گزارش «نسیم آنلاین» از تناقض‌های فرهادی؛

چگونه موضوع "فروشنده" ناگهان از خشونت، به حریم خصوصی تغییر کرد؟

کدخبر: 2061438

 اساسا کارگردان ها دوست دارند خود اثر حرف بزند، اما نمی دانیم چه شده که فرهادی اینقدر مشوش و متکثر درباره فیلم صحبت می کند و چه  اصراری دارد که مسئله فیلم را از خشونت به حریم خصوصی تغییر بدهد، البته کسی نمی داند شاید این ها شگرد آقای کارگردان باشد، مثل پایان ِ بی پایان فیلمهایش.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »، محمدرضا باقری- اصغر فرهادی کارگردان کم حرفی است، خیلی کم اهل گفت و گوست، و سال هاست با هیچ منتقدی و احیانا مخالفی به گفت و گو ننشسته است، اما او بر خلاف رویه سکوتش در ماجرای فیلم فروشنده ورود جدی تبلیغاتی دارد، در کن غیر از کنفرانس خبری که حرفهایی مهمی را زد، گفتگویی با سایت فندور، و گفت و گوهایی با بخش فارسی صدای آمریکا و بی بی سی داشته، بعد از ورود به ایران کنفرانسی خبری مهیا کرد و بعد از اکران هم با سایت تی وی پلاس و کمی بعد با خبرآنلاین گفت و گو کرد. یک حجم زیاد از مطالب درباره فیلم و حواشی فیلم که گاهی اوقات البته تکراری است. اما در بین این همه گفت و گو و سنت شکنی فرهادی، یک مسئله مهم به چشم می خورد و آن تناقض های آقای کارگردان است. فرهادی در گفت و گوی نخستین در جشنواره کن معتقد است خشونت مسئله اصلی فیلم است و می گوید: سوال این است که چه کسانی این آدم را تبدیلش می‌کنند به آدمی که این خشونت را چه در کلام یا رفتار بروز دهد.یک خشونتی است که حاصل یک عصبانیت است ولی یک زمانی خشونتی داریم که برایش دلیل داریم و برای این دلیل هم ایمان داریم که حاصلش می‌شود همان رفتارهای تروریستی که در دنیا وجود دارد و آن‌ها بر این خشونت باور دارند. شخصیت اصلی فیلم در کل فیلم در حال دلیل جمع کردن برای اعمال خشونت هستند. (اینجا)

همچنین فرهادی در گفتگو با فندور هم همین نکات را با شدت بیشتری تکرار می کند: موضوعِ من در فروشنده واقعا این است که شخصی که خشن رفتار می کند کاملا احساس می کند محق است و کاری که انجام می دهد موجه است. به هیچ وجه مساله جنسیت نیست، بلکه خشونت است که امروزه به طور فزاینده ای همگانی است. افراطی ترین نمونه هایش هم حملات تروریستی است. چیزی که درمورد این نوع خشونت خاص است، این است که مردمی که دست به چنین اعمالی می زنند احساس می کنند عقیده راسخ اخلاقی دارند و دلایلی خوبی دارند که رفتارشان را توجیه می کند. حتی فرهادی تلویحا پاسخ حرف برخی از افرادی که از کف زدن مردم برای سیلی عماد به فرد خاطی به وجد آمده اند را پیشتر می دهد و آن را نوعی نقض غرض با زاویه فیلمساز می داند: من احساس می کنم هر انسانی در دنیا این خشونت بالقوه را درون خود دارد. می دانم وقتی بسیاری از تماشاگران این شخصیت را ببینند احساس می کنند که دلایل خوبی برای کارهایی که انجام می دهد، دارند. یعنی که آنها پتانسیل خشونت مشابهی را دارند. (اینجا) او در گفت و گویش با بی بی سی فارسی به وضوح اشاره می کند که خشونت عام مورد نظرش نیست و خشونتی که از پس دلیلی بوده است، هدفش است و برای بار سوم آن را با اعمال تروریستی مقایسه می کند: خشونتی که ما درباره آن حرف می‌زنیم و در فیلم فروشنده نشان می‌دهیم؛ این است که ما در انجام خشونت کم کم دنبال دلایل قابل قبول بگردیم و بعد به این دلایل ایمان بیاوریم و آنگاه خشونت را انجام بدهیم و در عین آرامش، به دلیل باوری که به خشونت داریم؛ آن را انجام می‌دهیم و فاجعه ایجاد می‌کنیم. (اینجا) پس معلوم شد خشونت مقدس در فیلم فرهادی موضوعیت اصلی را داراست، ولی در گفت و گوی آخر فرهادی با خبر آنلاین دیگر از این مسئله هیچ حرفی زده نمی شود و باصطلاح تغییر گفتمان و پارادایمی از "خشونت" به "حریم شخصی" رخ می دهد. فرهادی می گوید: در مورد دو نکته در این فیلم نشانه‌های زیادی هست، یکی آبرو و دیگری حریم خصوصی. بحث، بحث حریم خصوصی است و بارها درباره آن صحبت می‌شود. حریم خصوصی که عماد به آن اعتقاد دارد. (اینجا) هر چند فرهادی درباره حریم خصوصی هم با مخاطب صادق نیست و یک تغییر محتوایی در کلامش قابل مشاهده است. فرهادی در گفت و گویش با فندور اذعان دارد که "مشکل اصلی عماد این است که دیگران می دانند یک چیزی اتفاق افتاد و حتی ظاهرا نسبت به اتفاقی که افتاد مبالغه می کنند. اگر کل ماجرا میان دو نفر آنها (عماد و رعنا) مانند یک راز مانده بود-که آنها در آغازکار تلاش کردند-آنگاه نباید این واکنش خشن را می‌داشتند" و خشونت را به گردن آبرو و سنت و عرف می اندازد و آن را یک مسئله بومی مطرح می کند، چنانکه در مصاحبه مطبوعاتی پس از نمایش فیلم در کن می گوید: " آبرو یعنی قضاوت جمعی دیگران نسبت به ما. آبرو نقش مهمی در زندگی ما دارد. شاید اگر همسایه‌های این خانواده از وقوع چنین اتفاقی در آن شب بی خبر بودند، آن مرد واکنش دیگری نشان می‌داد. این مرد بدون اینکه خودش متوجه باشد، تحت تاثیر فشارهایی که از اطراف می‌آید، به سمتی می رود که آن فاجعه رخ می‌دهد."

به طوری که حتی ترانه علیدوستی معترض می شود و می گوید: "من برخلاف نظر آقای فرهادی فکر می‌کنم که یک مرد غربی هم در مواجهه با این موضوع چنین برخوردی را انجام می‌داد" (اینجا) ولی فرهادی سخنی از سنتی بودن و عرفی بودن آبرو و حریم خصوصی نمی کند و اتفاقا می گوید : "رعنا از این نارحت است که چرا عماد می‌خواهد آبروی این مرد را جلوی خانواده‌اش ببرد". فرهادی فحاشی را ناقض حریم خصوصی می داند اما در همین مصاحبه عده ای را هرزه گو و هرزه نویس معرفی می کند، دقیقا کلمه ای که بابک، در فیلم عماد را به خاطر بیان کردن آن سرزنش می کند. فرهادی در گفتگو با خبر آنلاین اذعان می کند که "راه حلی که برای جبران وجود دارد، متوسل شدن به قانون است، اما اطرافیان و همسرش مانع از این تصمیم می‌شوند. "و رعنا را مقصر این امر می داند : "خودش قطعا یکی از کسانی‌ست که مانع حرکت صحیح همسرش شده و به دلایلی که باز قابل درک است اجازه نداده که از قانون کمک بگیرند." هر چند قبلا در گفت و گو با فندور گفته بود: " اگر این داستان در فرانسه یا آمریکا اتفاق می‌افتاد، شما فورا به پلیس مراجعه می‌کردید و شکایت می‌کردید، در حالیکه در کشور ما ترجیح می‌دهید آبرویتان را حفظ کنید. " فرهادی همچنان در نقش یک مصلح اجتماعی در گفتگو با خبرآنلاین سئوالی مطرح می کند که "مسئله اصلی‌تر آن است که چرا آن مرد با موی سفید در این سن همچنان نیازمند رابطه جنسی بیرون از چارچوب خانواده است و راه پیش پای چنین فردی چیست؟ و به جای این‌که به دنبال راه‌حل و پیششنهاد برای عماد باشیم باید فکر ی برای صورت مسئله‌های پیش از سیلی عماد کرد." غافل از اینکه پیش از این خود او در گفت و گو با فندور سنت را مقصر اعلام کرده است: "شخصیتی که در فروشنده داریم؛ مدرن ترین مردی است که می توانید تصور کنید. اهل فرهنگ است، نمایشنامه بازی می کند، بسیار روشنفکر و لیبرال است که ظاهرا یک زندگی اجتماعی بسیار لیبرال دارد. با این وجود واکنش های او تحت شرایطی سنتی‌ترین واکنش هایی است که یک مرد می تواند داشته باشد. چون احساس می کند که از سویی همسرش در خطر قرارگرفته است. به همین دلیل می گویم این مدرنیزه شدن یا حرکت رو به جلوی مهیج، چیزی است بسیار سطحی و صرفا یک مساله ای ظاهری است. با این وجود وزن سنت هنوز در جامعه ما به قوت خود باقی است." به هرحال آن چه واضح است، شکسته شدن سکوت فرهادی بیش از پیش به شناسایی مخاطب از او منجر می شود، فرهادی از حاشیه امن خارج شده و تن به گفت و گوهای کم خطر داده، هر چند در گفت و گوهایی که مصاحبه کننده دائم او را تقدیر و ستایش می کند هم نتوانسته کنترل خوبی داشته باشد و نهایت امر مخاطب را با سردرگمی و دوگانگی مواجه کرده است. اساسا کارگردان ها دوست دارند خود اثر حرف بزند، اما نمی دانیم چه شده که فرهادی اینقدر مشوش و متکثر درباره فیلم صحبت می کند و چه اصراری دارد که مسئله فیلم را از خشونت به حریم خصوصی تغییر بدهد، البته کسی نمی داند شاید این ها شگرد آقای کارگردان باشد، مثل پایان ِ بی پایان فیلمهایش.

ارسال نظر: