مناظره خضریان و شریعتی با موضوع "تسخیر لانه جاسوسی و پیامدهای رابطه با آمریکا"

کدخبر: 944399

خضریان: تجربه نشان داده طرف مقابل برمبنای توافقنامه عمل نمی‌کند؛ چرا از تجربیاتمان استفاده نمی‌کنیم؟/ سعید شریعتی: گفتمان انقلاب، یک گفتمان استقلال طلبانه است

به گزارش خبرنگار «نسیم»، روز دوشنبه 5 آبان ماه جلسه مناظره ای با عنوان "تسخیر لانه جاسوسی و پیامدهای رابطه با آمریکا" با حضور علی خضریان دبیر اسبق سیاسی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل و سعید شریعتی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در آمفی تئاتر شهید آوینی دانشگاه صنعتی سهند تبریز از سوی انجمن اسلامی و جامعه اسلامی دانشجویان این دانشگاه برگزار گردید.

سعید شریعتی در ابتدای این مناظره ضمن گرامیداشت یاد شهدای دانشجوی پیرو خط امام(ره) همچون عباس ورامینی، محسن وزوایی، صفایی، دکتر رحمان دادمان، مهدی رجب بیگی، مرتضی ذاکر، احمدرضا کاظمی و حسین علم الهدی گفت: بر خودم واجب می‌دانم که از برادر عزیزم جناب دکتر محسن میردامادی عضو کمیته مرکزی دانشجویان پیرو خط امام که لانه جاسوسی را تصرف کردند، دبیرکل عزیز جبهه مشارکت ایران اسلامی یاد کنم و ان شاءالله که اسباب آزادی ایشان از زندان فراهم شود.

شریعتی در ادامه با بیان اینکه چون آبان ماه است و تبریز هستیم گفت: 25 آبان ماه سالگرد شهادت ستارخان است واجب می دانم یاد کنم. به هر حال افرادی بودند که پیشگامان آزادی خواهی و مبارزه با استبداد بودند و این جریان ضد استبداد و ضد استعمار ماحصل مبارزات و تلاش‌های ستارخان و باقرخان و ثقةالاسلام تبریز و قیام تبریز و در ادامه قیام مشروطه است. در مورد 13 آبان 58 می خواهم از مجرای متفاوتی از جزئیات تاریخ نگارانه حادثه شروع کنم.

این فعال سیاسی در ادامه با بیان اینکه می خواهم با این دغدغه و این سوال بحث خودم را شروع می کنم تا بتوانیم از این ماجرایی که 35 سال پیش اتفاق افتاده است ببینیم امروز چه دستاوردی داریم و خواهیم داشت و افق آینده مان چه نسبتی با این ماجرا دارد. گفت: سوال محوری این است که آیا گفتمان انقلاب اسلامی یک گفتمان ضد غرب بوده؟ آیا آیا گفتمان انقلاب اسلامی یک گفتمان غرب ستیز بوده؟ آیا بنیانگذاران حرکت انقلاب اسلامی و ایدئولوگ های انقلاب اسلامی در یک فضای گفتمانی غرب‌ستیزانه این حرکت را پایه گذاشتند؟ یا مناسبات سیاسی ما با ایالات متحده آمریکا یک چارچوب منازعه سیاسی دارد نه یک منازعه اندیشه ای و فکری و بنیادی.

در ادامه این مراسم علی خضریان با بیان اینکه پیش از این که وارد بحث 13 آبان شوم می خواهم مختصراً تاریخچه روابط ایران و آمریکا را مروری کنم گفت: آغاز روابط ایران و آمریکا به قرن نوزدهم میلادی بر می گردد که در این برهه روابط عمدتاً مذهبی و فرهنگی بوده و به مرور شکل اقتصادی به خود گرفته است. اساساً تا سال 1941 میلادی یا 1320 شمسی دولتمردان آمریکا به علل مختلف از جمله تأثیر دکترین مونروئه تمایل چندانی به حضور کشورشان در ایران نداشتند. اما از اواسط سال 20 به دلیل ارزیابی جدید از وضعیت مالی و استراتژیک ایران، دولت آمریکا به مرور نفوذ خودش را در ایران افزایش داد و این روند تا انقلاب اسلامی تداوم یافت.

خضریان با بیان اینکه مهم ترین حضور و دخالت آمریکا در این برهه مربوط به کودتای 28 مرداد سال 32 بود گفت: البته آنچه در ذهن ما دانشجویان در خصوص این سال بیش از دیگر اقشار یاد می شود 16 آذرماه سال 32 است که به بحث کشته شدن سه دانشجو در دانشکده فنی دانشگاه تهران مرتبط می شود که یکی از دلایل آن اعتراض به ورود نیکسون معاون رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران بود.

دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در ادامه روابط ایران و آمریکا را به دو بخش تاریخی دهه 40 و 50 تقسیم کرد و افزود: دهه 40 تحت تأثیر کودتای 28 مرداد این روابط به صورت دست نشاندگی و دهه 50 به دلیل افزایش قیمت نفت و فضای اقتصادی که در کشور ایجاد شد به صورت تحکیم روابط و وابستگی و تبدیل ایران به دست نشاندگی آمریکا در منطقه از نظر نظامی و سیاسی در مقابل بلوک شرق بود و آمریکا از ظرفیت جغرافیایی و سیاسی و نظامی و اقتصادی ایران بهره می برد.

خضریان در ادامه با بیان اینکه در کنار این مسائل کار بر روی ظرفیت فرهنگی در ایران نیز در دستور کار آمریکایی ها قرار گرفت گفت: آمریکایی ها با هدف تعمیق روابطشان در آینده با ایران براساس سیاستگذاری های خودشان به دنبال تقویت جریانی با تفکرات روشنفکری می روند که در آینده این جریان با این تفکر که نوع رابطه با آمریکا مبتنی بر وابستگی است و غیر این نیست و باید باشد و غیر این هم نمی تواند وجود داشته باشد کم کم شکل می گیرد، منظورم اصل جریان روشنفکری نیست، نه این که روشنفکری قبل آن نبوده، نه این که در دوره پهلوی اول و اوایل دوره محمدرضا نبوده، نه! بوده اما اینطور تقویت و پشتیبانی نشده بود و در این برهه به بعد این تفکر اینچنینی کم کم بسط پیدا می کند و در فضای سیاسی ایران تعمیق می شود.

مدیرمسئول "خبرنامه دانشجویان ایران"؛ با بیان اینکه موضع گیری آمریکا در دوران تحولات انقلابی از جمله مهمترین تحولات روابط خارجی دو کشور پیش از پیروزی انقلاب بود گفت: به طور کلی حمایت از محمدرضا پهلوی در دستور کار آمریکا قرار داشت که البته در پی خروج شاه استراتژی حفظ ایران در اردوگاه غرب با تقویت عناصر لیبرال و جبهه ملی سابق در دستور کار قرار گرفت. بعد از آن هم اگر بخواهیم چند ماجرا و واقعه مهم را در آن برهه اشاره کنیم این است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اصل رابطه با آمریکا زیر سوال نبوده یعنی فرض امام خمینی(ره) و شورای انقلاب بر قطع رابطه نبوده به این دلیل که حتی سفیر جدیدی از سوی ایران در آمریکا معرفی و منصوب می شود. شما اگر بخواهید ارتباطتان را با یک کشور قطع کنید اول سفیر جدید تعیین نمی کنید. این پاسخ سوال آقای شریعتی مبنی بر این که آیا گفتمان انقلاب اصل بر قطع رابطه بوده است یا خیر، من به نظرم می رسد این چنین فضایی نبوده است.

در ادامه این مناظره سعید شریعتی با بیان اینکه یکی از مغالطاتی که در تبیین نسبت انقلاب با غرب صورت می گیرد این است که با بحث استقلال و شعار نه غربی و نه شرقی که در قانون اساسی مندرج است. این نه غربی را با ضد غربی خلط مبحث می کنیم گفت: گفتمان انقلاب اسلامی، یک گفتمان استقلال طلبانه بوده است به معنی نه غربی کما اینکه نه شرقی اما هیچ موقع ما ضد غرب نبودیم یعنی ما دشمنی با غرب نداشتیم، جریان هایی وجود دارند که به لحاظ فلسفی و ذهنی و اندیشه ای ضد غرب هستند یعنی مدرنیسم غربی را زیر سوال می برند و نگاه هایشان به طور فلسفی با بنیان فکری غرب معارض است و این را به قرائتی از شعارهای موجود انقلاب اسلامی قرابت می دهند اما اگر گفتمان انقلاب اسلامی ضد غرب بود رهبر فقید جمهوری اسلامی به عنوان بنیانگذار، اولین کاری که باید می کرد مناسبات غرب را قطع می کرد. کما اینکه مناسبات با اسرائیل را بلافاصله بعد از انقلاب قطع کرد. روابطمان با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی بلافاصله بعد از انقلاب قطع شد کما اینکه باید با آمریکا هم که شاید در شعارهای سیاسی شیطان بزرگ نیز لقب داده شده است باید با آن هم قطع می شد. اما ما هیچ گاه در طول 35 سال گذشته اقدامی برای قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا نکردیم و اگر اتفاقی افتاده است، بیشتر از آنچه که ما در این دیوار بی اعتمادی اثرگذاری منفی در مناسبات داشتیم. یعنی شروع قطع رابطه در 19 فروردین 59 از طرف آمریکا بوده، البته تحت تأثیر همین واقعه 13 آبان 58 است.

عضو حزب منحله مشارکت در ادامه افزود: جمهوری اسلامی اقدامی جهت مقابله با آمریکا نکرد من مفصل تر می گویم که ملاک روابط حقوقی و دیپلماتیک و بین المللی ما با ایالات متحده آمریکا چیست و این ملاک چگونه کماکان در نظامات حقوقی ما جریان دارد که کاملاً شفاف و روشن نشان می دهد که جمهوری اسلامی هیچ وقت با آمریکا ستیز به این معنی سیاسی کلمه و شعارگونه نداشته است. لذا پاسخ سوال اصلی من این است که گفتمان انقلاب اسلامی یگ گفتمان غرب ستیز نیست و استقلال طلبی ما تأکید بر حاکمیت ملی ما و نفی دخالت در امور داخلی کشور ما از سوی کشورهای مختلف من جمله آمریکا ناشی از غرب ستیزی فلسفی و گفتمانی ما نیست، استقلال طلبی جمهوری اسلامی اقتضای چنین رویکردی را داشته است. دانشجویان پیرو خط امام(ره) در سال 58 بر خلاف چریک های فدایی خلق که در 25 بهمن 57 مبادرت به اشغال سفارت آمریکا کردند و توسط کمیته انقلاب اسلامی که آن زمان فعال بود با مسئولیت دکتر ابراهیم یزدی و به دستور امام(ره) رفتند و چریک ها را از داخل سفارت آمریکا بیرون کردند چرا که آنها مشکلات فلسفی با آمریکایی ها داشتند و امام آن نگاه را طرد کرد.

در ادامه علی خضریان با بیان اینکه یکی از مراحلی که معمولاً در روابط سیاسی کشورها مهم است مسئله سود و زیان می باشد گفت: عرف بین المللی است که اگر رابطه سیاسی واجد حداقلی از منافع نباشد یا ضرر داشته باشد اقدام به برقراری ارتباط سیاسی نمی کنند و بسیاری از کشورها بر این مبنا روابط خودشان را تنظیم می‌کنند. اگر در کشوری ارتباطات سیاسی‌شان را ایجاد می کنند قطعاً مطالعه کرده اند و احساس می کنند دارای منافعی از قبیل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است و یا پتانسیلی را داراست که در آن جا می توانند آن را دنبال کنند. البته برخی کشورها هم هستند که استراتژی خارجی آنها بر مبنای رابطه با همه است و از رابطه استقبال می کنند و به جز برخی موارد استثنایی آن هم به دلایل زیان‌های فاحش فکری و سیاسی است که در این فضا برایشان ایجاد می شود یعنی بر مبنای اینکه یک زیان عظیمی را دفع کنند ارتباطشان را قطع می کنند. استراتژِی ایران در روابط بین‌الملل این گونه است یعنی ایران بر مبنای تفکر صدور انقلاب اسلامی با همه کشورهای دنیا اصلش بر رابطه است به جز موارد خاص به دلیل هزینه بالای رابطه و غیرضروری بودن ارتباط که آقای شریعتی گفتند مثل رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و یا رژِیم صهیونیستی.

خضریان در ادامه با طرح این سوال که حال سوال اساسی این است وقتی اصل را بر رابطه با همه قرار می دهیم. چه شد که رابطه ما با آمریکا آن چیزی شده که در طول سی و اندی سال گذشته شاهد بودیم و ما را به نتایجی رسانده است. گفت: برای یافت ریشه های روابط خصمانه ایران و آمریکا از یک سو تاریخ معاصر ایران و تأثیر آن بر اذهان ملت ایران همچون وقایع 28 مرداد، مسائلی همچون کاپیتولاسیون و وقایع سال 42، حمایت تمام قد آمریکا از رژیم شاه در مقابل انقلاب اسلامی مردم ایران و پس از آن تلاش برای تقویت ضدانقلاب و از سوی دیگر باید به اندیشه ها و دیدگاه های امام خمینی(ره) رجوع کرد. یعنی حضرت امام(ره) بر مبنای همان مدل فکری استقلال خواهی و حفظ موجودیت نظام اسلامی، آمریکا را و حتی شوروی و انگلیس را مانع کسب چنین شرایطی در کشور می دانست. یعنی دو دلیل عمده وجود داشت که شرایط رابطه سیاسی ما با آمریکا به چنین شرایطی رسید. یک در تاریخچه روابط نه تنها منفعتی نبود که دارای ضررهای تاریخی فاحشی بود و خصوصاً پس انقلاب اسلامی بسیاری از رفتارهایی که در ابتدای پیروزی انقلاب از سوی آمریکا و از درون سفارت آمریکا صورت می گرفت در جهت به انحراف کشاندن و حتی زمین زدن و ساقط کردن انقلاب بود و امام(ره) به این مسائل معترض بود.

خضریان در ادامه با بیان اینکه امروز در مورد دیدگاه حضرت امام(ره) که اینها یعنی آمریکایی ها مانع استقلال و موجودیت نظام سیاسی ما خواهند شد فکر می کنیم شاید عمق بینش ایشان را بشود در وقایعی که اخیراً در انقلاب های منطقه رخ داد و به سرعت روند آن تغییر کرد و محصول چیز دیگری شد ببینیم و با مطالعه نقش سفارت و دولت آمریکا در تغییر و بعضاً ساقط کردن آنها بیشتر می توان با اقدام حضرت امام ارتباط برقرار کرد. شاید فهم آن در سال 58 خیلی وجود نداشت و بیش از آن که بر اساس فهم سیاسی آن در مردم شکل بگیرد بر اساس یک حرکت ولایت پذیرانه انجام شد؛ ولی امروز دیگر می شود در معادلات سیاسی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به اثبات رساند که آمریکا مانع استقلال این مردم شد و به همین دلیل است که امام(ره) آمریکا را شیطان بزرگ نامید و حتی می توان تحلیل کرد که امام(ره) مبارزه با شاه را امری تاکتیکی برای خلع ید قدرت و نفوذ آمریکا و سایر قدرت های خارجی قرارداد. به همین دلیل که امام در یک واژه بسیار سنگین تری که معمولاً ما کمتر از آن استفاده می کنیم آمریکا را «خصم قرآن» نام می برد.

خضریان در ادامه گفت: نوع دیدگاه انقلاب اسلامی ضمن اینکه اصل را بر رابطه گذاشته شد و به دنبال قطع این ارتباط نبود، نمی توان دیدگاه های حضرت امام(ره) را در این خصوص نادیده گرفت. مردم ما در انقلاب اسلامی بیشترین شعارشان بعد از «الله اکبر» پیش از این که «مرگ بر شاه» باشد «مرگ بر آمریکا» بوده است و یک تحلیل‌گر آمریکایی در این زمینه تحلیل می کند که مردم به دلیل اینکه در شعار مرگ بر آمریکا شعار مرگ بر شاه هم نهفته بود مردم این شعار را سر می دادند. یعنی تفکر انقلابی مردم را نمی شود نادیده گرفت و اینها به این سادگی ها قابل بحث و تحلیل نیست.

خضریان در ادامه با بیان اینکه دیدگاه های حضرت امام(ره) نسبت به واقعه 13 آبان به همین دلایل است که بروز پیدا می کند و ایشان این اقدام را انقلاب دوم نامیده است. گفت: البته این را هم بگویم که امام(ره) پس از این واقعه به دنبال قطع رابطه نبود، به همین دلیل که تا زمانی که دولتمردان آمریکایی اعلام نکردند که دیپلمات های ایرانی 48 فرصت دارند که خاک آمریکا را ترک کنند. امام به سفرا و دولت دستور نداد که سفرا را برگردانید و به همان اندازه که در واقعه 13 آبان امام از رویکرد انقلابی مردم حمایت می کند در روابط دیپلماتیک و روابط بین الملل بازی را به هم نمی زند. البته اولین واکنش آمریکا نسبت به ایران بلوکه کردن دارایی های ایران در خاک آمریکا و در بانک های آمریکایی و شعبات آنها در سراسر دنیا بود که این خود نقض قوانین بین المللی از سوی دولت آمریکا بود.

در ادامه این مناظره سعید شریعتی با بیان اینکه دو سال بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 و در 23 مرداد 34 میان ایران و ایالات متحده آمریکا سندی مبادله می شود و توسط نمایندگان شاه ایران و رئیس جمهور وقت آمریکا به امضا می رسد و در مجلسین ایران به صورت قانون در می آید که اسم آن را «عهدنامه مودت» میان ایران و آمریکا می گذارند گفت: این عهدنامه از 1336 که در واقع به تصویب مجلسین شورا و سنای وقت رسید و البته قبل از آن توسط معاون وزیر خارجه ایران آقای مصطفی سمیعی به نمایندگی از شاه ایران و آقای سلدن چیپن سفیر کبیر ایالت متحده به نمایندگی از ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد. در یک مقدمه و 23 ماده به عنوان عهدنامه مودت 1955 در اسناد حقوقی ثبت شده و نزدیک به 60 سال قدمت دارد و کماکان هم این سند به عنوان یک قانون در جمهوری اسلامی ایران است. پس از انقلاب اسلامی هیچ اقدامی برای لغو و حتی تعلیق این قانون صورت نگرفته و تا همین چندماه پیش بر اساس این عهدنامه ما طرح دعوا علیه شرکت ها، موسسات و دولت آمریکا کردیم.

سعید شریعتی با اشاره به ماده 1 این عهد نامه گفت: در این ماده آمده است "بین ایران و دولت متحده آمریکا صلح استوار و پایدار و دوستی صمیمانه برقرار خواهد بود". در سال 1979 آمریکایی ها برای اولین بار ایران را متهم به نقض این عهدنامه کردند و دیوان در ماه می 1980 تشکیل شد رأی به نفع آمریکا صادر کرد و به ایران توصیه کرد که به مفاد این عهدنامه پایبند باشند. برای نخستین بار جمهوری اسلامی ایران در 1989 پس از رحلت امام(ره) و پایان جنگ بر اساس همین عهدنامه مودت میان ایران و آمریکا در رابطه با حمله ناو وینسس به هواپیمای ایرباس پرواز 655 دبی که منجر به شهادت شهروندان ایرانی شد، شکایت کرد و آمریکایی ها صلاحیت دادگاه لاهه را زیر سوال بردند، دادگاه احزار صلاحیت برای خودش کرد که بر اساس کنوانسیون شیکاگو سازمان هواپیمایی جهانی ایکائو و کنواسیون مونترال که در واقع به نقض حریم هوایی و حمله به هواپیماها مربوط است. ما در آن زمان طرح دعوا کردیم، در حین کار ایران شکایتش از دیوان را مسترد کرد و با آمریکا مصالحه کرد که غرامت بگیرد و آمریکایی ها قبول کردند که غرامت بدهند به شرطی که مسئولیت حمله را نپذیرند و عذرخواهی نکنند. ایران 61 میلیون دلار غرامت سرنشینان هواپیما و حدود 70 میلیون دلار خسارت هواپیما را از آمریکایی ها گرفت و شکایت را مسترد کرد. در 10 ماه نهم سال 1994 میلادی دیوان صلاحیت خودش را احراز کرده است و سال 1996 این مصالحه صورت گرفته است.

شریعتی در ادامه افزود: مورد بعدی ایران به بهانه حمله موشکی آمریکا به سکوهای نفتی رسالت، رشادت، نصر و سلمان در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق به دیوان لاهه شکایت کرد و باز آمریکایی ها صلاحیت دیوان را زیر سوال بردند و دادگاه لاهه باز برای خودش احراز صلاحیت کرد. یعنی عهدنامه مودت ایران و آمریکا را در این دعوا جاری دانست و خودش را صاحب صلاحیت در داوری دانست و بخش هایی را به نفع ایران رأی داد و بخش هایی نیز ادعای ایران را رد کرد. عرضم این است که آخرین مورد هم در تیرماه وکلای بانک مرکزی در شکایتی که آمریکایی ها برای توقیف 6/1 میلیارد دلار اموال ایران به نفع قربانیان و شاکیان و بازماندگان حمله 1983 در بیروت در حمله به مقر نیروهای آمریکایی اتفاق افتاده بود و ایران را آمریکایی ها در آن ماجرا دارای نقش می دانند به هرحال دادگاه فدرال آمریکا این چنین رأیی را صادر کرد. وکلای بانک مرکزی بر اساس عهدنامه مودت خواستار ارجاع به دیوان لاهه شدند که دادگاه درخواست وکلای بانک مرکزی ایران را رد کرد.

شریعتی با بیان اینکه اینها نه تنها در نظامات حقوق بین الملل و سندی که در بند اولش اصرار دارد که بین ایران و آمریکا صلح پایدار و دوستی صمیمانه برقرار کند، قابل استناد است گفت: در نظامات حقوقی داخلی ما هم این سند مراعا است. در 13 آبان سال 81 پرونده ای علیه آقای عبدی که مسئول مؤسسه نظر سنجی آینده بودند را آقای مرتضوی حکم داد و دستگیر کردند و پرونده ای تشکیل شد که مشهور به «پرونده نظر سنجی برای آمریکایی ها» شد. دادگاه تشکیل شد و حکم صادر کرد از جمله اتهامات آقای عبدی و حسین قاضیان همکاری با دولت متخاصم بود یعنی آقای مرتضوی که دوستان ما را محکوم کردند این دو نفر دو سال و نیم از حکمشان در ارتباط با این اتهام همکاری با دولت متخاصم بود که اجرا هم رسید اما استیناف در دیوان عالی کشور صورت گرفت و وکلا با استناد به عهدنامه مودت اثبات کردند و دیوان عالی هم پذیرفت بین ایران و آمریکا که نه تنها خصومت نیست و همکاری با دولت متخاصم قلمداد نمی شود بلکه عهدنامه مودت جاری است. این عهدنامه در سایت مرکز پژوهش های مجلس ذیل بانک قوانین مندرج است و می توانید تمام 23 ماده آن را به عنوان یک قانون موضوعه کشور طرح دعوا کرد و دولت جمهوری اسلامی، قوای سه گانه ما این قانون را محترم می شمارد.

آنچه به عنوان شعارهای سیاسی مطرح می شود را کاری ندارم ولی می خواهم بگویم شما به عنوان نخبگان و دانشجویان بدانید مناط روابط ما این قانون است و هیچ تلاشی برای لغو قانون صورت نگرفته و بلکه بر اساس این قانون دولت مدعی هم شده است.

در ادامه خضریان گفت: آقای شریعتی از سخنان بزرگان انقلاب برداشت شعار سیاسی کردند اما من بیشتر آن را یک بحث فکری می دانم و این سخنان را با واقعیت های سیاسی دنیا یکسان نمی دانم. مصادیق را هم آقای شریعتی گفتند و تعداد بسیار زیاد دیگر هم در طول سال های گذشته و بعد از امضای همین عهدنامه صورت گرفته است یعنی حمایت از جریان اپوزوسیون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همان روزهای اول که اصلا تسخیری صورت نگرفته بود، تلاش برای حمایت از کودتای نظامی در ایران، حضور نیروهای نظامی در خاک ایران در واقعه طبس، سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران اینها واقعیت های موجود است که نمی توانیم کنار بگذاریم و بر مبنای عهدنامه مودت یک بحث حقوقی درون فضای روابط بین الملل را با هم دنبال کنیم و بگوییم که شما به عنوان نخبگان بدانید که یک عهدنامه ای بود و حالا ما با هم یک فضای دوستی داریم و می توانید دیدار کنید و می توانید اطلاعات محرمانه را در اختیارش بگذارید و بخشی از آن اتهاماتی را که آقای شریعتی نگفتند اینکه ما اجازه نداریم اطلاعات کشورمان را به اسم مطالعه و نظر سنجی و افکار سنجی در اختیار یک دولت دیگر قرار دهیم.

یعنی حتی به دولت های دوست اجازه این کار را نداریم و یکی از اتهامات آقای عبدی پیش از بحث بر سر کلمه دولت متخاصم و یا دوست، مسئله قرار دادن اطلاعات به یک کشور خارجی است که به آن جاسوسی می گویند و این ربطی به عهدنامه مودت پیدا نمی کند. یک بحث دیگر این است ما با دولت و دولتمردانی در آمریکا مواجه هستیم که یک ادعایی را دارند و بر مبنای آن سیاست هایشان را دنبال می کنند و آن اینکه با ادعای کدخدایی جهان پس از جنگ دوم جهانی می گویند ما به دنبال این هستیم که آزادی و لیبرالیسم را در دنیا ترویج کرده و تقویت کنیم، که البته حتی به همین حرف خودشان هم جدای از بحث بر سر اینکه آیا واقعاً کدخدای جهان هستند یا نه پایبند نیستند.

28 مرداد سال 32 نمادی است بر دروغ پردازی آمریکا نسبت به تئوری که خودش بیان کرده است. یعنی آمریکایی ها یک دولت مردمی که بر اساس انتخابات بر سر کار آمده بود و نیم نگاهی هم به لیبرالیسم و آزادی و مبانی فکری آنها داشت را هم با کودتا و در زمین زدنش دخالت می کنند و یک نظام سلطنتی با همه خصلت های استبدادی را احیا می کنند به طوری که شاه خطاب به روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا می گوید: "من تاج و تخت خود را مدیون خدا، ملتم و شما می دانم". آمریکا هم که نقش خودش را در کودتای 28 مرداد هیچ وقت نفی نکرده بلکه اذعان هم دارد. شما با کشوری طرف هستید که اگر لیبرال هم شوید ولی احساس کند در پازل آن نیستید یعنی آقای مصدق با همکاری مجلس گفت ما نفت مان را برای خودمان می خواهیم، در کودتا و زمین زدن تو دخالت می کند حتی به قیمت حاکم کردن استبداد! مثال های بسیاری را شما می توانید پیدا کنید که مردم یک کشوری به این نتیجه می رسند که نظام استبدادی نمی خواهند و خواهان حداقل‌های نقش مردم در اداره حکومت هستند علی القاعده آمریکا باید از چنین مسئله ای حمایت کرده باشد ولی اگر موانعی که برای این کار وجود داشته را بررسی کنیم خواهید دید که یکی از آنها تقابل آمریکا با آنها به دلیل منافعش است.

علی خضریان در ادامه گفت: یک استدلال دیگر که برای برقراری ارتباطات سیاسی با آمریکا از سوی عده ای مطرح می شود این است که برخی این اصل رابطه را دفع ضرر بزرگتر می دانند و استدلال می کنند درست است که ضرر دارد اما آمریکا ابر قدرت است چرا نمی خواهید بپذیرید؟ یکی از منافع آن هم این است که دیگر به ما حمله نمی کند. ما می‌گوییم اینطور نیست و آمریکا با صدام حسین ارتباط سیاسی عمیق داشته است ولی حمله هم می کند. اوباما با بشار اسد ارتباط خانوادگی داشته است. ولی روز واقعه که شود و منافع ایجاب کند که حمله کند حمله می‌کند یعنی ارتباط دفع ضرر هم نمی‌کند. فردی به نمایندگی از جریان لیبرال چند روز پیش در دانشگاه مشهد گفته بود هسته‌ای را جمع کنید و استدلال هایی ارائه کرده بود که خلاصه جمع کردن بساط هسته ای باعث خوشبختی است و از کسی که این کار را انجام دهد تشکر خواهم کرد. من دیدگاه لیبرال در ایران را می خواهم بگویم ببینید چقدر وادادگی؟ در جامعه شناسی بحثی به نام جامعه شناسی معرفت داریم که می گوید اگر حرف یا سخن و نظری بیان شد برای فهم بهتر باید به آنچه در فضای مادی برای گوینده آن سخن هم گذشته دقت کرد تا ببینید که بر چه مبنا و زاویه دیدی این حرف را می زند؛ برای همین در خصوص کار فرهنگی که پیش از انقلاب از سوی آمریکایی ها در جریان فکری روشنفکری صورت گرفت را برای شما اول بحثم بیان کردم که این جریان به عنوان یک اصل وابستگی را پذیرفته است؛ در حالیکه در لیبی، قزافی دیگر خودش گفت آقای آمریکا بیا هسته ای را نخواستیم بیایید تعطیلش کنید، اما این هم مانع تخاصم نمی شود یعنی اگر روز واقعه شود و شما قدرت درونی نداشته باشید و منافع آمریکا بر این باشد که شما نباشید. اقدام خواهد کرد.

عضو اسبق شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در ادامه با بیان اینکه آن چیزی که کشور ما را حفظ کرده است و مانع این اتفاق شده است قدرت و انسجام درونی جمهوری اسلامی ایران است گفت: این آن چیزی است که آمریکایی ها به دنبالش هستند تا نابود یا تضعیف کنند. و دقیقاً به همین دلیل با تقویت و پوشش جریانی که در داخل به این امر کمک می کند به دنبال رسیدن به اهدافشان هستند. این حواشی اسیدپاشی اخیر را ببینید، چرا وقتی عده ای به روی خواهران و دختران ما اسید پاشیدند، عده ای آن را سیاسی می کنند و همسو با شبکه معاند bbc سناریو را جلو می برند؟ چرا اصل این مسئله را مطالبه نمی کنیم که آن افراد را بگیرند و قصاص کنند و چرا نفر قبلی که اسید پاشیده بودند آنقدر به وی فشار آوردند که قصاص نکن، وقتی هم فضای اجتماعی را سنگین می کنند تا مجبور به رضایت می شود، آقای خاتمی پیام می دهد و از آن تشکر هم می کند و به نوعی همسو با دشمن به زیر سوال بردن حکم خدا کمک می کنیم حکمی که مهمترین فلسفه اش جلوگیری از بروز چنین فجایعی است. در این حالت است که عده ای تلاش دارند انسجام درونی را از بین ببرند یعنی اصل روابط که ایرادی ندارد، ما وزیر امور خارجه کشورمان در دولت یازدهم بیشترین دیدارش با وزیر امور خارجه آمریکا بوده است. ما بیش از چند صد میلیون دلار ارتباط اقتصادی مستقیم با آمریکا داریم. پس رابطه وجود دارد اما ما باید مشکلاتمان را در داخل رفع کنیم که این یک همت، انسجام و همدلی می طلبد.

در ادامه این مناظره سعید شریعتی با بیان اینکه طبق ماده 508 قانون مجازات آقای عبدی و همکاری با دولت متخاصم ایشان تبرئه شدند. آقای عبدی اتهام جاسوسی نداشتند. ما این ادعا را داریم که غرض دیگری پشت این پرونده بوده است ولی روال قضائی نیز که طی شد نشان داد چنین چیزی نبوده است. اتفاقاً برای جمهوری اسلامی بیشتر مستمسک دعاوی حقوقی در نظام بین‌الملل بوده، آمریکایی ها از عهدنامه مودت فرار کردند و صلاحیت دادگاه ها را زیر سوال بردند؛ ما از آن طرف دادخواست دادیم که با آمریکا عهدنامه مودت داریم و چرا آن را نقض کرده؟ !

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با بیان اینکه ما در نظام بین الملل و روابط بین الملل یک شاخص بیشتر نداریم و آن هم منافع ملی است گفت: اگر منافع ملی اقتضا کند، سطح روابط ما با هر کشوری تا حد حافظ منافع یا قطع کامل روابط پایین بیاوریم و اگر اقتضا کند، عهدنامه مودت هم می بندیم. بقیه حرف ها ممکن است شعارهایی برای تهییج ملی یا انسجام ملی باشد. ملاک و معیار، اسناد حقوقی و روابط بین الملل است. در دو دهه ی گذشته اتفاقاتی پیرامون ما در دنیا رخ داده که در بعضی از آن ها ما با آمریکا هم منفعت بودیم و در حد همکاری نظامی با هم همکاری داشتیم. در ماجرای افغانستان، ما تا مرز همکاری نظامی با آمریکا رفتیم، در عراق هم که هنوز همکاری نظامی داریم. قبل تر از آن، در ماجرای بالکان، ما با آمریکا هم منفعت بودیم و همکاری داشتیم. در جنگ ایران و عراق، درست است که آمریکا به صدام کمک می کرد؛ اما بدانید سازمان سیا بود که تحرکات نظامی عراق را قبل از شروع جنگ به ما اطلاع می داد و هشدار جنگ عراق را به ما داد. ماشین جنگی ایران آمریکایی بود. توانایی خرید مستقیم تسلیحات نظامی از آمریکا نداشتیم، اما به صنایع نظامی آمریکا وابسته بودیم و ارتباط تسلیحاتی داشتیم. که اوج آن قصه مک فارلین بود که تبعات سیاسی به دنبال داشت. ولی وقتی می خواهیم واقعه را محققانه مرور کنیم، می بینیم که در سی و پنج سال گذشه تنش های بسیار زیادی در سطوح گفتمانی و سیاسی و شعارها بین ایران و آمریکا بوده است. یعنی جنگ لفظی بسیار شدید و پرتنش حاکم بوده ولی در عین حال مراودات در سطوح اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و ... بوده است.

شریعتی با بیان اینکه دانشجویان پیرو خط امام(ره) برای قطع رابطه با آمریکا، سفارت آمریکا را اشغال نکردند گفت: آنها بارها گفته اند که خواسته شان، استرداد شاه و رفع توقیف از اموال بلوکه شده ی ایران بوده که اتفاقا این دو مورد در بیانیه الجزایر اتفاق افتاد. یعنی مفاد بیانیه الجزایر خواست های دانشجویان پیرو خط امام(ره) بوده و اکثریت جامعه ایران در آن زمان که از این دانشجویان حمایت می کردند، در مفاد بیانیه الجزایر گنجانده شده، آمریکا به آن متعهد شده و حدود ده میلیارد ما را بازگردانده است و در چهارچوب حقوقی بیانیه الجزایر مسائل حل شد. علی رغم آن که قبل از آن آمریکا در عملیات چنگال عقاب یا واقعه ی طبس به ما حمله ی نظامی کرد و شکست خوردند. انواع و اقسام پیگیری های حقوقی در شورای امنیت، دو یا سه مورد قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت صادر شد. به دیوان لاهه شکایت کرد و اقدام به قطع روابط دیپلماتیک کرد. با همه ی این کارها نهایتا پس از گذشت 444 روز، خواسته دانشجویان و اکثریت مردم در بیانیه الجزایر پذیرفته شد که باید یاد کرد از تلاش های بسیار جناب مهندس بهزاد نبوی؛ رهبر گروه مذاکره کننده بیانیه الجزایر. در واقع خواسته آن موقع دانشجویان قطع روابط نبود که هم اکنون هم دانشجویان معتقدند.

شریعتی در ادامه با طرح این پرسش که آیا جمهوری اسلامی اگر بتواند، خواستار این نیست که گروه های حامی خود را در سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، عربستان، یمن و.... حمایت کند و تسلط داشته باشد؟! گفت: اسم این را می گذاریم صدور انقلاب، خوب آنها هم به دنبال صدور دموکراسی هستند. چهارچوب سیاست خارجی ما هیچ معیار شعارگونه و شعار زده ندارد. منافع سیال سیاسی ماست که در هر برهه ای اقتضا می کند سطح روابط را چگونه تنظیم کنیم.

در ادامه این مناظره علی خضریان با بیان پیامدهای 13 آبان ماه گفت: وقایع 13 آبان ماه دارای پیامدهای متعددی بود که از مهمترین آنها می توان به پایان یافتن رابطه استعماری ایران و آمریکا، روشن شدن ماهیت ننگین ایالات متحده پشت صورتک حقوق بشر و آزادی، جلوگیری از ایجاد بحران و آشوب با تسخیر مرکز بحران آفرینی آمریکا، از بین رفتن گروه های مارکسیستی به دلیل اینکه مهمترین شعار و ادعای آنها که مبارزه با امپریالیسم و آمریکا بود به دست دانشجویان مسلمان افتاده بود و به طبع آن شکسته شدن ابهت شوروی به عنوان پرچمدار بلوک شرق، شکست هیمنه و اسطوره جهانی آمریکا و البته بیانیه الجزایر که آقای شریعتی در وصف آن و زحمات آقای بهزاد نبوی فرمودند که قصد نداشتم در این مناظره به دلیل ماهیت تلخ آن و البته در غیاب آقای نبوی به آن ورود کنم، اما چون آقای شریعتی فرمودند ناچار هستم توضیحاتی را بیان کنم.

مدیرمسئول «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در ادامه گفت: زمانی که دارایی های ایران در آمریکا مسدود شد که البته این خود نقض مصونیت دارایی های یک دولت در کشور دیگر است. یک سلسله دعاوی از طریق افراد حقیقی و شرکت ها علیه ایران در دادگاه های آمریکایی مطرح شد که با وساطت الجزایر جهت رفع این مسائل و آزادی گروگان ها گفتگوهایی میان نمایندگان ایران و آمریکا در این کشور برگزار گردید که بیانیه الجزایر محصول آن است، در عرف روابط بین الملل رسم بر این است که در توافقنامه های دو جانبه، آن توافقنامه به زبان های دو طرف امضاء می شود، اما جالب است بدانید این بیانیه به زبان انگلیسی امضاء شده و نسخه فارسی آن به امضای نمایندگان آمریکایی نرسیده و نسخه ی فارسی ندارد که آقای شریعتی به شما می گوید بروید بخوانید! که اگر بخوانید مثل دیگر توافقنامه ها می گویند ترجمه آن اشتباه است و ترجمه فلان قسمت این نیست که شما می گویید. طرف مقابل توافقنامه هم بر طبق ترجمه اصلی خود کارش را جلو می برد. به خاطر تلاش های آقای بهزاد نبوی، نماینده آمریکا نسخه ی فارسی را امضا نمی کند و فقط نسخه انگلیسی آن امضا می شود. حدود ده میلیاردی هم که فرمودند، حدود سه میلیارد و ششصد و شصت میلیون دلار آن را همان روز آزاد سازی گروگان ها در اختیار آمریکایی ها قرار دادیم تا بدهی های ایران به آمریکا را تسویه کنند که بعدها معلوم شد اگر ما اصل پول و بهره آن را هم که قرار بود قسطی بپردازیم و البته به برکت این بیانیه یک جا و نقدی پرداخت کردیم را حساب کنیم باز هم چهارصد میلیون دلار اضافه پرداخت کردیم. یک میلیاد و چهارصد میلیون دلار هم برای پرداخت بدهی های بخش خصوصی به بانک های آمریکایی پرداخت کردیم که اصلا به دولت ایران ارتباط نداشت. یک میلیارد دلار هم بابت تضمین احکامی که در دیوان داوری علیه ایران صادر می شد از ما گرفتند و در انگلیس به نام بانک مرکزی الجزایر قرار دادند. که این مبلغ هر زمان رو به اتمام می گذارد مجدداً پانصد میلیون دلار شارژ می شود و هنوز که هنوز است این دیوان فعال بوده و همچنان در حال رسیدگی به اختلافات و ماجراهای پس از 13 آبان ماه است که آخرین حکمش به تیرماه سال جاری بر می گردد و شما می توانید با مراجعه به سایت دیوان به آدرس iusct.net از محتوای آن مطلع شوید. یعنی هدف از مذاکره در الجزایر، با واسطه گری آنها، این بود که به یک بیانیه ای برسیم که در قبال آزادسازی گرگان ها، چه چیزی به دست می آوریم؟! اما هم زمان با آزادسازی گروگان ها کلی پول هم دادیم. این حماقت است که همه تحلیل های خودمان را بر مبنای عهدنامه مودت بگوئیم و از قشر نخبه دانشگاهی بخواهیم بر مبنای آن تحلیل کند.

خضریان در ادامه افزود: اگر شما در جبهه مشارکت تحلیلتان بر مبنای عهدنامه مودت بنا شده چرا در زمانی که در سال 79 حزب حاکم بودید، در زمان اوج جنگ های عراق و افغانستان عده ای در جریان اصلاح طلبان همچون آقای صادق خرازی و با هماهنگی آقای خاتمی به واسطه سفارت سوئیس نامه ای بدون امضاء به آمریکایی ها زدند که ما دست از سر حزب الله و گروه های جهادی فلسطین بر می داریم و در خلع سلاحشان هم کمکتان می کنیم فقط شما به ما چشم چپ نیندازید و این طرف تر نیایید. نامه ای که پس از افشای رسانه های آن طرف حتی سخنگوی وقت وزارت امور خارجه ایران هم تأیید کرد.

سعید شریعتی در ادامه با بیان اینکه من از آقای خاتمی مطمئن نیستم از آقای خرازی هم همین طور گفت: نامه را هم می دانم که ارسال شده اما رأس جبهه مشارکت را من مطلع هستم که محمدرضا خاتمی هیچ نقشی در این نامه نداشته است. اما سخن من این است که اگر منافع جمهوری اسلامی ایجاب کند که از حزب الله حمایت کنیم حمایت می کنیم اما اگر شرایط طوری باشد که حمایت به ما ضربه بزند حمایت نمی کنیم و این تصمیم های بزرگ را رهبران حکومت ما هستند که می گیرند. در طی دیداری که من با سیدحسن نصرالله داشتم او در پاسخ به سوال من مبنی بر مشخص کردن خط قرمز هایش وی منافع لبنان را خط قرمز خود خواند. منافع ملی ایران را در سومین یا چهارمین دسته اولویت بندی کرد. حال من باید منافع لبنان را برای خود در اولویت بگذارم؟ ممکن است امروز این کار را بکنم اما فردا را مطمئن نیستم. آمریکا روزی از طالبان حمایت می کند و حتی برای آنان هزینه هم می کنند اما روزی دیگر در سوریه با اینها می جنگند. ما با حماس همین گونه هستیم. همین آقای اسماعیل هنیه ببینید چه نظرات مخالفی در قبال جمهوری اسلامی دارد.

شریعتی در ادامه با بیان اینکه منافع ملی ما سیاست های خاص خود را دارد گفت: در قانون اساسی ما تعیین سیاست های کلی امور خارجی با رهبری است اما اگر یک روز حضرت آیت الله خامنه ای گفتند ما از حماس حمایت نمی کنیم از جهاد حمایت می کنیم شما می خواهی بگویی صادق خرازی کار خوبی کرده است آن موقع نامه را نوشته؟

خضریان در پاسخ به شریعتی گفت: حرف ما این است که این نامه در اوج حمایت های ایران از جهاد فرستاده شده است و آن زمان رهبری انقلاب چنین رویکردی نداشتند و اصلاح طلبان با اجازه چه کسی این نامه را نوشتند؟

سعید شریعتی با بیان اینکه من نمی دانم چه کسی این نامه را نوشته است گفت: سیاست خارجی امر سیالی است مبتنی بر منافع ملی است. در روابط بین الملل هیچ چیزی مقدس نیست.

در ادامه این مراسم یکی از دانشجویان در سوالی شفاهی با طرح سوال از خضریان گفت: شما یک سری آمار و ارقام اقتصادی آوردید، اما نگفتید که ان زمان تیم مذاکره کننده خلاصه بی تجربه بود و همچنین چرا چیزی در مورد مفاسد اقتصادی در دولت قبل ذکر نکردید خواستار توضیح خضریان شد.

علی خضریان با بیان اینکه این مباحث را مطرح نکردم که شما را به تاریخ ببرم و در بیانیه الجزایر نگه دارم گفت: قصدم این بود که طرف مقابلمان را خوب بشناسیم و بدانیم با چه کسان طرف هستیم و امروز در واقع ما در مقابل طرف مقابلی قرار داریم که به قول آقای شریعتی بر مبنای توافقنامه ها عمل نمی کنند و آنها هستند که روابط را قطع کرده اند، ما بر سر این موارد با هم اختلاف نظر نداریم اما حرف من این است که الآن که دارای چنین تجربیاتی هستیم چرا از تجربیاتمان استفاده نمی کنیم و وقتی پای میز مذاکره می نشینیم موارد حقوقی را لحاظ نمی کنیم؟ چرا در نوع مذاکرات و روابط دقت نمی کنیم؟ هر چند که معتقد نیستم که آن زمان صرفاً بر مبنای بی تجربگی این اتفاقات افتاده باشد چرا که قانون می گوید هر توافقنامه ای باید به مجلس برود و تصویب شود. هم در آن برهه زمانی و هم اکنون توافقنامه به مجلس تسلیم نشد تا مورد تصویب قرار گیرد. این به معنای بی تجربگی نیست، دور زدن قانون است.

خضریان افزود: شما از من نخواستید جریان شناسی و معضلات دولت های گذشته را برایتان توضیح دهم وگرنه تمام اتفاقات را برایتان شرح می دادم. من هم موافق فساد دولت های گذشته از جمله فساد سه هزار میلیاردی نیستم. اما چون موضوع بحث مسئله رابطه با آمریکا بود آن یک مورد را مثال زدم. آقای احمدی نژاد هم عاری از خطا نبود. در زمان ایشان هم عده ای به دنبال برقراری ارتباطاتی با آمریکایی ها بودند که آن هم اشتباه بوده است.

در ادامه یکی از دانشجویان خطاب به خضریان با بیان اینکه چرا این مسائلی که شما گفتید را رسانه ها در آن زمان نگفتند و چرا امام مانع آن نشد؟

خضریان در پاسخ به این دانشجو گفت: به دلیل آنکه آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت طی نامه ای به رسانه ها هرگونه نقد بیانیه الجزایر را ممنوع کرده بود. دلیل آن ایجاد خفقان و جلوگیری از افشای حقیقت است. همانطور که در مسائل دیگری هم بعد از آن همچون کرسنت نمی گذارند مطالب منتشر شود. متاسفانه یکی از راهکارهایی که برخی با استفاده از آن برای گذر از پاسخ به وقایع پیش می گیرند این است که امام یا مقام معظم رهبری در جریان بوده و اگر نکته ای بود می گفتند در حالیکه اصلا چنین نگاهی درست نیست مگر در ماجرای مک فارلین امام(ره) مطلع بود یا مگر در زمان دولت آقای خاتمی که دیک چنی معاون رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران آمد و اتفاقاً دچار عارضه قلبی هم شد و مدتی در یکی از بیمارستان های تهران بستری بود حضرت آقا خبر داشتند. ایشان بعدها در جریان یکی از سفرهای استانی خود گفتند» مطلع نبودند و بعداً فهمیدند. اینطور نیست که فکر کنیم هر اتفاقی افتاده اطلاع داشتند. مگر قبل از تسخیر لانه جاسوسی امام(ره) مطلع بود؟ چرا آقای موسوی خوئینی ها که قرار بود امام را مطلع کند چیزی نگفت؟

یکی دیگر از دانشجویان با طرح سوالی خطاب به شریعتی با بیان اینکه ما در این کشور هستیم که تصمیم گیری می کنیم و باور کنید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند کند گفت: مبنای تسخیر لانه جاسوسی استقلال طلبی بود. شما می گویید ما ضدیتی با آمریکا نداریم، این آمریکا به طور مستقیم با ما وارد جنگ شد، حتی در قضیه 88 و خیلی موارد دیگر اقدام کرده است، آیا خلاف عهدنامه مودت و همچنین بیانیه الجزایر که طبق آن نباید در امور داخلی ما دخالت می کرد اقدام نکرده است؟ سوالم این است که آیا نباید ما با این کشور ضدیت داشته باشیم؟ فرمودید دوستان شما بودند که تسخیر کردند، همین دوستان شما چرا می گویند ما نظرمان برگشته است؟ یعنی با استکبار سیتزی و استقلال طلبی مخالف هستند؟

سعید شریعتی در پاسخ به این سوالات با بیان اینکه اینها عرق ملی است و خوب است که جوانان ما دارای چنینی عرقی هستند گفت: شما بروید به دولت جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورید بگوئید برای مثال ماجرای 88 مداخله در امور ایران بوده است زمان آقای احمدی نژاد مطالبه می کردید تا در لاهه طرح دعوی کند و مطرح کند چرا در فتنه، امریکایی ها در مسائل داخلی ما دخالت کردند؟ اما این نظر شماست، شما می گویی عهد نامه مودت باید نقض شود و ما هیچ رابطه ای با امریکا نباید داشته باشیم. اما تا وقتی که اینجا هستیم یک چیز شعار می دهیم و وقتی که می رویم در مجامع بین اللمللی یک چیز دیگر می گوییم. حق دانشجوست که با تک تک قوانین جمهوری اسلامی مخالف باشد، حتی می تواند جنبش راه بیندازد اما دولت جمهوری اسلامی یک معیارهایی دارد. انتقاداتی که آقای خضریان به آقای خرازی و یا توفقنامه های امضا شده این دولت می کنند از جنس انتقاداتی است که من هم می توانم شبیه همان ها را به توافقات آقای باقری و جلیلی داشته باشم و بگویم مشکل ترجمه وجود دارد البته مذاکرات کلاه گذاشتن است و ممکن است سر اقای ظریف و تخت روانچی هم کلاه برود.

براساس این گزارش در پایان مراسم تعدادی از دانشجویان حاضر در سالن ضمن آنکه خود را حامی واقعی جبهه مشارکت و اصلاح طلبان و دولت یازدهم می دانستند خطاب به شریعتی خواستار پاسخگویی جبهه مشارکت پیرامون تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان در این دانشگاه با سوء استفاده از عنوان مشارکت شدند که شریعتی با بیان اینکه من فکر نمی کنم با این فشار امنیتی که روی دوستان حزب مشارکتی ایران اسلامی و یا حتی خود ما که نمی توانیم کوچکترین جلسات خود را برگزار کنیم وجود دارد، اگر دانشجویی در جایی آمد ادعایی کرد که با ما در ارتباط است آیا ما باید پاسخگو باشیم؟اگر کاری به اسم ما صورت می گیرد اطلاع دهید. اینها رسیدگی تشکیلاتی است که باید انجام شود ولی واقعیت این است دولت اعتدال دولت جبهه مشارکت نیست نه ما مصریم نه آنها. اما حمایت هم می کنیم موضع جبهه مشارکت این است.

ارسال نظر: