگی و بیعتی سراسری با اربابان سعودی و سران اسلام تکفیری سخن به میان میاورند و برای خجستگی این ارتباط همایش هایی را در مهد دمکراسی جهان یعنی فرانسه برگزار میکنند که خود این مسئله نیز در اذهان عمومی ملت های جهان جای ابهام و شبهات بسیاری را باز کرده که چگونه می شود مهد دمکراسی در جهان پایگاه مشهورترین سازمان های تروریستی از جمله منافقین شود و چه رخدادی در پشت پرده این روابط وجود دارد که نه تنها فرانسه بلکه از رژیم صهیونیستی و اتحادیه اروپا تا شیوخ متحجر حاشیه خلیج فارس و نمایندگان مجلس سنای آمریکا همگی دست از حمایت های همه جانبه و علنی تروریست ها بر نمی دارند.