اخبار آرشیوی

کدخبر: 425088

ابوالقاسم طالبی: خط قرمز جشنواره‌های خارجی برای جایزه دادن به آثار ایرانی، رو به پیشرفت نشان دادن ایران است/ نزد برخی مدیران، حضور در جشنواره‌های خارجی و جایزه گرفتن، موفقیت فرهنگ تلقی می‌شود/ به جشنواره عمار امیدوارم زیرا به آفت "گزارش دادن به مدیران" گرفتار نشده است

کارگردان فیلم سینمایی "قلاده‌های طلا" درباره سینمای روشنفکری در ایران و سیاه‌نمایی که در آن به وضوح دیده می‌شود، اظهار داشت: - ‌مدت‌ها بود روی خط قرمز جشنواره‌های خارجی فکر می‌کردم؛ از این منظر که این جشنواره‌ها به چه فیلمی حاضر نیستند جایزه دهند و آن را تشویق کنند. پس از بررسی که روی هزار و چند فیلمی - که تاکنون مورد تشویق جشنواره‌های خارجی خصوصا با گرایش فرهنگ غربی قرار گرفته - انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که خط قرمز جشنواره‌ها زیبا و مدرن و رو به پیشرفت نشان دادن کشور ایران است. - تصویر کردن مدیریت صحیح ‌و رو به جلو در کشوری که دین و سیاست در حال مدیریت آن است، خط قرمز جشنواره‌های خارجی با گرایش فرهنگ غرب است، - مشکل آن‌ها هماهنگی و پیشرفت و مدیریت درست در جامعه‌ای است ‌که دین و سیاست همگام است و دینداران سیاستمدار بی‌دینی را به چالش کشیدند. - امکان ندارد در جشنواره‌ای فیلمی با تایید مضمون ایران رو به جلو را بپذیرند تا چه برسد به آنکه به آن جایزه بدهند، زیرا خط قرمز آن‌ها موفقیت عملی اندیشه همگامی دین با سیاست است. علی‌الخصوص که این همگامی همه فلسفه مادی غرب را با پیشرفت‌های شگرف علمی به چالش بکشد. اندیشه سکولاریسم در مقابل یک مدیریت خوب دینی قرار می‌گیرد. - ‌شاید روزی این جشنواره‌ها برای پز خود تابوی هولوکاست‌ را هم بشکنند و اجازه دهند فیلمی درباره دروغ بودن واقعه هولوکاست ساخته شود و در همان جشنواره در مقابل آن ‌چندین فیلم دیگر را بیاورند، جایزه بدهند ولی هرگز اجازه نمی‌دهند مدیریت د‌ینی و موفقیت‌هایش در سینما به جهانیان نشان داده شود. - این که در فیلمی مدیریت دین و سیاست توانسته سی و چند سال بالنده در مقابل همه فشارها که هر کدام می‌توانست یک منطقه و چندین حکومت را از بین ببرد به نمایش درآید، یعنی نفی همه انگاره‌های فلسفی‌، جامعه‌شناسی و روانشناختی اجتماعی و همچنین نفی اقتصاد با مبنای ربا و سرمایه‌داری؛ به عبارت دیگر نفی فرهنگ سکولار و تمام مبناهای جان لاک و هیوم و... - در فضای سینمای قبل از انقلاب هم چنین بود؛ فیلمسازی اگر می‌خواست ‌خودش را روشنفکر جلوه دهد، در کانون پرورش فکری کودکان زیر نظر لیلی امیرارجمند همکار فرح (در کانون یا در استودیویی دیگر ‌با حمایت کانون) فیلمی می‌ساخت که متفاوت با فضای فیلمسازی آن روز باشد (رقص و کافه کمتری داشته باشد) یا در بیابان‌ها و در میان اقشار فرودست‌ داستان روایت شود. - متاسفانه مرض روشنفکر جلوه دادن در سینمای بعد از انقلاب هم به جان مدیران دهه شصت و عده‌ای از فیلمسازان جوان که به باقی‌مانده‌های کانون تاسی می‌کردند،‌ افتاد. - طاغوتیان فرح‌پسند کانونی که اوضاع را چنین دیدند طلبکارانه وارد گود شدند و کرسی‌های استادی فیلمسازی را گرفتند، با این که بعضی از آن‌ها دیپلم هم نداشتند و ندارند. این‌ها اساتید فیلمسازی در دانشگاه‌های ما شدند و به شاگردان‌شان هم همین نوع سینما را آموزش دادند. در یک دهه مدیران سینمای بعد از انقلاب این نوع سینما را در مقابل سینمای ابتذال بسیار تحویل گرفتند و تشویق کردند و ‌نام سینمای نوین ایران ‌بر آن نهادند. - باید نوع نگرش وزارت خارجه سینمای ایران که در حال حاضر در بنیاد فارابی و بخشی از آن هم در رسانه‌های تصویری است عوض شود که البته اصل آن در بنیاد فارابی است. سال‌ها پیش چندین نفر از فیلمسازان کوتاه را به ‌پاریس بردند، برایشان‌ با احسان نراقی ملاقات ترتیب دادند تا آن‌ها را راهنمایی و هدایت کند. یعنی باز هم به دفتر و نوع تفکر فرح برمی‌خوریم‌. این تفکر همانی است که در مقالاتم در نشریه سینماویدئو می‌نوشتم: «سینمای اشرف، سینمای فرح» و عده‌ای می‌گفتند این خیال‌پردازی است اما بعدها اسنادش توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شد. - در سینمای کوتاه ما هنوز یک پیرزن داریم که به سختی سوزن نخ می‌کند و سوزن‌بان‌، سگ ولگرد‌، مرض‌های صعب العلاج‌، زنان و کودکان مورد خشونت واقع شده و... سوژه اصلی فیلم‌ها هستند. از سوی دیگر نزد عده‌ای از مدیران حضور در جشنواره‌های خارجی و جایزه گرفتن موفقیت فرهنگ تلقی می‌شود. - کشورهای برگزارکننده جشنواره ‌خارجی هم ‌برای مدیران رده بالاترشان گزارش‌ جذب و یارگیری از سینمای انقلاب اسلامی لازم دارند؛ به عبارت دیگر برخی از مدیران فرهنگی ما و همه مدیران جشنواره‌های غربی در سینما تلاش دارند به مدیران رده بالاترشان آمار ارائه دهند، خب این می‌شود که شاهد آن هستیم. - جشنواره‌های خارجی و برخی از مدیران، برای کشور ما فیلمساز تربیت می‌کنند تا با نگاه آن‌ها ‌به ایران بنگرند و فیلم بسازند. در داخل به اندازه هر سه فیلمی که می‌سازیم یک جشنواره داریم و متاسفانه تنها در برگزاری جشنواره حضور گسترده و شور و هیجان آن مهم ‌است تا مدیران و ‌برگزارکنندگان خود را به رخ مسئولین و مطبوعات و سایت‌ها بکشند و آمار ارائه کنند؛ برای همین به هدف‌گذاری‌های فرهنگی انقلاب اسلامی نمی‌رسند، زیرا تنها قرار است جشنواره‌ای برپا شود، دقیقا مثال ما و جشنواره‌ها مثل چاه‌کنی شد که به صاحب چاهی گفت این چاه آب ندارد، صاحب چاه می‌گفت برای تو که نان دارد. بنده فعلا به جشنواره عمار امیدوارم زیرا به این آفت هنوز گرفتار نشده و در ابتدای راه است و عیب‌های جامعه را هم می‌گوید، البته در تعریف مدیریت اسلامی و از نگاه انقلاب اسلامی‌ نه از زاویه دلسوزی برای‌ دشمنان این مرز و بوم.
ارسال نظر: