گزارش «نسیم آنلاین» از موسیقی خیابانی؛

سازهایی که صدایشان به گوش مدیران نمی‌رسد/ عشق، پول، شهرت؛ سه‌گانه پیاده‌رونوازها

کدخبر: 2056521

هر روز که به محل کار یا تحصیل می روی افرادی را می بینی که گوشه ای نشسته اند و با گیتار یا سنتوری مشغول نوازندگی هستن و یکی از ترانه های این یا آن ور آبی، قبل یا بعد انقلابی را می خوانند و توجهات را به خودشان جلب می کنند. کنسرتهای خیابانی که بنظر می رسد همه آنها را می شنوند جز مسئولین.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »؛ زهرا علی رمضانی- چند سالی می شود که در بیشتر خیابان های تهران؛ به خصوص خیابان های مرکزی و شلوغ شهر به راحتی می توان گروه های موسیقی ای را دید که به نوازندگی و خواندن آهنگ های قدیمی و گاهی اوقات نیز آهنگ های وطنی می پردازند، گروه هایی که پیشتر تنها در محافل خصوصی و به صورت زیرزمینی و یا به صورت محدود در برخی کوچه ها آن هم به صورت گذری حضور داشتند ولی امروزه نه تنها دیگر از آن قالب گروه های زیرزمینی به گروه های خیابانی رسیده اند، بلکه خیلی آسان اقدام به برگزاری کنسرت می کنند و حتی برخی از آنها پاتوق های ثابتی هم دارند.

کنسرت هایی که خیلی بیشتر از کنسرت های خوانندگان مجاز کشور در سطح شهر برپا می شود آن هم بدون آن که ترسی از برخورد یا تعطیلی کنسرت خیابانی شان داشته باشند. گروه هایی که روز به روز به تعداد آنها افزوده می شود و به طبیعتا در آینده برخی از این گروه ها به عنوان خوانندگان مطرح کشور جدا از مجاز یا غیرمجاز بودن، تبدیل خواهند شد؛ چرا که نظیر این اتفاق در گذشته نیز اتفاق افتاده است.

بابک بابایی که به همراه دوستش صادق قانعی یکی از همین گروه ها را تشکیل داده اند که به قول خودشان هر روز از صبح تا عصر سعی می کنند حال مردم را تا حدی خوب کنند. او به خبرنگار «نسیم آنلاین» می گوید پاتوقش روی پل عابرپیاده میدان هفت تیر است و بسیاری از آدم هایی که هر روز گذرشان به میدان هفت تیر می خورد، حتما سری به او خواهند زد و حتی گاهی سفارش می دهند که برایشان قطعه ای از موسیقی کلاسیک را نیز بنوازنند.

بابک به نظر نمی رسد تحصیلات دانشگاهی هنر را گذرانده باشد، وقتی در این زمینه از وی سوال می کنیم، می گوید: تحصیلات هنری نداشتیم و رشته هیچ کدام مان هنر نبوده است؛ بلکه با کتاب و حضور در کلاس های آموزشی و آموزش از مربیان با موسیقی کلاسیک آشنا شده و این سبک از موسیقی را نیز طبق اصول یاد گرفته ایم و هر روز با حضور در محل کارمان هم به مردم روحیه می دهیم و هم به نوعی برای خود درآمدزایی می کنیم؛ البته با این کار تمرین موسیقی هم کرده ایم.

بابایی درباره هدف گروه های موسیقی خیابانی معتقد است: اینکه برخی افراد مانند ما با حضور در امکان عمومی شروع به نواختن موسیقی می کنند، تنها برای عشق به هنر و یا تنها برای درآمدزایی نیست، بلکه برای هر دو هدف این کار را می کنند. به عبارت دیگر امروزه عشق نیازمند پول است و برای نگهداری آلات موسیقی نیازمند پول هستیم؛ همچنین ما برای اینکه بتوانیم در این حرفه به جایگاهی برسیم به روزی 8 تا 10 ساعت تمرین نیاز داریم و با این کار هم کسب درآمد کرده ایم و هم می توانیم هر روز تمرین هایمان را داشته باشیم.

هیچ کسی کاری به ما ندارد!

وی به برخورد سازمان های دولتی با این کار اشاره می کند و می گوید: سال های پیش برخی سازمان ها و نهادها به این کار ایراد می گرفتند، ولی چند وقتی است که دیگر چنین اتفاقی نمی افتد؛ حداقل سازمانی به شخص ما دو نفر ایراد نگرفته است، با این حال در برخی مکان ها، مغازه دارها به گروه های موسیقی ایراد می گیرند که آن بحث دیگری است.

البته گویی همه افرادی که همانند بابک بابایی و همراهش در مکان های عمومی دست به گیتار و سایر آلات موسیقی می زنند، تنها به دنبال کسب درآمد و تمرین نیستند و بعضی از آنها تنها به خاطر دلشان این کار را می کنند.

حمید که در خیابان شوش ساز دهنی می زند، به خبرنگار ما می گوید: این کار را از 8 سال پیش در شمال شروع کرده و امروز روزگار باعث شده که در یکی از خیابان های پایتخت تهران ساز دهنی بزند، کاری که سال ها پیش تنها از سر دلتنگی انجام می داد، امروز به تنها حرفه اش تبدیل شده و خیلی هم روی این حرفه حساس است.

وی که تنها 24 سال سن دارد، معتقد است: وقتی ساز دهنی را با دلش به صدا در می آورد، مردم زیادی حاضرند حتی ساعت ها به این صدا گوش کرده و آخر نیز با یک دست زدن حسابی و خسته نباشید تمام غصه های دنیا را از دلش بیرون کنند.

حمید ادامه می دهد: جای مشخصی را برای کارش انتخاب نکرده و هر روز سر از یک پارک، فرهنگسرا، بازار و خیابان در می آورد و واکنش مردم هر منطقه نیز متفاوت است؛ با این حال هیچگاه واکنش بدی از مردم ندیده، ولی ماموران برخی سازمان ها گاهی به این کار ایراد می گیرند و مانع از این کار می شوند که در این میان سهم ماموران شهرداری بیشتر از بقیه ماموران است و آنها گاهی اجازه نشستن در یک مکان را نیز نمی دهند.

یکی از نکات قابل توجه این گروه ها استقبال بالای مردم و حتی پیدا کردن مشتریان خاص به خود است؛ به گونه ای که بعضی از افراد تنها به دلیل گوش دادن به چنین موسیقی هایی به برخی از مکان های عمومی از جمله پارک لاله می روند.

رضا محمدی که تنهایی در پارک لاله دست به گیتار برده است، می گوید: بیشتر اوقات عصرها به این پارک می آیم و گیتار می زنم و تا الان نیز مشتریان ثابتی پیدا کرده ام، مشتریانی که اکثر روزها به این پارک می آیند و گاهی نیز با آنها شروع به خواندن آهنگی می کنم و از این کار بسیار لذت می برم.

وی به وضعیت رو به رشد گروه های موسیقی خیابانی اشاره می کند و ادامه می دهد: چند سال پیش خیلی چنین کارهایی دیده نمی شد و مورد استقبال قرار نمی گرفت، ولی امروزه نه تنها اینگونه نیست بلکه مشتریان ثابت نیز دارد و این کار به آدم انگیزه می دهد.

نوازندگان گروه‌های موسیقی خیابانی درآمد مناسبی دارند

از وی درباره درآمدی که از این کار کسب می کند، می پرسیم که می گوید: نمی توان درآمدی که از این راه کسب می کنیم را نادیده بگیریم، ولی تنها هدف مان نیز کسب درآمد نیست که قطعا اگر اینگونه بود می توانستیم با جذب هنرجو امرارمعاش کنیم؛ این کار هم به تمرین کردن مان کمک می کند و هم کسب درآمد است؛ از سوی دیگر نواختن موسیقی باعث آرامش مان می شود؛ آرامشی که شاید در شغل های دیگر کمتر سراغ داشته باشیم.

نکته جالب گروه های موسیقی این است که گاهی از خیابان های پایتخت هم فراتر رفته و می توان آنها حتی در کنار جاده های بیرون از شهر هم پیدا کرد؛ جاده هایی که شاید تا حدی بیشتر از خیابان های تهران افراد را به این گروه ها جذب می کند.

در کنار خیابان اصلی اوشان تنبک می زند و می خواند، اسمش را نمی گوید و حتی حرفی از سن و تحصیلاتش هم نمی زند، ولی به چهره خسته اش 50 سال شاید هم بیشتر می خورد، وقتی از او درباره کارش می پرسیم، می گوید: اینجا تنها جایی است که وقتی تنبک می زنم واقعا احساس می کنم زنده ام، احساسی که شاید در هیچ خیابان و جاده دیگری نداشته و نخواهم داشت.

وی ادامه می دهد: موسیقی از ابتدای خلقت با آدمی همراه بوده و خواهد بود و با موسیقی می توان به خدا نزدیک تر شد؛ البته اگر موسیقی را از مسیر اصلی اش منحرف نکنیم.

وی خودش را از مردم عادی جدا می داند و معتقد است: همه افراد به خاطر پول سرکار می روند، ولی من و امثال من تنها هدف مان کسب درآمد نیست، بلکه برای دلمان ساز می زنیم و این کار نیز تا الان با استقبال مردم مواجه شده و هر روز نیز مشتری های بیشتری پیدا می کند. البته برخی روزها که حال دل مردم خوب است، پول خوبی هم به دست می آوریم، پولی که شاید در وهله اول مردم نتوانند تصور کنند، ولی برخی روزها هم تنها برای دلمان ساز می زنیم.

وی درباره برخورد نهادها می گوید: در تهران برخورد نهادها و سازمان ها خیلی بیشتر از اینجا است و خوشبختانه در شهرستان ها و حتی شهرهای دیگر کمتر شاید برخورد سازمانی بودم، البته در چند سال گذشته ماموران سازمانی ایراد چندانی به کارمان نمی گیرد و حتی یک بار یکی از ماموران شهرداری خودش به من پول داد که چند دقیقه ای برایش تنبک بزنم.

مردم چه می گویند؟ البته این همه ماجرا نیست؛ چرا که برخی از مردم معتقدند این گروه ها هدف شان تنها کسب درآمد و به نوعی تکدی گری است و با این کار تنها می خواهند وجه خوبی به کارشان بدهند و باید مسئولان مرتبط از جمله شهرداری با این افراد همانند متکدیان برخورد کنند؛ چرا که این افراد هیچ هدفی جز پول ندارند. از سوی دیگر برخی مغازه داران نیز این گروه ها را تا حدی مانع کارشان می دانند و معتقدند آنها به خاطر اینکه گاهی مردم را دور خودشان جمع می کنند، مانع کسب و کارشان می شوند و از سوی دیگر تکرار هر روز موسیقی آن هم از اول صبح تا عصر باعث کلافگی شان شده و باید با آنها برخورد شوند.

در مقابل برخی افراد نیز هستند که به نوعی از این گروه ها حمایت می کنند، مانند پیرزنی که از ظاهرش اینطور پیداست که معلم بازنشسته است و در پارک لاله به صدای گیتار رضا محمدی گوش می دهد. وی می گوید: این قبیل کارها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز وجود داشته است که به دلیل فضای نامناسب آن زمان نه تنها کمکی به مردم نکرد بلکه باعث گسترش فحشا نیز شد، ولی امروزه می توان با حمایت و هدایت آنها به نوعی به فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی کمک کرد.

وی معتقد است: مردم و به خصوص قشر جوان را نمی توان از موسیقی جدا کرد و این مهم مربوط به امروز و دیروز هم نیست، بنابراین باید با حمایت از این گروه ها به فعالیت های آنها جهت داد و از این مسئله به نفع فرهنگ کشور سود برد.

اما برخی نیز کاملا با این گروه ها مخالف هستند. حسین یکی از افرادی است که می گوید مسئولین باید فکری به حال این وضعیت کنند. او به خبرنگار «نسیم آنلاین» می گوید: ما که تا الان ندیده ایم هیچ نظارت خاصی روی عملکرد این گروه ها وجود داشته باشد، هر جا و هر زمانی که بخواهند بساط خود را بر پا می کنند و هر چه دلشان بخواهد می نوازند. من اگر علاقه داشته باشم که به فلان موسیقی گوش دهم پول خرج می کنم یا به کنسرتش می روم یا خود موسیقی را در موبایل و کامپیوتر و ... می ریزم و گوش می کنم نه این که به زور برایم تحمیل شود.

او البته از محتوای برخی آثار نیز گلایه مند است و می گوید: برخی اوقات هم چیزهایی اجرا می شود که شخصا آنها را مغایر عرف و شرع می دانم، هر چند این مساله عمومیت ندارد و خودم یک یا دو بار دیدم اما اگر یک گروه خیابانی موسیقی بخواهد می تواند هر چیزی که دلش خواست را اجرا کند بدون آن که کسی کاری داشته باشد.

مجید سلامتی عابری است که دقایقی برای شنیدن یکی از این اجراها وقت صرف کرد. او به خبرنگار ما گفت: شخصا معتقد به برخورد تند یا سخت با این گروه ها نیستم چون بالاخره اینها هم جوانانی هستند که یا برای علاقه شخصی شان به هنر یا کسب درآمد به این کار روی آورده اند اما تصور می کنم باید ضابطه مشخصی برایشان وجود داشته باشد تا راه سوءاستفاده از این وضع مسدود شود.

میترا حمیدی، یک دانشجو است که می گوید هر روز در مسیرش با این گروه ها برخورد دارد. او از زاویه دیگری مساله را نگاه می کند و به خبرنگار ما می گوید: بنظرم برای این گروه ها باید فکری کرد، عده ای از آنها که من می بینم واقعا استعداد خوبی دارند اما مردم آنها را متکدی می بینند؛ فکر می کنم اگر مسئولین این استعدادها را ساماندهی کنند بتوان از آنها در مسیر صحیح استفاده کرد.

او یک دغدغه قابل تامل دیگر را هم مطرح می کند. «جدیدا خانم های نوازنده هم در خیابان ها می بینم؛ کاری به شرعی بودن یا نبودن آن ندارم اما خودم دیدم که برخی انسان های بیمار برای این خانم ها که گوشه ای ایستاده و برای درآمد ساز می نوازند مزاحمت ایجاد می کنند که شخصا از این بابت رنجیده می شوم.»

نوازندگان خیابانی موسیقی، هنوز هدف "استریت آرت" را نشناخته اند طبیعتا گروه های موسیقی خیابانی مانند همه پدیده های فرهنگی و اجتماعی جنبه های مختلفی دارد که برای بررسی این جنبه ها به سراغ میثم مهدیار، جامعه شناس و استاد دانشگاه امام حسین (ع) رفتیم.

وی درباره این گروه ها می گوید: این قضیه را از چند وجه می توان نگاه کرد یکی بحث هنر خیابانی یا همان استریت آرت است که در این حوزه در حقیقت از خیابان به مثابه یک فضای هنری استفاده شده و سعی می‌شود در مقابل هنر یا فرهنگ نخبگانی که مکان‌های خیلی خاصی را برای ارائه آثار هنری در نظر می‌گیرند و امکان حضور مردم فراهم نیست، هنر خیابانی تلاش می کند تا با استفاده از فضای عبور و مرور مردم به ارائه هنر بپردازد؛ هنر خیابانی تلاش می کند که هنر را به میان مردم بیاورد.

وی ادامه می دهد: هنر خیابانی سابقه جهانی داد و فلسفه وجودی اش این بود که هنر نه به عنوان یک کالای لوکس بلکه به عنوان کالایی که مردم بتوانند از آن استفاده کنند و در مقابل هر فردی به اندازه توان مالی اش به هنرمندان کمک می کند و در این نوع هنر به دنبال عدالت هنری هستند، ولی هنر خیابانی به ویژه موسیقی خیابانی در ایران شکل خاصی پیداکرده است؛ همانطور که استریت آرت گرافیکی به ابزار سیاسی برخی گروه های اجتماعی تبدیل شده است، به نظر می رسد موسیقی های خیابانی در ایران به جای اینکه با مردم بوده و در فکر برقراری ارتباط با مردم باشد، بیشتر یک وجه ایدئولوژیکی دارد؛ چرا که با این هنر نیز مانند همه فرآورده های فرهنگی وارداتی برخورد کردیم و نتوانستیم آن رابه هنر بومی تبدیل کنیم.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه موسیقی خیابانی نتوانسته چندان مورد توجه مردم قرار بگیرد، تصریح می کند: هنرمندانی که در حوزه موسیقی خیابانی فعالیت می کنند، بیشتر به دنبال این هستند که بتوانند اقتصاد خود را از طریق مردم تامین کنند نه قشر نخبگانی کشور؛ با این حال موسیقی که انتخاب می کنند چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

مهدیار معتقد است: استریت آرت سنتی کشور ما تعزیه است و مردم ما این هنر را به عنوان یک هویت تاریخی و فرهنگی می دانند و همین مسئله باعث شده که تعزیه سال های سال در کشور ما رایج باشد؛ با این حال موسیقی خیابانی نتوانسته آن نسبتی که تعزیه با مردم برقرار کرده را برقرار کند و چون هنرمندان این حوزه نمی دانند درد اصلی و سلیقه مردم چیست؛ نمی توانند آنگونه که باید ارتباط برقرار کنند. از سوی دیگر صنعت موسیقی در کشور ما به ویژه موسیقی پاک و راک یک صنعت وارداتی ا ست از این رو مردم نمی توانند به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل به نظر می رسد این سبک موسیقی تدام چندانی نخواهد داشت.

وی ادامه می دهد: موسیقی های خیابانی در کشور ما مشکل محتوایی دارند و متوجه فلسفه موسیقی خیابانی نشده اند و تنها در صورتی که هنرمندان این عرصه تغییر رویه بدهند و با فرهنگ، تاریخ و مردم شناسی خاص کشور همراه باشد، می توانند تدوام داشته باشند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه معتقدم موسیقی خیابانی باید مورد مطالعه قرار بگیرد و جامعه شناسان و مردم شناسان ما روی این پدیده کار کنند، می گوید: باید نسبت موسیقی خیابانی با فرهنگ و تاریخ ما مشخص شود و اگر قرار است برای موسیقی خیابانی همان اتفاقی که برای تعزیه رخ داد، بیفتد؛ موسیقی خیابانی باید با باید بتواند با سنت و فرهنگ ما ارتباط برقرار کند و اگر این کار را انجام بدهد تداوم پیدا می‌کند و از آنجایی که موسیقی خیابانی پدیده وارداتی است ما با آن مشکل فرهنگی داریم و بعضا هم مشکل سیاسی اجتماعی با آن خواهیم داشت؛ از این رو باید ساماندهی معنایی برای آن صورت گیرد و مفهوم پردازی شود و نسبت این کار در تاریخ موسیقی و هنر ما مشخص شود.

موسیقی خیابانی، رها شده در میان پاسکاری مسئولین

یکی از نکاتی که به نظر می رسد تا به حال نسبت به این گروه ها مغفول مانده، سیاست و برنامه مشخص نهادهای مسئول در برابر آنها است. به سراغ سخنگوی وزارت ارشاد رفتیم تا درباره سیاست های این وزارتخانه در این حوزه مطلع شویم.

وزارت ارشاد گروه های خیابانی را غیرقانونی می داند اما قوه قهریه برای برخورد با گروه‌های موسیقی خیابانی ندارد

سین نوش آبادی، سخنگوی وزارت ارشاد در گفتگو با خبرنگار ما درباره گروه های موسیقی خیابانی گفت: موضوع این گروه ها به همه سازمان ها از جمله اماکن نیروی انتظامی، پلیس امنیت، شهرداری ها و وزارت ارشاد نیز می گردد؛ چرا که این گروه ها مجوز فعالیت ندارند.

وی ادامه داد: ما چیزی به عنوان موسیقی خیابانی آن هم به این صورت که افرادی به صورت انفرادی شروع به نواختن موسیقی کنند، نداریم و اصلا مجوزی ندارند و این گروه ها را قانونی نمی دانیم و اماکن و شهرداری باید با این گروه ها برخورد کند.

سخنگوی وزارت ارشاد با بیان اینکه با قوه قهریه برای برخورد با اینگونه گروه ها نداریم، اظهار داشت: ما هیچ مجوزی به این گروه ها نداده ایم ولی وظیفه برخورد با این گروه ها بر عهده دستگاه های ترافیکی، امنیتی و تامینی کشور است.

برای پرس و جو در مورد این گروه های خیابانی تلاش کردیم با مسئولین شهرداری، شورای شهر و نیروی انتظامی نیز صحبت کنیم اما پیگیری های پی در پی خبرنگار « نسیم آنلاین » به در بسته جلسات بی انتها خورد و نتیجه ای نداشت.

با همه این تفاصیل موضوع گروه های موسیقی خیابانی که در سال های اخیر نیز رونق زیادی پیدا کرده؛ پدیده تازه ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و رسیدگی به آن را به آینده موکول کرد؛ چرا که این گروه ها در بسیاری از کشورهای غربی به حدی رشد داشته اند که امروزه برای خودشان فستیوال های مختلفی را برگزار می کنند، از این رو اگر فکر و برنامه مناسبی برای این گروه در کشور نداشته باشیم، مشخص نیست که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؛ گروه هایی که تا به امروز توانستند مخاطبانی را برای خود پیدا کنند، طبیعتا در آینده نیز خواهند توانست بر فرهنگ موسیقی کشور تاثیر بگذارند، تاثیری که اگر برنامه درست برای آنها وجود داشت، طبیعتا تاثیر مثبت خواهد بود و در غیر این صورت نمی توان آینده مشخصی را برای آنها و به تبع فرهنگ موسیقی کشور متصور شد.

ارسال نظر: